۲-۱۲-۳- اغلب دیده می شود که شخص جاعل که طرف عقد نکاح قرار گرفته است همان بوده است که از اول مورد نظر بوده است و در نفس و وجود طرف هیچ اشتباهی رخ نداده است اما اشتباه در احوال شخصیه بوده و همین احوال نیز به اعتباری علت عمده عقد بوده است باید دید در این فرض نیز نکاح باطل است یا حق فسخ برای طرف مقابل وجود دارد. با توجه به تشریح دو فرض فوق و بر مبنای صحبتی که پیرامون تفسیر مضیق از احکام این چنینی در مورد نکاح گفته شد، به نظر میرسد که در این فرض نیز نکاح صحیح است و بر مبنای ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی با رعایت مقررات ماده ۱۱۳۱ ق.م (۶) طرف حق فسخ نکاح خواهد داشت.
اما گذشته از قصد و اراده طرف با حسن نیت و تأثیر آن در عقد نکاح، از تحلیل اراده شخص با هویت غیر واقعی نیز بی نیاز نیستیم و باید دید که وی به واقع قصد ازدواج داشته است یا هدف، مزاحی بیش نبوده است و یا انگیزه اصلی وی سود جوئی و سوء استفاده از موقعیت طرف مقابل خود بوده است. در تشریح این بحث باید بین دو فرض تفاوت گذاشت فرضی که شخص به هیچ عنوان قصد ازدواج نداشته است و ایجاب یا قبول وی کاملاً ظاهر سازی و بدون قصد و اراده واقعی بوده است و دیگر اینکه طرف، قصد واقعی برای ازدواج داشته است اما داعی و انگیزه وی به عبارت دیگر جهت عقد سوء استفاده از موقعیت طرف بوده است و میدانیم که طبق ماده ۲۱۷ ق.م جهت نامشروع زمانی در صحت عقد تأثیر میگذارد که تصریح شود یا در قلمرو تراضی قرار گیرد و الا تأثیری نخواهد داشت. پس نتیجه این می شود که اگر طرفِ با هویت مجعول به واقع قصد ازدواج داشته و صورت سازی نکرده باشد و با توجه به سه فرضی که قبلا بررسی شد حسب مورد باید حکم مقتضی را صادر نمود و در صورتی که شخص به هیچ عنوان قصد ازدواج نداشته است هر چند تحلیل اراده طرف با حسن نیت صحت عقد را نتیجه دهد چاره ای جز پذیرش بطلان نکاح وجود ندارد. اما اغلب مشاهده می شود که شخص با جعل شناسنامه های متعدد با دهها دختر ازدواج میکند و به هر کدام وعده های رنگین میدهد، این وضع ظاهری به وجود می آورد که گرایش به سوی پذیرش عدم وجود قصد واقعی در شخص مجعول الهویه دارد که بر این مبنا باید اصل را بر عدم وجود قصد واقعی نهاد مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. در خصوص تشریفات ثبتی عقدی که با شناسنامه جعلی انجام شده است هر چند نکاح مانند طلاق از اعمال حقوقی تشریفاتی نیست اما در صورتی که با بررسی مسئله صحت نکاح احراز شود یا اصل را بر صحت آن گذاشته شود باید مجدداً ثبت آن صورت گیرد که در برابر دولت و دیگر اشخاص قابلیت استناد داشته باشد .
فصل سوم:
آسیب شناسی ازدواج اجباری و مسئولیت والدین
۳-۱-عوامل ازدواج اجباری
برخی از خانواده هایی که دختر خود را بدون جلب رضایت به ازدواج مردی درمی آورند، براین پندار هستند که زن، جنس درجه دومی است که می بایست پیوسته در همه چیز حتی تمایلات قلبی و روحی، تابع مرد باشد و استقلال او در انتخاب ها و گزینش هایش، به ضرر او و خانواده اش خواهد بود. این زعم ناآگاهانه، آنگاه اثربخش خواهد شد که مردی ثروتمند و در سنین بالا، به خواستگاری دختر جوانی می رود که او هیچ علاقه ویژه ای به آن مرد ندارد و آینده روشنی را در زندگی مشترک با وی احساس نمی کند. پندار جنس دومی زن، گاه به گونه ای دیگر به حذف تمایلات و آرزوهای دختران دم بخت می انجامد. به طور نمونه هنگامی که دختر خواستگاران متعددی دارد و به هیچ یک پاسخ مثبت نمی دهد؛ برخی خانواده ها اصرار میکنند که باید با فلان فرد ازدواج کند، زیرا اگر دختر آزاد گذاشته شود، از هر فردی ایراد میگیرد و از زیر بار ازدواج شانه خالی میکند… .
در برخی موارد نیز این تفکر که «بخت خوب، همان بخت اول میباشد»، موجب شده است بسیاری از دختران در سنین پایین و اغلب ناخواسته ازدواج نمایند.
منطقی ترین شیوه برای متقاعد ساختن دختران به ازدواج، ارائه مشاوره های علمی در خصوص شرائط و ملاک های همسرگزینی با الهام از الگوهای دینی است و به جای تحمیل اراده به آنان می بایست با واقع بینی تمام، شرایط اجتماعی و فرهنگی را تشریح کرد و دلسوزی پدران و مادران را به آنان گوشزد نمود و از سوی دیگر خانواده ها را با روحیات و اقتضائات جوانی و استقلال خواهی دختران در گزینش همسر مناسب آشنا ساخت.
۳-۱-۱- آداب و رسوم
آداب و رسوم یکی از مهم ترین عوامل اجتماعی است که رفتار و عمل انسان ها را در یک جامعه شکل میدهد و معمولاً با نوعی تقدّس و احترام ویژه همراه است. در تعریف آداب و رسوم ذکر شده است که آداب و رسوم هنجارهایی برای هشدار به مردمان است تا فعالیت های روزمره خود را بر روال عادی و مرسوم انجام دهند، زیرا رویگردانی از آن ها، موجب مخالفت و رد دائم دیگران می شود. (کوئن، ۱۳۷۱: ص۷۳) البته تمام آداب و رسوم یک جامعه را نمی توان به طور کامل پذیرفت، بلکه می بایست آن ها را با معیار عقل، دین و علم محک زد و کارکرد و نقش آفرینی آن ها را در سعادت و رفاه اجتماعی انسان مورد ارزیابی قرار داد، چنانچه رسوم اجتماعی با سه عامل گذشته مخالفتی نداشته باشند، مثبت تلقی میشوند و در غیر این صورت، بی ارزش بوده و می بایست آن ها را علیرغم تثبیت و استحکام در جامعه، حذف نمود.
آداب و رسوم طائفه ای در پاره ای از مناطق کشور، موجب بروز ازدواج تحمیلی شده است. این آداب و رسوم به قدری در روابط اجتماعی قوی و قدرتمند عمل میکند که گویی مفرّی از آن ها نیست و هرکه با آن ستیز کند از تمام امتیازات اجتماعی محروم می شود.