عوامل مؤثر بر تربیت اخلاقی میتوان به هوش، عاطفه، میل باطنی و ازیکطرف و شرایط و عوامل خانوادگی در زمینه های اقتصادی و اجتماعی ، فرهنگی . دینی از طرف دیگر اشاره نمود( امین فر،۱۳۸۰).
تربیت اخلاقی از دیدگاه امام علی (ع)
از منظر حضرت تربیت اخلاقی مشتمل بر دو عرصه خودسازی است . آنچه از روایات و بیانات حضرت امیر (ع) برمیآید اهمیت به هر دو عرصه هست .
ولی امام علی(ع) تقدم خودسازی میفرماید :
(( من نصب نفسه للناس اما ما فلیبد بتعلیم قبل تعلیم غیره ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالا جلال من معلم الناس و مودبهم))
آن خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگران باید به ادب کردن خویش بپردازد و پیش از آنکه بر گفتار، تعلیم دهد، به کردار ادب نماید و آن را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایستهتر به تعظیم است از آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.))
ازنظر امام علی(ع) انسان قبل از اینکه به تربت دیگران بپردازد به تزکیه نفس و درون خویش باید بپردازد. حضرت نفس را به عنوان یکی از عوامل مؤثر در گرایش انسان به بدیها یادکرده و فرمودهاند: (….فان النفس اماره بالسوء الامارحم الله)) به درستی که این نفس از خود دارای از نافرمانی بسی دور است و پیوسته صاحب خود را در آرزوی باطل به سوی نافرمانی میکشاند)) (همان، خطبه ۱۷۶).
از دید حضرت برای تربیت اخلاق و تهذیب نفس بایستی بهحساب خویش رسید و به کارهای ناپسند خویش را مورد ارزیابی قرار دهد. حضرت میفرماید: (( عبادالله زنوا انفسکم کن قبل ان توزنوا و حاسبوها من ان تحاسیوا….)) بندگان ! کردار و گفتار خود را بسنجند ، پیش از آنکه به حسابتان برسند.))( همان، خطبه ۱۹۰).
و همچنین بهسختی انداختن نفس خویش را از دیگر شیوه های خودسازی میداند چراکه به نفس انسان از سختیها و ناملایمات ناخوشایند است و تمایل به رهایی از آن را دارد و راه مبارزه با این تمایل، تحمل نمودن این حالت بر آن است.
علی(ع) خطاب فرزندش امام حسن(ع) میفرماید : (( یا بنی… وعود نفسک التصبو علی المکروه….، فرزندم! خود را به شکیبایی در آنچه ناخوشایند است عادت بده))
از منظر امام علی(ع) برای اینکه عقل را از نفس رها کرد بایستی به تهذیب نفس و تزکیه آن پرداخت.همچنین امام در تربیت اخلاقی اشاره به تقوا ، زهد،صبر احسان و بخشش حسن خلق، امانتداری، تواضع، رفق . مدارا، حسن طن و حیا اشاره نموده است( همت بناری،۱۳۷۹،همان،ص ۵۴۵).
((تربیت اخلاقی فرایند زمینهسازی و بهکارگیری شیوه هایی جهت شکوفاسازی، تقویت و ایجاد صفات، رفتارها و آداب اخلاقی و اصلاح و از بین بردن صفات، رفتارها و آداب ضدّ اخلاقی در خود یا دیگری است)).
با تأمل در این تعریف، مشخص می شود که تربیت اخلاقی دو رکن دارد: یکی شناخت فضائل و رذایل و رفتارهای اخلاقی و ضدّ اخلاقی و دیگری بهکارگیری شیوه ها جهت تقویت یا تضعیف آن ها. از این تربیت اخلاقی حیطهای است که وامدار دو حوزه ((اخلاق)) و (( تربیت)) است؛ به این بیان که در رکن اول، از اخلاق و در رکن دوم از تربیت مدد میجوید و ازآنجاکه در اخلاق بیشترین تأکید بر خودسازی و در تربیت بر دگرسازی است، تربیت اخلاقی نیز خودسازی و دگرسازی را شامل می شود.
خودسازی و دگرسازی
انسان مسلمان در حوزه اخلاق و تربیت اخلاقی دو مسئولیت دارد: یکی مسئولیت توجه به خود و تلاش جهت کسب فضایل و دفع رذایل و دیگری توجه به دیگران و تأثیرگذاری مثبت در اعضای جامعه اسلامی. به این بیان که مسلمانی که در جامعه اسلامی و در میان جمع زندگی می کند، خواسته یا ناخواسته و کم یا بیش بر دیگران تأثیرمی گذارد؛ چه؛ هم در فرضی که فرد به صورت رسمی مربی و معلم است یا مسئولیتی از این نوع دارد و هم؛ در صورتیکه چنین مسئولیتهایی ندارد، در هر دو حالت، گفتار رفتار و موضعگیریهای او به صورت مستقیم یا غیرمستقیم موردتوجه دیگران قرارگرفته و اطرافیان را تحت تأثیر قرار میدهد.
تربیت اخلاقی مشتمل بر دو عرصه (( خودسازی)) و (( دیگرسازی)) است؛ اما باید پرسید کدام عرصه بر دیگری تقدم و اولویت دارد و دیدگاه امام علی(ع) در این زمینه چیست؟
آنچه از برسی نهجالبلاغه به دست می آید، این است که خودسازی مقدم بر دگرسازی است و امام علی (ع) به این نکته تصریح کرده اند: ( من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و معلّم نفسه و مؤدّبها احق بالا جلال من معلّم النّاس و مودّبهم؛
انسان کامل
امیر مؤمنان علی علیهالسلام در توضیح ویژگیهای انسان کامل در قالب شرححال یکی از برادران دینیشان چنین فرمود: «درگذشته، برادری دینی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود؛ چون دنیای حرام در چشم او بیارزش مینمود و از شکمبارگی دور بود، پس آنچه را نمییافت، آرزو نمیکرد و آنچه را مییافت زیادهروی نداشت. در بیشتر عمرش ساکت بود؛ اما گاهی که لب به سخن میگشود، بر دیگر سخنوران برتری داشت و تشنگی پرسشکنندگان را فرومینشاند. بهظاهر، ناتوان و مستضعف مینمود؛ امّا در برخورد جدّی، چنان شیر بیشه میخروشید، یا چون مار بیابانی، به حرکت درمیآمد… آنچه عمل میکرد، میگفت و بدان چه عمل نمیکرد چیزی نمیگفت… پس بر شما باد روی آوردن به اینگونه از ارزشهای اخلاقی و رقابت با یکدیگر در کسب آن ها»(همان،خطبه۸۷).
توجه به ارزشها و فضیلتها
از دیدگاه نهجالبلاغه کسی انسان کامل به شمار میرود که نسبت به همه ارزشها و فضیلتهای اخلاقی توجه داشته باد و سعی و تلاش فراوان در جهت تقویت آن ها، به خرج دهد و روز و شب، از یاد خدا و شکرگزاری از نعمتهای بیکرانش غفلت نورزد.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام در توصیف پرهیزکاران که برجستهترین نمونه انسانهای کاملاند، چنین فرمود:
«از نشانه های پرهیزکاران این است که او را اینگونه میبینی: در دینداری نیرومند، نرمخو و دوراندیش است؛ دارای ایمانی سرشار از یقین؛ حریص در کسب دانش؛ با داشتن علم، بردبار؛ در توانگری، میانهرو؛ در عبادت، فروتن؛ در تهیدستی، آراسته؛ در سختیها بردبار؛ در جستجوی کسب حلال؛ در راه هدایت، شادمان و از آزمندی به دور است. اعمال نیکو انجام میدهد و ترسان است. روز را به شب میرساند با سپاسگزاری و شب را به روز میآورد با یاد خدا. شب میخوابد اما ترسان؛ وبرمی خیزد؛ شادمان. ترس برای اینکه دچار غفلت نشود و شادمانی برای فضل و رحمتی که به او رسیده است».