۱- ۱۱-۳) قلمرو زمانی:
داده ها و اطلاعات این تحقیق در بازه زمانی آبان ماه تا پایان دی ماه ۱۳۹۲ جمع آوری گردیده است.
۱- ۱۲) تعریف های عملیاتی
وظیفه شناسی:
وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری (با وجدان بودن) توصیف کننده قدرت کنترل تکانه ها، به نحوی که جامعه مطلوب میداند و آسان شدن رفتار تکلیف محور و هدف محور است. وظیفه شناسی ویژگی هایی چون تفکر قبل از عمل، به تأخیر اندازی ارضا، خواسته ها، رعایت قوانین و هنجارها و سازماندهی و اولویت بندی تکالیف را در بر میگیرد.
وجدان کاری:
منظور از وجدان کاری احساس مسئولیت و تعهد همه جانبه درونی فرد نسبت به کارهایی است که بر عهده اوست. به بیان دیگر منظور از وجدان کاری، رضایت قلبی، تعهد و التزام عملی نسبت به وظیفه هایی است که قرار است انسان آن ها را انجام دهد (سعیدی و حسین آبادی، ۱۳۸۹، ص۴۹).
رضایت ارباب رجوع:
عضو یا از ذینفعان سازمان یا اداره است که برای مطالبه حقی به آن جا مراجعه میکند، حق او ممکن است سؤال در باره موضوعی یا گرفتن معرفی نامه و یا امتیاز معینی باشد، در هر حال برای دریافت خدمت در برابر زحمت یا پرداخت پول و یا عضویت در جامعه و … به سازمان یا اداره مراجعه میکند که توانایی دریافت خدمت و قوه تشخیص کیفیت و کمیت خدمت و میزان آن را بالقوه یا بالفعل دارا است (کلهر، ۱۳۸۳،ص۱۳۵)
تعهد کاری:
بوکانان (۱۹۷۴) تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزش ها و اهداف سازمان میداند، وابستگی نسبت به نقش فرد در رابطه با ارزش ها و اهداف و نسبت به سازمان به خاطر خود سازمان جدای از ارزش ابزاری آن، تعریف میکند (حقیقی، ۱۳۸۸،ص۲۶)
اخلاق کاری:
اخلاق کاری عبارت است از مجموعه ای ((بایدها)) و ((نبایدها)) که کارکنان یک سازمان (جامعه) در جهت تحقق کامل شرایط کمی و کیفی کاری تعهد کردهاند آن را رعایت کنند(سلیمی دانشگر،۱۳۸۴،صص۱۰-۱۱).
مسئولیت پذیری:
مسئولیت یعنی ضمانت، ضمان، تعهد و مؤاخذه است و در اصطلاح عبارت است از کاری را عهده دار شدن و عواقب و پیامدهای آن را پذیرفتن، مسئولیت پذیری یعنی احساس مسئولیت کردن است (رفیعی،۱۳۹۰،ص۴۴)
نظم و انضباط:
نظم به معنای ترتیب، آراستگی، سامان و پیوستگی است. انضباط به معنای سامان گرفتن و نظم داشتن است.با توجه به معنای یاد شده برای ((نظم)) و ((انضباط)) می توان گفت انضباط برآیند نظم میباشد. نظم و ترتیب بین گروههای مختلف جامعه و افراد آن و به دیگر تعبیر ((نظم و انضباط اجتماعی)) در بسیاری از ارزش های دینی نهفته است و امر به آن ها امر به نظم است (جلائیان اکبرنیا،۱۳۸۶،ص۶۸)
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
بخش اول
۲-۱) مقدمه:
در این تحقیق چون وظیفه شناسی یکی از عوامل مؤثر بر مدل Big 5 میباشد و مربوط به شخصیت است، ابتدا در رابطه با شخصیت مطالبی گفته می شود و سپس مدل Big 5 را توضیح خواهیم داد. در رابطه با این مدل، وظیفه شناسی (وجدان کاری) را هم شامل می شود. که موضوع اصلی ما وجدان کاری است که در ادامه توضیح خواهیم داد. بعد از توضیحات وجدان کاری در بخش دوم به موضوع رضایت ارباب رجوع می پردازیم.
۲-۲) مفهوم شخصیت
شخصیت در راهنمایی حرفه ای و عملکرد شغلی اهمیت زیادی دارد. اگر چه استعدادهای ذهنی و مهارت های حرکتی برای موفقیت در کار و شغل لازم اند، اما کافی نیستند؛ به همین خاطر نمی توان به آن ها اکتفا نمود؛ زیرا کار انسان هر چه باشد، کل وجود او در انجام آن دخالت دارد؛ بنایراین باید در شناخت عوامل مؤثر بر رفتار کار، به دیگر متغیر های انسانی سازگار او با فعالیت های شغلی و محیط کار نیز توجه نمود. بدین معنی که اگر فردی واجد تواناییهای کمالی و مهارت های حرکتی باشد، اما منش و شخصیت او اجازه ندهد که خود را با نوع کاری که دارد، همکاران، ارباب رجوع و سایر عوامل مربوط به محیط کار سازگار کند، باز هم به خوبی از عهده انجام وظیفه شغلی خود بر نمی آید (فاتحی، ۱۳۷۸،ص۱۲).
یکی از عواملی که هنگام انتخاب افراد برای استخدام یا انتخاب برای یک شغل خاص میتواند مورد بررسی قرار گیرد شخصیت فرد است.
۲-۳) مفهوم شناسی
شخصیت یک مفهوم انتزاعی است و متخصصان مختلف تعاریف نسبتاٌ متفاوتی را برای آن ذکر کردهاند، اما به نظر میآید، اکثر آن ها با این موضوع موافق اند که شخصیت ترکیبی از اعمال، افکار، هیجانات و انگیزش های فرد است. شخصیت فرد منحصر به فرد میباشد؛ اما شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراک خاصی است، بنابرین شخصیت را می توان از این جهت که چگونه مردم با هم متفاوت هستند و یا این که در چه چیزی به هم دیگر شباهت دارند، مورد مطالعه قرار داد (جمالفر،۱۳۷۸،ص۱۳).
۲-۴) واژه کاوی شخصیت
از نظر ریشه ای گفته شده است که کلمه شخصیت که برابر معادل کلمه Personality انگلیسی یا Personalite فرانسه است، در حقیقت از ریشه لاتین Persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره می گذاشتند. این تعبیر تلویحاٌ اشاره بر این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد (کریمی،۱۳۷۰،ص۵).
بنابرین میتوانیم شخصیت را چنین تعریف کنیم:
مجموعه ویژگی های جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میسازد (زارعی متین،۱۳۸۸،ص۹۴).
اندیشمندان مختلف نیز تعاریف متعددی از شخصیت ارائه دادهاند که در این جا به برخی از آن ها اشاره میکنیم:
تعریف شلدون (روان شناسی آمریکایی معاصر) که تعریفی کلی، جامع و مانع به نظر میآید: شخصیت سازمان پویایی (زنده) جنبههای ادراکی و انفعالی و اداری و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است (سیاسی،۱۳۷۹،صص۶-۷).
شخصیت در نظر هیلگارد: ویژگی هایی که فرد را قادر به ایجاد ارتباط با دیگران میسازد و تحقق احترام به خود را تسهیل میکند (اخوت،۱۳۵۷،ص۲).
کتل در تعریف شخصیت میگوید: شخصیت مفهومی است که اجازه میدهد پیشبینی کنیم آدمی در اوضاع و احوال معین، چه رفتاری خواهد داشت.
گوردن آل پورت تعریفی که حدود ۵۰ سال پیش برای شخصیت ارائه کرد هنوز زبان زد همگان است. او گفت: شخصیت، همان شخصیت پویا در درون فرد است که از سیستم های روانی و فیزیکی تشکیل شده و تنها عاملی است که تعیین کننده سازش فرد با محیطش میباشد. با توجه به هدفی که ما داریم باید شخصیت را به عنوان جمع کل راه هایی بدانیم که یک نفر بدان وسیله در برابر دیگران از خود واکنش نشان میدهد، یا بدان وسیله روابط متقابل ایجاد میکند. برای محاسبه و تعیین ویژگی های شخصیتی، ما این تعریف را بیشتر به کار می بریم (پی رابینز،۱۳۸۹،ص۱۳۵).
۲- ۵) عوامل تعیین کننده شخصیت
شخصیت یک انسان بالغ به وسیله دو عامل ارث و محیط تشکیل و با موقعیت های مختلف تعدیل می شود.