۱- بر قراری ارتباط و رفتار صحیح سرپرستان با حسابرسان،
۲- فراهم ساختن شرایط کاری مناسب
۳- تقسیم کار صحیح، با رضایت شغلی حسابرسان و نیز با قصد و انگیزه آنان برای ادامه همکاری با مؤسسات حسابرسی رابطه مثبت دارد. همچنین نتایج تحقیق نشان میدهد که میزان رضایت شغلی حسابرسان و میزان رعایت سه جنبه از عوامل سرپرستی و نظارتی، در سازمان حسابرسی ایران (به عنوان یک مؤسسه حسابرسی بزرگ) در مقایسه با مؤسسات حسابرسی خصوصی (به عنوان یک مؤسسات حسابرسی کوچک) تفاوت معنا داری وجود دارد و حسابرسان شاغل در مؤسسات حسابرسی خصوصی نسبت به این سه عامل رضایت بیشتری دارند و در نتیجه رضایت شغلی آنان بیشتر است.
۲-۷-۲) تحقیقات خارجی
آلبرچت[۴۹]۱ (۱۹۸۱) و همکاران او به منظور بررسی چگونگی رفتار سرپرستان با حسابرسان ۲۵ مؤسسه حسابرسی از پرسشنامه پستی استفاده کردند. نتایج ۲۹۶ پرسشنامه نشان داد که حسابرسان از نحوه نظارت و سرپرستی، نحوه ارزیابی عملکرد و فرصتهای مشارکت ناراضی هستند. عوامل نارضایتی حسابرسان به طور خاص شامل چگونگی نظارت سرپرستان، نحوه ارزیابی عملکرد در فرصتهای مشارکت بود.
کارسلو[۵۰]۲ (۱۹۹۱) و همکاران وی نیز به منظور بررسی تفاوت بین نظرات و دیدگاه های دانشجویان حسابداری و حسابرسان تازه کار در رابطه با وظایف و مسئولیتهای شغلی، پیشرفت کاری، آموزش و نظارت در محیط کاری و چگونگی روابط بین سرپرست و حسابرسی از پرسشنامه پستی استفاده کردند. ۵۱% شرکت کنندگان در این نمونه در شش مؤسسه بزرگ حسابرسی کار میکردند. نتایج نشان داد که توقعات دانشجویان در تمامی موارد بیشتر از شاغلین تازه کار است. این اختلاف در پیشرفت، آموزش و نظارت سرپرستان، وجود نه فرصتهای پیشرفت و آموزش در حین انجام کار ناراضی بودند.
فیشر[۵۱]۳ (۲۰۰۱) در تحقیق خود چگونگی تأثیر گذاری عوامل اضطراب آور در محیط کار حسابرسی بر رضایت شغلی و عملکرد حسابرسان بررسی کرد. وی تحقیق خود را بر روی حسابرسان شاغل در دو مؤسسه بزرگ حسابرسی نیوزیلند که حداقل ۱۲ ماه سابقه کار حسابرسی داشتند انجام داد. وی در مجموع ۱۶۹پرسشنامه برای حسابرسان این دو مؤسسه ارسال کرد و ۱۲۳ پرسشنامه تکمیل شده دریافت کرد.۵۰% پاسخ دهندگان زیر ۲۶ سال سن داشتند و سابقه کا آن ها ۴/۳ سال و یا کمتر بود. اکثریت پاسخ دهندگان (۳/۷۲) مرد بودند و ۷/۸۰% از پاسخ دهندگان مجرد بودند. نتایج تحقیقات وی نشان داد که عوامل اضطراب آور از جمله فشار و اجبار و نحوه سرپرستی وظایف و کارهای مبهم و نا مشخص به حسابرس ویا عدم تخصیص زمانی کافی برای انجام کارهای واگذار شده به حسابرسان با رضایت شغلی و عملکرد آنان رابطه منفی دارد.
میلر[۵۲]۱ (۲۰۰۶) و همکاران وی نیز به منظور بررسی تأثیر بازبینی حسابرسی برانگیره و عملکرد تیم حسابرسی را بررسی کردند. آنان با ارسال ۴۴۰ پرسشنامه برای حسابرسان ۶ مؤسسه بزرگ حسابرسی و دریافت ۳۶۹ (۷۰%) پرسشنامه تکمیل شد به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداختند.
از میان ۳۶۹ نفر از پاسخ دهندگان ۱۹۱ (۵۲) نفر سرپرست حسابرسی و ۱۷۸ (۴۸%) نفر تیم حسابرسی بودند. آنان برای تحقیق خود از پرسشنامه استفاده کردند و پاسخ دهندگان میتوانند پرسشنامه را با مقیاس لیکرت ۱ (کاملاً موافقم) تا ۷ (کاملاً مخالفم) پاسخ دهند.
نتایج تحقیق آنان نشان داد بازبینی حسابرسی انگیزه تیم حسابرسی را برای عملکرد مناسب بالا میبرد. اگر چه تجربه به تأثیر بر عملکرد مناسب همان طوری که به وسیله سرپرست برداشت می شود را تعدیل میکند در حال که بازبینی منجر به عملکرد مناسب برای حسابرسان کم تجربه می شود و برای حسابرسان با تجربه به منجر به کاهش عملکرد مناسب می شود.
روبرت[۵۳]۲، (۲۰۰۷) و همکاران وی نیز به منظور بررسی تأثیر قدرت نظارتی سرپرست بود واکنش تیم حسابرسی نسبت به بررسی عملکرد آن ها، بررسی کردند که سه دسته از عوامل قدرت نظارتی سرپرستان نسبت به تیم حسابرسی در بررسی عملکرد آن ها شامل قدرت مرجعیت سرپرست، تخصص سرپرست و فشار و اجبار سرپرست را بررسی کردند. آنان با ارسال ۲۲۰ پرسشنامه برای حسابرسان با سابقه کار ۴ تا ۱۰۸ ماه در ۶ مؤسسه بزرگ حسابرسی آمریکا و دریافت ۱۵۶(۷۱%) پرسشنامه تکمیل شده به تجربه و تحلیل اطلاعات پرداختند.
از میان ۱۵۶ نفر از پاسخ دهندگان ۷۸ (۵۰%) نفر زن بودند. ۷۵۰ (۴۸%) نفر مرد بودند و ۳ (۲%) نفر باقی مانده جنسیت خود را مشخص نکرده بودند. آنان برای انجام تحقیق خود از پرسشنامه استفاده کرد که شامل ۲۶ پرسش بود و پاسخ دهندگان میتوانستند پرسشها را با مقیاس لیکرت ۱ (کاملا موافقم) تا ۷ (کاملاً مخالفم) پاسخ دهند. نتایج تحقیق آنان نشان داد که قدرت مرجعیت سرپرست و تخصص سرپرست با عملکرد تیم حسابرسی رابطه مثبت دارد اما فشار و اجبار سرپرست با عملکرد تیم حسابرسی رابطه منفی دارد.
در ادامه مطالب به منظور شرح ویژگی های رفتاری سرپرستان سطوح پایین، خلاصه ای از نتایج حاصل از تحقیق[۵۴]۱ انجام شده توسط بارکر (۱۹۷۸) و همکاران وی در شرکت بیمه پرودنتال[۵۵]۲ که تفاوتهای میان سرپرستان موفق و سرپرستان ناموفق را بررسی کردهاست، بیان میکنیم
۱- توجه به نیازهای پرسنل زیردست[۵۶]۳:
سرپرستان موفق نسبت به نیارها، امید و آرزوها و اهداف پرسنل زیر دست خود و همچین مشکلات آنان توجه کافی دارند. در حالی که کانون توجه سرپرستان ناموفق بیشتر به مسائل مرتبط با کار، بودجه های زمانی برای اتمام کار و هزینه های انجام کار میباشد.
۲- حمایست و پشتیبانی از پرسنل زیر دست:[۵۷]
سرپرستان موفق معمولا از پرسنل زیر دست خود در شرایط بحرانی، از جمله در هنگام ارزیابی و امتیازدهی مدیران از پرسنل، حمایت و دفاع میکنند.
۳- وظیفه شناسی و صداقت نسبت به پرسنل زیر دست[۵۸]۱:
سرپرستان نا موفق تنها نسبت به شرکت و مدیران رده بالا وظیفه شناس و وفادار هستند. در حالی که سرپرستان موفق هم نسبت به شرکت و مدیران رده بالا و هم نسبت به پرسنل زیر دست خود وظیفه شناس و صادق هستند.
۴- آزادی بیان[۵۹]۲:
سرپرستان موفق اغلب با پرسنل زیر دست خود جلساتی تشکیل میدهند و آن ها را در بیان نظراتشان نسبت به انجام بهتر کار تشویق میکنند، در حالی که سرپرستان نا موفق وظایف کاری پرسنل زیر دست را به صورت قانون نوشته شده و اجبار ارائه میدهند.
۵- انعطاف پذیری[۶۰]۳:
سرپرستان موفق پس از مشخص کردن اهداف کاری برای پرسنل و ارائه راهنماییهای لازم در چگونگی انجام وظایف برای دستیابی به آن اهداف تعیین شده، وظایف خود را انجام دهند. در حالی که سرپرستان نا موفق خلاصه ای از اهداف و روش های انجام وظایف جهت رسیدن به اهداف را به پرسنل زیردست دیکته میکنند و به آن ها اجازه نمی دهند که در انجام وظایفشان از اصول دیکته شده تخطی کنند.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- مقدمه:
هدف از هر نوع بررسی و تحقیق عملی کشف حقیقت است. حقیقت نیز بر پایه کاوش و تجسس و کشف عوامل منطقی مربوط به خصوصیات اجزاء موضوع تحقیق قرار دارد. منظور از روش تحقیق علمی پیروی از رویه منظم و سیستماتیکی است که در جریان استفاده از روش های آماری و مرتبط ساختن عوامل موضوع تحقیق، باید رعایت گردد.
در واقع روش تحقیق علمی، شامل اندازه گیری و ارزیابی و مقایسه عوامل، بر اساس اصول و موازین پذیرفته شده از طرف دانشمندان، برای حل مشکلات و مسائل بوده و مستلزم قدرت اندیشه و ظرفیت تعمق، تشخیص، قضاوت و ابتکار میباشد.