۱-۴ اهداف تحقیق
اهداف کلی:
تعیین میزان فشار وارده بر مراقبان بیماران مزمن اسکیزوفرنی و بیماران مزمن دوقطبی و ارتباط آن با راهکارهای مقابله ای.
اهداف جزیی:
۱٫ تعیین میزان فشار وارده بر مراقبان بیماران مزمن اسکیزوفرنی.
۲٫ تعیین میزان فشار وارده بر مراقبان بیماران مزمن دوقطبی.
۳٫ سنجش فشار (عینی[۱۵]– ذهنی) وارده بر مراقبین بیماران مزمن اسکیزوفرنی.
۴٫ سنجش فشار (عینی – ذهنی) وارده بر مراقبین بیماران مزمن دوقطبی.
۵٫ شناخت رابطه به کارگیری هر کدام از راهبردهای مقابله ای با میزان فشار در مراقبین ببیماران مزمن اسکیزوفرنی.
۶٫ شناخت رابطه به کارگیری هر کدام از راهبردهای مقابله ای با میزان فشار در مراقبین ببیماران مزمن دوقطبی.
۱- ۵فرضیه های تحقیق
۱٫ بین به کارگیری راهبردهای مقابله ای متمرکز بر مسأله و فشار (وارده بر مراقبین اسکیزوفرنیک مزمن رابطه وجود دارد.
۲٫ بین به کارگیری راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و فشار وارده بر مراقبان اسکیزوفرنیک مزمن رابطه وجود دارد.
۳٫ بین به کارگیری راهبردهای مقابله ای کمتر مفید و غیرموثر و فشار وارده بر مراقبان اسکیزوفرنیک مزمن رابطه وجود دارد.
۴٫ بین به کارگیری راهبردهای مقابله ای متمرکز بر مسأاله و فشار وارده بر مراقبان دوقطبی مزمن رابطه وجود دارد.
۵٫ بین به کارگیری راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و فشار وارده بر مراقبان دوقطبی مزمن رابطه وجود دارد.
۶٫ بین به کارگیری راهبردهای مقابله ای کمتر مفید و غیرموثر و فشار وارده بر مراقبان دوقطبی مزمن رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
۷٫ آیا فشار مراقبین بیماران اسکیزوفرنیک از مراقبان بیماران دوقطبی بیشتر است؟
۸٫ مراقبان بیماران مزمن اسکیزوفرنیک چه میزان فشار را تجربه میکنند؟
۹٫ مراقبان بیماران مزمن دوقطبی چه میزان فشار را تجربه میکنند؟
۱۰٫ کدام یک از منابع فشار (عینی – ذهنی) مراقبان بیماران مزمن اسکیزوفرنیک برجسته تر است؟
۱۱٫ کدام یک از منابع فشار (عینی – ذهنی) مراقبان بیماران مزمن دوقطبی برجسته تر است؟
۱-۶ تعریف اصطلاحات و واژه ها
۱٫ فشار مراقب: تأثیر منفی ناشی از زندگی کردن با یک بیمار روانی مزمن است و این تأثیر در واقع بر روی مراقب میباشد. این فشار به دو دسته عینی و ذهنی تقسیم میشود. دسته اول شامل تأثیرات مشهود مثل از دست دادن درآمد و شغل میباشد و دسته دوم شامل تأثیرات روانی منفی بر روی مراقب است (وب[۱۶] و همکاران، ۱۹۹۷). در پژوهش حاضر شامل نمره ای است که فرد در مقیاس فشار وارد بر خانواده[۱۷] (FBIS) به دست میآورد.
۲٫ راهبرد مقابله ای[۱۸]: به معنای مدارا کردن، کنار آمدن و برخورد موفقیت آمیز با مشکل تعریف شده است (فرهنگ جامع روانشناسی – روانپزشکی، پورافکاری، ۱۳۷۳) و بر چهار دسته تقسیم گردیده است. شامل روش مقابله ای متمرکز بر حل مسأله، روش مقابله ای هیجان مدار، روش مقابله ای کمتر مفید و روش مقابله ای غیر مؤثر. در پژوهش حاضر دو نوع آخر (کمتر مفید و غیر مؤثر) یکجا ارزیابی شده و به صورت روش کمتر مفید – غیر مؤثر نام برده شده است. راهبرد مقابله ای شامل نمره ای است که فرد در چک لیست مهارت های مقابله ای کارور، اسکیر و وینتراب[۱۹] (۱۹۸۹) به دست میآورد.
۳٫ بیمار اسکیزوفرنیک مزمن: بیماری است که بر اساس ملاک های تشخیصی[۲۰] DSM. 5تشخیص فوق را توسط روانپزشک دریافت نموده و بیش از دو سال از شیوع بیماری وی گذشته باشد.
۴٫ بیمار دوقطبی مزمن: بیماری است که بر اساس ملاک های تشخیصی ۵-DSM این تشخیص را توسط روانپزشک دریافت کرده و بیش از دو سال از شیوع بیماری وی گذشته باشد.
۵٫ مراقب[۲۱]: کسی است که در خانواده اطرافیان بیشترین سهم را در مراقبت از بیمار دارد که میتواند شامل پدر، مادر، همسر، فرزند، خواهر، برادر و یا فرد دیگری باشد و در این پژوهش به عنوان مراقب محسوب میگردد.
فصل دوم: ادبیات پژوهش
۲-۱ اختلال روانی
اختلال روانی را میتوان یک سندرم یا الگوی رفتاری دانست که با احساس ناراحتی یا ناتوانی (تخریب در یک یا چند زمینهی کارکردی) همراه است. همچنین سندرم نباید فقط پاسخی قابل انتظار و تأیید شده از نظر اجتماعی نسبت به یک رویداد خاص، نظیر مرگ یک فرد عزیز باشد. مطابق تعریف IRـ IVـ [۲۲]DSM رفتارهای انحرافی (مثلا از نظر سیاسی، مذهبی یا جنسی) و تعارضهایی که در درجۀ اول بین خود و اجتماع وجود دارد، اختلال روانی شمرده نمیشوند (کاپلان و سادوک[۲۳]، ۲۰۰۰، به نقل از رضایی).
DSM-V اختلال روانی را بدین گونه تعریف کردهاست: «هر اختلال روانی به عنوان نشانگان یا الگوی رفتاری یا روانی قابل ملاحظه بالینی در نظر گرفته شده است که در یک فرد ظاهر میوشد و با ناراحتی فعلی یا ناتوانی و یا از دست دادن آزادی رابطه دارد. بعلاوه این نشانگان یا الگو نباید در واکنش به رویداد خاصی باشد که از لحاظ فرهنگی موجه و مورد انتظار است مانند مرگ یک فرد محبوب، علت اولیه این اختلال هر چه باشد باید آن را در حال حاضر به عنوان جلوه کژکاری رفتاری-روانی یا زیستی در فرد تلقی کرد. رفتار انحرافی و تعارضهایی که به طور عمده میان فرد و جامعه بروز میکند در صورتی اختلال- روانی تلقی میشوند که همان گونه که به آن اشاره شد نشانه ای از یک کژ رفتاری در فرد باشند» (کالاهان[۲۴]، ۱۹۹۱ به نقل از پورافکاری).
«اختلال روانی سندرم (یا مجموعه ای از رفتارهایی نابهنجار) که با ناراحتی، ناتوانی یا افزایش خطر بروز مشکلات همراه است» (کامپتون[۲۵]، به نقل از نیکخو۱۹۹۱). در این تعاریف چند نکته مهم وجود دارد:
۱٫ سندرم (مجموعه ای از رفتارهای نابهنجار) باید با ناراحتی، ناتوانی یا افزایش خطر بروز برخی مشکلات توام باشد؛ ۲٫ اختلال روانی معرف بدکاری در فرد است؛ ۳٫ تمام رفتارهای انحرافی یا تعارضهای فرد با جامعه، علامت بیماری روانی نیستند.