۲-۱-۹-۶- جمع بندی مبحث رهبری
همان گونه که مطرح شد در زمینه ی رهبری تئوریها، رویکردها و مدلهای زیادی وجود دارد که تشریح کننده ی ویژگیها و کارکردهای مختلفی میباشند. اما به منظور بررسی رهبری در حوزه ی سلامت سازمانی باید رویکرد جدیدی نسبت به رهبری مطرح نمود که دربردارنده ی جهت گیری روشنی نسبت به مسئله ی سلامت سازمانی باشد. در این فصل تئوری های رهبری تحول آفرین، رهبری معنوی، جهان بینی رهبری و رهبری راهبردی مورد بررسی قرار گرفته اند که به نظر میرسد رهبری راهبردی به شکل مناسبتری بتواند به پاسخگویی، انسجام و اثربخشی سازمانی کمک نماید. همان گونه که مطرح شد رهبری راهبردی سعی دارد از طریق تعیین مقاصد، گزینش بهترین راه کارها و کاربست درست بهترین وسایل به طور موقعیتی متناسب با شرایط درونی سازمان و اقتضائات محیط راهبردی، آینده مطلوب را بسازند (میشل و گیلت، ۲۰۰۵) که این ویژگی میتواند سازمانها را در دستیابی به اثربخشی و تحقق مقاصد آن ها کمک کند. در این تلاش یک رهبر راهبردی باید بتواند بین فرصت های محیط، مقاصد رهبری و منابع سازمان تناسب برقرار کند و راهبرد را به عنوان مفصل بین دنیای متحول بیرونی و منابع داخلی سازمان، به گونهای توسعه دهد و به کار بگیرد که به حصول مزیت رقابتی و تحقق مطلوبیت های راهبردی سازمان منجر شود (ترکزاده، ۱۳۸۸)؛ لذا تلاش های صورت گرفته برای ایجاد مزیتهای رقابتی و بقا در محیط نیازمند ایجاد انسجام است. رهبری راهبردی میتواند از طریق توسعه ارزشها و باورهای مشترک و تأکید بر مفروضه های اساسی سازمان نوعی انسجام و پیوستگی در سازمان ایجاد نماید.
در واقع رهبری راهبردی به منظور مدیریت محیط تعاملی و نفوذ در وضعیت حال و آینده سازمان و محیط میتواند از طریق مهیا ساختن ابعاد انسجام، تلاش برای پاسخگویی به محیط و اثربخشی سازمانی تا از طریق تغییر الگوی سازمانی وضعیت مورد نظر یا جهت دهی، بتواند در تعامل با سایر شرایط و عوامل، آینده مطلوب نظر خود را بسازد و در نهایت به تضمین سلامت سازمانی نیز منجر شود. از آنجایی که مأموریت اساسی رهبری راهبردی، تامین و تضمین سلامت سیستم و استمرار بقای معنادار سازمان در محیط متغیر و متلاطم راهبردی است (ترکزاده، ۱۳۸۸) این کوشش معنادار میتواند از طریق توسعه ی ابعاد مختلف پاسخگویی به محیط، اثربخشی و انسجام تضمین کننده ی سلامت سازمانی باشد.
۲-۲-پژوهشهای عملی
۲-۲-۱- پژوهشهای داخلی
در زمینه ی ابعاد مطرح شده و رابطه ی آن ها با سلامت سازمانی پژوهشهای چندی صورت گرفته است که به ذکر برخی از آن ها می پردازیم. برای مثال در پژوهشهایی شریعتمداری (۱۳۸۸)؛ ملاحسینی و ارسلان (۱۳۸۸)؛ واعظی و همکاران (۱۳۸۸)؛ قرونه (۱۳۸۷) و جاهد (۱۳۸۵) رابطه سلامت سازمانی و اثربخشی را مورد بررسی قرار دادهاند که همگی موید این مطلب هستند که بین سلامت سازمانی و اثربخشی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد و سلامت سازمانی منجر به افزایش اثربخشی سازمانی می شود. بنابرین از دیدگاه این پژوهشگران اثربخشی سازمانی یکی از مهم ترین ابعاد سلامت سازمانی به شمار می رود.
انصاری، استادی و جاوری (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین سلامت سازمانی و نگرشهای مثبت کاری کارکنان در ادارات امور مالیاتی استان اصفهان به این نتیجه دست یافتند که رابطه مثبت معنادار بین سلامت سازمانی و نگرش های مثبت کاری کارکنان وجود دارد. همچنین توجه به سلامت سازمانی به دلیل تأثیری که بر اعمال تلاش های کاری دارد، از اهمیت زیادی در سازمان برخوردار است.
شریعتمداری (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با اثربخشی مدیران مدارس مدیریت آموزش و پرورش شهر تهران به این نتیجه دست یافت که نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بین کلیه ابعاد سلامت سازمانی (ساختدهی، ملاحظهگری، پشتیبانی منابع، روحیه، تأکید علمی و یگانگی نهادی) و اثربخشی سازمانی رابطه معنیدار وجود دارد و اگر مدیران مدارس در به کاربردن روش های ایجاد سلامت سازمانی تلاش کنند، اثربخشی مدارس آن ها در تمام ابعاد بهبود خواهد یافت.
ساعدی، خلعت بری و موری نجف آبادی (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه کیفیت زندگی کاری و سلامت سازمانی با خوشنودی شغلی به این نتیجه دست یافتند که به طور کلی بین کیفیت زندگی کاری و سلامت سازمانی با خوشنودی شغلی همبستگی معنادار وجود دارد.
رضایی صوفی، دوستار و سعادت (۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین سلامت سازمانی و اثربخشی در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان نتایج نشان داد بین تمامی ابعاد سلامت سازمانی شامل ارتباط، مشارکت، تعهد، اعتبار، روحیه، اخلاقیات، عملکرد، تعیین هدف، رهبری حمایتی، کارایی و منابع با اثربخشی سازمان ارتباط مثبت و معنیداری وجود داشت و در نهایت بین سلامت سازمانی با اثربخشی رابطه مثبت و معنیداری مشاهده شد. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که ابعاد رهبری حمایتی، عملکرد و تعیین هدف پیشبینی کننده مناسبی برای اثربخشی سازمان هستند. در کل نتایج پژوهش از این موضوع حمایت کردند که سلامت سازمانی و ابعاد آن به عنوان یک پیشبینی کننده قوی تا حد زیادی اثربخشی را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
۲-۲-۲- پژوهشهای خارجی
پژوهشگرانی مانند سانگ[۱۰۲] (۲۰۱۱)؛ فیشر[۱۰۳] (۲۰۰۹) و هوی و ولفوک (۱۹۹۰) در پژوهش هایی به بررسی مبحث سلامت سازمانی و اثربخشی در سازمانها پرداختهاند و هر یک از مدل هایی مختلفی برای ارزیابی سلامت سازمانی و اثربخشی استفاده نمودهاند. نتایج پژوهش همگی آنان موید این نکته است که بین سلامت سازمانی و اثربخشی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و سلامت سازمانی منجر به افزایش اثربخشی می شود. از این رو یکی از مهم ترین ابعاد سلامت سازمانی را می توان اثربخشی سازمان قلمداد نمود.
شیوا و دامودار[۱۰۴] (۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان “رهبری تحولی، فرهنگ سازمانی، اثربخشی سازمانی و نتایج برنامه ها در سازمانهای غیردولتی” که در هند انجام دادند به این نتایج رسیدند که رهبری تحولی، فرهنگ سازمانی را به وجود میآورد و فرهنگ سازمانی، اثربخشی سازمانی را در سازمانهای غیردولتی افزایش میدهد. در واقع رهبری تحولی به طور مستقیم بر اثربخشی سازمانی تأثیر ندارد. به علاوه اثربخشی سازمانی، نتایج تضمین شده برنامه ها را بهبود میبخشد.
نتایج پژوهش خادم فر و ادریس (۲۰۱۲) در بررسی رابطه بین سبک رهبری تحولی و سلامت سازمانی نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین ادارک افراد از سبک رهبری تحولی و سلامت سازمانی وجود دارد. نتایج نشان داد هر اندازه ادارک مثبت تری از رهبری در سازمان وجود داشته باشد سطح سلامت سازمانی نیز بالاتر خواهد بود.
مطالعه هیوآنگ و رامی (۲۰۰۸) در ارزیابی سلامت سازمانی شرکتهای رومانیایی نشان داد که ابعاد اثربخشی، رهبری و کارایی کار گروهی عوامل تعیین کننده سلامت سازمانی این شرکتها میباشند. مطالعه تامسون[۱۰۵] (۲۰۰۲) نیز موید این یافته است. نتایج مطالعه وی نیز نشان داد که رهبری تحولی میتواند زمینه ساز ایجاد انسجام در سازمان گردد.
-
- جمعبندی پژوهش های پیشین