۶-باورهای غیرمنطقی کنترل هیجانات: این باور که ما را برای ناراحتی و هیجانات خود هیچ کنترلی نداریم. چرا که این ناراحتی ها از جانب دیگران به وجود میآید و اگر دیگران تغییر کنند تمام امور اصلاح شود. هنگامی که فرد در ارتباط با دیگران برداشت منفی میکند و ناراحت می شود دچار هیجان و تظاهرات جسمانی مثل قرمزشدن، ضربان قلب، فشار خون و غیره می شود در حالی که فرد سبب این عامل را دیگران میداند در واقع مشکل از ناحیه شناختی و تفکر فرد میباشد(همان منبع).
۷-باور غیرمنطقی فرار از مشکلات: این باور که اجتناب کردن از مشکلات و شانه خالی کردن از مسؤلیت خیلی آسانتر از روبرو شدن با مشکلات است. این باور میتواند آزار دهنده باشد، زیرا طفره رفتن از کارهای ناخوشایندی که فرد با آن سر و کار دارد باعث می شود که این کارها اثر پایدارتری در ضمیر ناخودآگاه فرد به وجود آورد و هنگامی که فرد سرانجام با آن روبرو شد مشکل تر می شود(همان منبع).
۸-باور غیر منطقی اتکاء به دیگران: این باور که ما باید فردی قوی تر از خودمان داشته باشیم تا به او تکیه کنیم. این باور باعث می شود که همیشه به دیگران نیازمند و محتاج باشد و از خود خلاقیت و ابتکار نداشته باشد و در غیر این صورت اگر فرد تنها بماند عاجز و درمانده شود و دچار اضطراب شود(ساعتچی،۱۳۷۴).
۹- باور غیرمنطقی درمانده شدن از تغییر خود: این باور که چون ما زاییده گذشته خود هستیم کمتر می توان به اثرات آن فائق شد. این باور باعث ناامیدی و عدم تلاض و کوشش برای رسیدن به هدف می شود و اینکه فرد یک بهانه و عذر در مقابل مشکلات پیش آمده دارد چرا که روی هیچ دستی در آن نداشته است(همان منبع).
۱۰-باور غیرمنطقی کمال طلبی: این باور که هر مشکل یک راه حل دارد و اگر به آن راه حل نرسیم ناراحت و ناراضی شویم. اعتقاد به کمال در واقع خلاف واقعیت است چرا که ما در دنیائی پر از شانس زندگی میکنیم و چیزی بنام حقیقت محض وجود ندارد (ساعتچی،۱۳۷۴ ).
۲-۱۶- نظریه منطقی-هیجانی الیس
آلبرت الیس از معروفترین درمانگران شناختی است که نخست پیرو روش روان کاوی بود.وی روش خود را با عنوان درمان منطقی-هیجانی(RET) در سال های دهه ۱۹۵۰ ابداع کرد.چون RET به مراحل سه گانه شکل گیری پاسخ های غیر منطقی اشاره دارد.الیس آن را مدل A-B-C نامید(A) یک رویداد فعال ساز است مثل کسب نمره مردودی یا مورد سرزنش واقع شدن از سوی رئیس،(B) نظم اعتقادی فرد است که شخص به واسطه آن،رویداد فعال ساز را تفسیر میکند و © پیامد هیجانی است که شخص تجربه میکند.الیس معتقد است تا زمانی که به تفسیرهای خود از رویدادها فکر نکنیم،به طور خودکار از مرحله A(رویدادهای فعال ساز) به مرحله C(پیامدهای هیجانی) می رویم،ما عموما به این نکته که مرحله B(نظام اعتقادی) عامل ایجاد هیجان است،توجه نمیکنیم.طبق مدل A-B-C الیس،آدم دارای یک سایق برای کسب موفقیت،عشق و امنیت است.هرگاه مانعی بر سر راه تحقق این هدف ها قرار گیرد(رویدادهای فعال ساز)، یکی از دو اعتقاد زیر در فرد پدید میآید:
۱-عقاید و باورهای منطقی،مثل “من دوست ندارم مورد اتنقاد قرار بگیرم و یا مردود شوم، ولی به هر حال دنیا به آخر نرسیده است” یا “من راه های دیگری هم برای رسیدن به اهدافم سراغ دارم”.
۲-عقاید و باورهای غیر منطقی،مثل”من نمی توانم هیچ گونه شکست یا انتقادی را تحمل کنم”
یا “همیشه باید کارهایم را به طور کامل انجام دهم.الیس معتقد است که باورهای غیر منطقی علاوه بر دامن زدن به هیجان های منفی،رفتارهای روان رنجوری را نیز به وجود می آورند. برخی از مردم به دلیل ناکامی در اهداف دست نیافتنی خود و ناتوانی در سازگاری با محرومیت ها و ناکامی های طبیعی زندگی،احساس اضطراب،خشم،وافسردگی میکنند.
این احساس های منفی،موجب تداوم باورهای نادرست و غیر منطقی میگردند(قسمت B در این مدل)،برای مثال، تمایل غیر منطقی به کمال گرایی موجب افسردگی میگردد. آرون بک[۳۳]، مانند الیس بر این باور است که باور غیر منطقی و خودگویی های مخرب، سرچشمه همه مشکلات روان شناختی است.اما بر خلاف الیس و روان کاوانی که بیماران را تشویق به بیان افکار و احساس هایشان میکنند تا نسبت به ریشههای رفتاری غیر انطباقی خویش به بینش برسند. به عقیده بک و سایر درمانگران شناختی-رفتاری،نیازی نیست که مراجع فرایندهای زیر بنایی ایجاد کننده باور غیر منطقی و خود گویی منفی را درک کند. وی رویکرد فعال تری نسبت به درمانجویان خویش در پیش میگیرد و سعی میکند به طور مستقیم با رفتارهایی که با شناخت های مخرب ارتباط دارند روبه رو شود و در آن ها تغییر ایجاد کند(هافمن،۱۳۸۱).
درمان منطقی-هیجانی (RET) یکی از عمومی ترین اشکال روان درمانی و مشاوره اشخاص میباشد.الگوی درمان منطقی-هیجانی متعددی از روان شناسی حرفه ای شامل:درمان اختلالات هیجانی بزرگسالان و بچه ها،زوج درمانی،سوء مصرف مواد،افسردگی،کاهش غیبت از کار کارکنان،کاهش استرس های معلمان و هم چنین در روان شناسی مشاوره،خانواده درمانی و حوزه های دیگر کاربرد دارد(ریموند دی گیوسپ و دیگران[۳۴]،۱۹۹۰). در نهایت می توان گفت که درمان منطقی-هیجانی،درمانی است که برای تسکین آشفتگی های هیجانی طراحی شده است و تأکید در درمان منطقی-هیجانی(RET) روی متغیرهای شناختی،هیجانی،رفتاری یا سودمندی درمان استوار است(ریموند دی گیوسپ و دیگران،۱۹۹۰).
۲-۱۷- فرایند درمان
فرایند درمان منطقی-هیجانی شامل سه مرحله شناختی،عاطفی و رفتاری میباشد:
۱)درمان شناختی
در بعد شناختی، درمانگر مراجع را متوجه غیر منطقی بودنش میکند و به او نشان میدهد که چگونه و چرا به آن حالت در آمده است و نیز رابطه بین عقاید غیر عقلانی را با اختلالات عاطفی و ناراحتی های او نشان میدهد.هم چنین درمانگر به مراجع می آموزد که به اجبارها و الزام ها و وظیفه هایی که بدان معتقد است پی ببرد و بیشتر به شناسایی و پذیرش واقعیت بپردازد،بداند که چگونه از شیوه تجربی منطقی علم، که همان شیوه علمی است برای حل مشکلاتش استفاده کند(شفیع آبادی و ناصری،۱۳۷۸). هرچند هسته اصلی فن شناختی همان مباحثه کردن با مددجو در رابطه با اعتقادهای غیر منطقی وی میباشد،اما در درمان منطقی-هیجانی از شیوه های کلامی بیشتر استفاده می شود تا بدین وسیله بر کیفیت و اثر بخشی مباحثه افزوده گردد.بعضی از این شیوه ها عبارتند از :تفسیر دفاع ها،ارائه انتخاب ها واعمال دیگر،قیاس ها و تمثیل ها، فراباز شناسی،ممیزه های درمانی،تبدیل به پوچی،تضاد با ارزش های مورد پذیرش،مباحثه های عمل گرایانه،قصد تناقضی،شوخ طبعی،دقت معنایی(ساعتچی،۱۳۷۴).
۲)درمان هیجانی
در بعد هیجانی، درمان گر به عناوین مختلف، مراجع را تشویق و وادار میکند تا عواطف خود را به طور عینی احساس کند و دست به تغییر ارزش های خود بزند.در این جا به مراجع نشان داده می شود که عواطفش به وسیله خود او از راه زمزمه کردن عقاید نامطلوب با خود،که مسبب اصلی ناراحتی و نگرانی او هستند به وجود آمده است(شفیع آبادی و ناصری،۱۳۷۸). انواع فنون هیجانی عبارتند از:تصویر سازی ذهنی منفی،تغییرمنش،تصورکردنآینده،کابوس میان فردی،برچسب زنی،نقش گذاری،زبان پر از هیجان(ساعتچی،۱۳۷۴).
۳)درمان رفتاری