بزهکاری اطفال
فصل دوم
پیشینه تحقیق
مقدمه
خانواده نزدیکترین پایگاه امن برای فرزندان میباشد. تاکنون هیچ گونه جانشین رضایت بخش و مطلوبی برای خانواده پیدا نشده است که بتواند این امنیت اساسی را تأمین کند.(نصیری،۱۳۸۲)
خانواده مهمترین نهاد بشری است که هنجارها و ارزشهای آن در فرزندان تأثیر میگذارد. ستیر (۱۹۹۷)معتقد است که والدین به وسیله اعمال خود به عنوان الگو برای فرزندان، و همچنین ایجاد آرامش روانی و برخورداری از روابط سالم خانوادگی، تعادل عاطفی و آرامش را فراهم می آورند.(ستوده،۱۳۸۳)
پیوندهای درون خانواده ها مکانهایی برای شکل گیری الگوهای رفتاری اطفال است که آنان را در بسیاری از تصمیمات رفتاری و روابط اجتماعی راهنمایی میکند.الگوهای نهادها دربرگیرنده راه هایی برای مدیدیت رفتار و حل تعارضات رفتاری است. بر اساس نظریه تداعی افتراقی، رفتار انحرافی در تعامل با دیگران خصوصاً در تعامل با افراد نزدیک و صمیمی آموخته می شود. بنابرین رفتارهای انحرافی والدین و دوستان از مهم ترین منابع برای یادگیری رفتارهای بزهکارانه است. بررسیهای تحقیقی و آماری نشان داده است که عملکرد خانواده رابطه مستقیمی با بروز رفتارهای انحرافی و ارتکاب جرم دارد. (شامبیانی ،۱۳۸۲)
پژوهش های متعدد در دنیا نشان میدهد که کودکان و نوجوانانی که گرفتار این بلیه اجتماعی میشوند، در اکثر موارد فرصتهای جبران ناپذیری را از حیث تحصیل و کار از دست میدهند. وجود چنین سابقه نامطلوبی در زندگی آنان تاثیر فراوان میگذارد و با توجه به پذیرفته نشدن آنان در حلقه های درسی و کاری آبرومند و آینده ساز، قشری مطرود از این گونه افراد به وجود میآید که به نوبه خود مسئله را برای نسلهای آینده تشدید میکند و باعث تباهی کودکان و نوجوانان بیشتر می شود.
این مسئله از لحاظ هزینه و وقت و نیرویی که دولتها صرف حل آن میکنند نیز اهمیت زیادی دارد. اداره کانونهای اصلاح و تربیت، کانونهای کارآموزی، نیروی انتظامی، دادگاه های مخصوص کودکان و نوجوانان و هزینه های مربوط به آن ها باری بر دوش بودجه ی هر کشوری است. درصورتی که راه های پیشگیری از این معضل شناخته و از کثرت کودکان و نوجوانان بزهکار کاسته شود، قسمت اعظم این بودجه را می توان صرف آموزش و پرورش و تربیت علمی و علّی این افراد کرد.
در این فصل، هدف، بررسی مبانی نظری یا ادبیات تحقیق در مورد رابطه نقش خانواده در بزهکاری اطفال میباشد.
مبحث اول) بزهکاری
بزهکاری پدیده ای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل زیستی ، روانی، جغرافیایی، قومی، نژادی و موارد دیگر در نحوه شکلگیری و بروز نوع بزه نقش بسیار مهمی ایفاء میکنند، تبیین مسأله بر اساس عامل محیط اجتماعی، تجدید نگرش درحوزه جامعه شناسی اجتماعی است خصوصاًً نحوه عملکرد کوچکترین و مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده که نقش مهمی را در همکاری و متجانس کردن رفتارهای هنجاری افراد با محیط اجتماع بر عهده دارد.در اینجا به بررسی نقش خانواده به عنوان عامل و مانع بزهکاری اطفال (با تکیه بر طرحواره های ناسازگار اولیه) میپردازیم. این کار به خصوص به لحاظ تحدید عوامل مورد بررسی در یک کار علمی اهمیت دارد چرا که نمیتوان در آن حد در یک کار پژوهشی تمام ابعاد و زوایا را به طور دقیق در نظر داشته و مورد بررسی قرار داد.اگر خانواده میتواند عامل مهم بزهکاری باشد و شرایط نامطلوب آن بزهکار پرورش دهد، به همان نسبت وجود شرایط مطلوب در خانواده رشد ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی نوجوان را امکانپذیر ساخته، مهمترین گام در پیشگیری از بزهکاری است.به نظر میرسد افزایش میزان بزهکاری حاکی از تضعیف مناسبات گروهی خانواده بوده، به طوری که وحدت گروهی از هم پاشیده است. به هر میزانی که روابط اعضاء از سیطره روابط صمیمی، عاطفی، و اخلاقی خارج شود، خطر از بین رفتن کارکرد بسیار مهم خانواده آموزش هنجارها و ارزشهای اجتماعی به فرزندان دور نخواهد بود.آنچه مهم است مناسبات و پیوندهای گروه خانواده است به شکلی که افراد به عنوان حاملین و عاملین نقشها باید به گونهای ایفای نقش نمایند که کارکرد اساسی حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانهای که از سخن محبتآمیز خالی است آفت رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی نوجوان است، عدم عشق و محبت و نبود ثبات و هماهنگی در خانواده زمینهساز رفتار بزهکارانه است.هر گاه بنیان عاطفی و اخلاقی خانواده سست گردد روی نظم خانواده (طلاق) تأثیر گذاشته، بزهکاری نیز رخ میکند. نظم و تعادل در خانواده رابطه معکوس با روند بزهکاری دارد. آنگاه که طلاق رو به فزونی میرود، کشمکشهای درونی خانواده اوج مییابد و فرزندان در سنین نوجوانی به دور از نظر والدین در ورطه آلامی چون اعتیاد، بزهکاری و … گرفتار میآیند. بهرحال روابط بین والدین و فرزند، از هم پاشیدگی خانواده و فقدان نظم و تعادل در خانواده، سست شدن عقاید مذهبی و اخلاقی در بزهکاری نوجوانان نقش مهمی دارد.اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر اثر او تأثیر شدید دارند به جای حمایت از رفتار از رفتار غیر مجرمانه را رفتار تبهکارانه حمایت کنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد.همبستگی و پیوستگی و ثبات ارکان خانواده کانون مناسبی را پدید میآورد تا افراد به صورت نسبتاً کاملی هنجارهای مقبول تعمیم یافته را ملکهسازی و درونی کرده و به سهولت در عرضه اجتماعی، نقشهای محول و محقق را به نحوی که از آن انتظار میرود به اجراء گذارند.خانواده، گروه کوچکی است که ویژگی اساسی و غیر قابل تفکیک آن صمیمت آن است. اجتماعی کردن نسل آینده جزء بدیهیترین و اساسیترین وظایف خانواده است. محبت موجب استواری کانون خانوادگی است، نفرت در جهت معکوس آن جریان دارد و متضمن نفاق و جدایی و مخاصمه جدال است(مجابی، ۱۳۹۲). بزهکاری، همواره در بین کودکان و نوجوانان وجود داشته است، ولی از اواخر قرن نوزدهم تخلف و قانونشکنی این گروه سنی در کشورهای بزرگ صنعتی جلب توجه نموده است. مفهوم بزهکاری، در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و تا قبل از آن با متخلفین جوان و مجرمین بزرگسال، رفتاری تقریبا یکسان میشد. با گذشت زمان و تحول فکر و اندیشه و تغییر در ساختار خانواده، همچنین تغییرات نظری در عرصه جرم و بزهکاری، گامهایی در جهت کاهش مسئولیت کودکان در قوانین جزایی برداشته شد و با ایجاد دستهبندی مجزا برای بزهکاری، از بزهکاران در برابر تأثیر منفی مجرمان بزرگسال حمایت گردید(معظمی،۱۳۸۸).
هزینه سنگین مواجهه با بزهکاری نوجوانان و خسارات ناشی از آن و همچنین پیامدهای آن در آینده، جامعه را بر آن میدارد تا با تحقیق و پژوهش به بررسی علل و چگونگی بروز این پدیده پرداخته و با شناخت این علل، به کنترل و جلوگیری از چنین رخدادی بپردازند(محمدی اصل،۱۳۸۵).
گفتار اول) تعریف بزهکاری
بزه، عبارت از اقدام به عملی است که برخلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد و لذا اقدام به عملی که برخلاف موازین، مقررات و معیارهای ارزشی فرهنگ هر جامعه باشد، در آن جامعه بزهکاری یا جرم تلقی میشود و کسانی که مرتکب چنین عمل خلافی شوند، مجرم یا بزهکار نامیده میشوند(محمدی اصل،۱۳۸۵).