رابطه زناشویی نیز مانند هر رابطه دیگری دارای جنبه های مثبت و منفی است. زوجین به همکاری، مودت و حسن تفاهم نیاز دارند. زوجین باید انعطاف پذیر، پذیرنده و بخشنده باشند، خطاهای یکدیگر را تحمل کنند و به خصوصیات هم بها دهند. تنها در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنها است که به مرور ایام، ازدواج به بلوغ و خودشکوفایی میرسد. خانواده پناهگاه و کانون ویژه ای برای رفع نیازهای عاطفی و روانی افراد است و هم چنین خانواده کانون التیام بخش دردها و رنجهای زندگی است و روابط زناشویی نیز به این بافت، معنای خاص خود را میدهد. ازدواج در عین حال که میتواند مغذی ترین و انسانی ترین ارتباط باشد، همچنین میتواند یأس آورترین و ناکام کننده ترین رابطه انسانی نیز باشد. در واقع افراط یا تفریط در هیجان میتواند منبعی از خوشی و لذتی بزرگ را به وجود آورد و یا دردی عمیق ایجاد کند و منشأ آسیب باشد. روابط بین زن و شوهر به عنوان بخشی از روابط خانوادگی از اهمیت بسزایی برخوردار است. برقراری ارتباط سالم و درست بین اعضای خانواده و به خصوص زوج ها، مهم ترین عامل سلامت و ثبات خانواده است. در کشور ما کانون خانواده و ازدواج به دلیل مسائل خاص فرهنگی و ارزشی، اهمیت بیشتری در مقایسه با کشورهای غربی دارد، لذا تلاش برای استحکام و تداوم خانواده و ارضای نیازهای عاطفی و روانی اعضا، بویژه همسران در چارچوب خانواده نیز از اهمیت بیشتری برخوردار است.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-۲ بیان مسأله و تبیین موضوع
زمانی که یک ازدواج در حال شکلگیری است، زن و شوهر با هم عهد میکنند تا در هر تلخی و شیرینی یکدیگر را همراهی کنند. هر فردی همسری صادق، باوفا و متعهد میخواهد تا در مسیر پرپیچ و خم زندگی جا نماند و اگر مشکلی پیش آمد با صبر و تدبیر، مشورت و توکل آن را حل کند. زوجها آرزو دارند که اولین و آخرین عشق برای طرف مقابلشان باشند و به یکدیگر متعهد بمانند. بدون تعهد هر رابطه ای سطحی و ناپایدار است (دی آنجلیس[۱]، ۱۹۹۵؛ ترجمه ابراهیمی، ۱۳۸۳).
عواملی که در روانشناسی، روابط نزدیک را تعریف میکند، عبارت است از: درگیری احساسی، تقسیم کردن افکار و احساسات و وابستگی بین فردی یا تعهد. درگیری احساسی مشتمل بر احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به همسر میباشد. تقسیم کردن احساسات به سهیم شدن زوجین در تجربه های یکدیگر اشاره دارد و وابستگی و ایجاد تعهد میان دو فرد است که سعادت آن دو را به یکدیگر گره میزند (تبعه امامی، ۱۳۸۲).
تعهد در لغت به معنای عهد و پیمان بستن است. همچنین به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمال خاصی است و یا “حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی به ایده آلی مطلوب” آمده است (عباسی مولید، احمدی، فاتحی زاده و بهرامی، ۱۳۹۰). اما تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و تاکنون تعاریف ویژه ای برای آن ارائه شده است. تعهد در روابط زناشویی به معنای تک همسری است و این چنین نیز تعریف شده است: شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان. برای آنکه زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، درازمدت و پایداری داشته باشند باید هر دوی آنها در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود[۲]، ترجمه داورپناه، ۱۳۸۴). قدیمی ترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر[۳] (۱۹۷۴) است که تعهد زناشویی را به عنوان “تمایل پایدار زوجین برای حفظ و تداوم ازدواج” تعریف کرده اند. به تعبیر لایر[۴] (۱۹۸۶) نیز، تعهد در ازدواج قول و قراری است متقابل مبنی بر وقف کردن خود در رابطهای که نوعی دلبستگی عاطفی در آن وجود دارد (امانی و بهزاد،۱۳۹۰). تعهد یک متغیر شناختی است که اثر نهایی آن اتصال فرد به رابطه است (تانگ و کوران[۵]، ۲۰۱۲).
بر اساس پژوهش لامبرت و دولاهیت[۶] (۲۰۰۸) تعهد زناشویی قویترین و پایدارترین عامل پیشبینی کننده کیفیت و ثبات رابطه زناشویی است. کلمنس و سوین سن[۷] (۲۰۱۰) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که تعهد در همسران به طور مثبت با ثبات و کیفیت رابطه زناشویی و همچنین به طور مثبت با بیان عشق، سازگاری و کاهش تعارضات زناشویی ارتباط دارد (شهبا، یادگار، لرستانی، ملکی، سام دلیری و الهویردی یانی، ۱۳۹۲). در پژوهش ولچ و جانسون[۸] (۲۰۰۳) ۸۳ درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، علت اصلی طلاق خود را نبود تعهد در روابط زناشویی خود اعلام کردند (عباسی مولید، ۱۳۹۰). همچنین نتایج پژوهش محمدی و همکاران (۱۳۹۳) نشان داد که دینداری و ابعاد آن رابطه معناداری با تعهد زناشویی دارند و پیشبین مهمی برای تعهد زناشویی میباشد.
توجه به عامل تعهد زناشویی به عنوان یکی از عوامل مهم در زندگی زناشویی جهت تحقیق و پژوهش از اواخر قرن بیستم آغاز شد. محققان زیادی تلاش کردند تا به این سؤال که چرا بسیاری از زوجین علی رغم فقدان رضایتمندی زناشویی هم چنان به همسر و ازدواج خود پایبند هستند، پاسخ دهند (هارمون[۹]، ۲۰۰۷).
از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان ها، وجود تعامل میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و صمیمیت و همدلی به یکدیگر است (نصر اصفهانی، اعتمادی و شفیع آبادی، ۱۳۹۲). رابطه زناشویی نیز یک رابطه پایدار و صمیمی و منبع حمایت و لذت افراد است. رضایت از رابطه زناشویی موجب احساس شاد بودن و ایجاد صمیمیت در بین زوجین میشود (گریف[۱۰]، ۲۰۰۱). صمیمیت در ازدواج با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم میکند. به نظر هات فیلد[۱۱] (۱۹۹۸) صمیمیت فرآیندی است که در آن افراد تلاش میکنند به یکدیگر نزدیک شوند و شباهت ها و تفاوت هایشان در احساسات، افکار و رفتارها را کشف کنند (حسینی، ۱۳۹۰).
صمیمیت یک مقوله بسیار مهم در ثبات و استحکام زوج ها به شمار میرود. صمیمیت یکی از نیاز های زندگی زن و شوهری است و در عین حال از ویژگی های بارز یک ازدواج شاد و موفق نیز میباشد (اسدپور، نظری، ثنایی و تبریزی، ۱۳۸۹). هم چنین صمیمیت مداوم یکی از پیش نیازهای مهم خلق ازدواج ماندگار نیز میباشد. زمانی که صمیمیت رو به اضمحلال میرود، پایه های ازدواج لرزان میشود (حسینی، ۱۳۹۰). طبق دیدگاه پی یرز هنگامی که تجربه عاطفی عشق و صمیمیت در روابط زوج ها کم اهمیت و کم ارزش میشود، متعاقباً فضای ازدواج بی ثبات و غیر قابل اعتماد میشود (هاروی[۱۲]، ۲۰۰۵؛ به نقل از چیت ساززاده، ۱۳۹۱).
صمیمی نبودن همسران و یا احساس کمبود صمیمیت یکی از شاخصهای آشفتگی در روابط زناشویی محسوب میشود. بنابراین صمیمیت یکی از پیشبینی کننده های مهم موفقیت در درمان های زناشویی محسوب میشود (کرو و ریدلی[۱۳]،۲۰۰۰؛ به نقل از حسینیان، یزدی و طباطبایی، ۱۳۹۰). شارپ و گانونگ[۱۴]، (۲۰۰۰) نیز بیان میدارند که برخورداری از صمیمیت در بین زوج ها از جمله عوامل مهم در ایجاد ازدواج های پایدار است و از سویی دیگر اجتناب از برقراری روابط صمیمانه، از جمله عواملی است که موجب شکست در زندگی زناشویی میشود. زوجینی که نتوانند نیاز به صمیمیت را در رابطه جاری بین خود ارضا کنند در مقایسه با زوجینی که این نیاز را در روابط خود ارضا میکنند، با احتمال بیشتر در معرض ترک روابط خود هستند. اگر نیاز به صمیمیت در زوج ها ارضا نشود، احتمال بیشتری برای پایان دادن به روابط جاری وجود دارد.
طبق تحقیقات همچنین ازدواج شاد و موفق، ازدواجی است که در آن بخشودگی، شکیبایی، تحمل و درک متقابل نیز مرتب تمرین میشود (نوری تیرتاشی و کاظمی، ۱۳۹۱). در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی، خدادادی، علیخانی، رستمی و کرمی، ۱۳۸۹). در تعریف و مفهوم سازی بخشش، اختلاف نظر وجود دارد و تعریف های متعددی از آن بیان شده است. فرایند کاهش خشم، کاهش نارضایتی یا تنفر از دیگران، آزادی از قضاوت ها و ادراک های گذشته از جمله تعریف های ارائه شده میباشند. بیشتر پژوهشگران بخشش را نوعی رفتار انطباقی میدانند که فقدان آن به فشار روانی و آسیب و وجود آن به سلامت مربوط میشود. مفهوم بخشودگی به عنوان فرایند چشم پوشی ارادی از حق عصبانیت و انزجار از یک عمل ارتکابی پر گزند تعریف شده است که شخص سالم رفتاری گرم و محبت آمیز را با شخص خاطی در پیش میگیرد (مایر و همکاران[۱۵]، ۲۰۰۰). بخشودگی یکی از واکنش هایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانت ها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن میسازد. بخشودگی اجازه نمیدهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نماید و این واکنش (بخشودگی) معرف ظرفیت شناختی پیچیده تر شخص است. بخشودگی اجازه میدهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدیدها صمیمیت تقویت گردد؛ از این رو بخشودگی ابزار مهمی در حفظ و تداوم روابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، ۱۳۹۰). بخشودگی به ما کمک میکند روابطی را که برای ما ارزشمند هستند و از آنها لذت می بریم حفظ کنیم (نوری تیرتاشی و کاظمی، ۱۳۹۱).
امروزه نقش و جایگاه مفاهیمی مانند صمیمیت و تعهد در روابط زناشویی به دلیل افزایش روزافزون آمارهای تعارضات و طلاق و خیانت در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت است. وفاداری زوجین به یکدیگر از ویژگی های مهم ازدواج های پایدار و رضایت بخش است (احمدی، ۱۳۹۱). صمیمیت در ازدواج نیز با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم میکند و به طور مثبت با رضایت زناشویی همراه است (حسینی، ۱۳۹۰). تجربیات بالینی نشان داده است که روابط صمیمیانه یکی از نیازهای اساسی انسان است و عدم ارضای آن موجب افزایش تعارضات و کاهش صمیمیت در روابط زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی میگردد (باگاروزی[۱۶]، ۲۰۰۱) و در واقع ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوجین است (حسینیان و همکاران، ۱۳۹۰). زوج هایی که دارای توانایی درک و پذیرش افکار و احساسات خود میباشند، موفقیت و سازگاری بیشتری در زندگی زناشویی خود دارند (هاوز و همکاران[۱۷]، ۱۹۹۷). توانایی بخشش همسر می تواند به عامل پابرجایی رابطه و افزایش رضایت زناشویی منجر شود. افرادی که قادر به بخشش همسر خود هستند اعتقاد بر تقدس رابطه زناشویی خود دارند و این توانایی بخشش همسر به استحکام بیشتر رابطه زناشویی و افزایش رضایت زناشویی میانجامد (باکوس، ۲۰۰۹؛ به نقل از عسگری، روشنی، ابافت و ضمیری، ۱۳۹۱). بنابراین مهمترین سوال پیش روی محقق این است که آیا تعهد زناشویی براساس متغیرهای صمیمیت و بخشودگی قابل پیشبینی می باشد یا خیر.
۱-۳ ضرورت و اهمیت انجام پژوهش:
تاکنون در عمده بحث هایی که برای تعریف ازدواج سالم وجود داشته، باور بر این است که در واحدهای زناشویی قوی عناصر زیر موجود است: صمیمیت، تعهد، ارتباط عاطفی و مهارت های حل تعارض و معنویت (شروود[۱۸]، ۲۰۰۸؛ به نقل از شاکرمی، ۱۳۹۳) فهمیده شده است که تعهد زناشویی بین همسران یک پیشبینی کننده مهم برای ازدواج های رضایتبخش و پایدار است، تعهد مادام العمر نسبت به ازدواج، وفاداری نسبت به همسر خویش، ارزشهای اخلاقی قوی، احترام نسبت به همسر خویش به عنوان بهترین دوست و تعهد نسبت به وفاداری جنسی از ویژگیهای ازدواجهای رضایت بخش با عمری بیش از ۲۰ سال هستند (لیندزی[۱۹]، ۲۰۰۷؛ به نقل از عسگری، پاشا و آذرکیش، ۱۳۹۰). تشکیل زندگی مشترک و بنیان خانواده ای گرم و صمیمی که رکن آن زن و شوهر میباشد باید بر پایه ی تعهد بنا گردد (سفرچی تیل، ۱۳۹۱). به گفته نیکلز[۲۰] (۲۰۱۰؛ به نقل از حسینی، ۱۳۹۰) تعهد در ایجاد ثبات و موفقیت در یک ازدواج نقش اساسی دارد. بر این اساس هرگونه رابطه ای بدون تعهد، سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود و هرگونه آشنایی معطوف به ازدواج پس از مدتی اگر به تعهد پایدار و طولانی منجر نشود، در واقع یک آشنایی ناکام کننده خواهد بود (ناصر، ۱۳۹۰). بر اساس داده های سازمان ثبت اسناد، آمار طلاق از ۲۰/۱۰ درصد در سال ۱۳۸۳ به ۳۹/۱۶ درصد در سال ۱۳۹۰ رسیده است؛ به این معنی که آمار طلاق در کشور ما افزایش ۱۹/۶ درصدی در طی ۷ سال داشته است (تبعه امامی، ۱۳۹۱). از این رو طلاق کماکان یکی از موضوعات بسیار مهم در جامعه ایران میباشد و محققان زیادی در این حوزه به تحقیق پرداخته اند (کلانتری، روشنفکر و جواهری، ۱۳۹۰). از سویی دیگر طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظ کننده ازدواج و فقدان آن مهم ترین عامل مؤثر در بروز طلاق به شمار می آید (رینولد و منسفیلد[۲۱]، ۱۹۹۹ ؛ کوهان و کلینبائوم[۲۲]، ۲۰۰۲).
تا زمانی که زوجین تعهد ازدواج را جدی نگیرند نمی توانند به ساختار زندگی زناشویی سالم برسند (رضایی، ۱۳۸۹). در واقع یکی ازعوامل بسیار مهم که ازدواج را از سایر روابط متمایز میسازد، نوع تعهد مربوط به آن است. بدون تعهد زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیتی را که در سایه وفاداری و تعهد به همسر و ازدواج به وجود خواهد آمد، تجربه کنند (تانگ و کوران، ۲۰۱۲ ).
همچنین مطالعات و تجارب بالینی (شاپیو و ریمن[۲۳]، ۲۰۰۱؛ به نقل از حامدی و زارعی، ۱۳۸۹) نشان داده است که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوج ها است. بنابراین صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی انسان است و تنها یک تمایل و آرزو نیست. بنابراین عدم ارضای آن می تواند موجب افزایش تعارضات، کاهش رضایت زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی شود. صمیمیت به طور کلی به عنوان بخشی ضروری از یک رابطه در نظر گرفته میشود (باگاروزی، ۲۰۰۱).
در روابط بین زوج ها، بخشودگی یکی از واکنشهایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانتها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن میسازد. بخشودگی اجازه نمیدهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نمایند. بخشودگی اجازه میدهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدیدها، صمیمیت تقویت گردد. از این رو بخشودگی نیز ابزار مهمی در حفظ و تداوم رابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، ۱۳۹۰).
امروزه جایگاه تعهد نیز در روابط زناشویی به دلیل افزایش روز افزون آمار خیانت ها و طلاق، در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت تشخیص داده شده است. هم چنین تعهد به این دلیل مهم است که با ارتباط بهتر، شادتر بودن و برخورد بهتر (رفتار سازنده تر) با مشکلات در ارتباط است؛ به همین دلیل بررسی عواملی که تعهد را افزایش میدهد مهم است . در دین و فرهنگ ما نیز تعهد زناشویی یک ارزش بسیار عالی میباشد و حساسیتهای زیادی نسبت به آن وجود دارد و به عنوان یکی از عوامل اساسی در ثبات و کیفیت زندگی زناشویی شناخته میشود اما از آنجایی که تحقیقات اندکی به بررسی رابطه تعهد زناشویی با سایر متغیرها پرداخته اند هنوز سؤالاتی در مورد نقش متغیرهای مختلف در پیشبینی تعهد زناشویی وجود دارد (کریمیان، کریمی و بهمنی، ۱۳۹۰). بر این اساس با توجه به اهمیت این سازه در زندگی زناشویی و در راستای حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، ضرورت اقداماتی برای بهبود روابط زناشویی و خانوادگی و به ویژه افزایش میزان تعهد زناشویی زوجین مطرح میگردد. لذا ضرورت دارد به بررسی عوامل پیشبین این متغیر مهم پرداخت تا از این طریق بتوان با ارائه ی راهکارهایی به افزایش آن در زندگی زوجین پرداخت.
۱-۴ اهداف پژوهش:
بررسی رابطه صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی.
بررسی رابطه بخشودگی با تعهد زناشویی.
بررسی رابطه صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی.
۱-۵ فرضیه های پژوهش:
-
- بین صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
-
- بین بخشودگی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
-
- بین صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
۱-۶ تعریف متغیرها و اصطلاحات پژوهش:
۱-۶-۱ تعاریف نظری
۱-۶-۱-۱ تعهد زناشویی: تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و به معنای تک همسری است که چنین تعریف میشود: “شرایط حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان”. برای آن که زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه درازمدت و موفقی داشته باشند، هر دوی آن ها باید در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق کنند (گود، ترجمه داورپناه، ۱۳۸۴).
۱-۶-۱-۲ صمیمیت زناشویی: صمیمیت در روابط زناشویی، به صورت الگوی رفتاری بسیار مهمی مفهوم سازی شده است که جنبه های عاطفی، هیجانی و اجتماعی نیرومندی دارد و بر پایه پذیرش، رضایت خاطر و عشق شکل میگیرد. صمیمیت معمولا شامل احساساتی است که نزدیکی، تعلق و تماس را ایجاد میکند. صمیمیت یک نزدیکی، تشابه و روابط شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر است که مستلزم شناخت و درک عمیق از فرد دیگر و همینطور بیان افکار و احساساتی است که نشانه تشابه با یکدیگر است (اعتمادی، ۱۳۸۹).
۱-۶-۱-۳ بخشودگی: در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی و همکاران، ۱۳۸۹). بخشودگی عمل بی قید و شرطی است که بدون چشمداشت صورت میگیرد و بخودی خود ارزشمند است. عملی است که به خاطر نفس رابطه و خود شخص صورت میگیرد و سلامت هر دو طرفین در رابطه را تضمین میکند (بهاری و سیف، ۱۳۷۹).
۱-۶-۲ تعاریف عملیاتی
۱-۶-۲-۱ تعهد زناشویی: تعهد زناشویی در این پژوهش عبارت از نمره ای است که افراد از پرسشنامه ۴۴ سؤالی تعهد زناشویی آدامز و جونز[۲۴] (۱۹۹۷) به دست میآورند.
۱-۶-۲-۲ صمیمیت زناشویی: صمیمیت زناشویی در این پژوهش عبارت از نمره ای است که افراد از پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیاء (۱۳۸۵) به دست میآورند.
۱-۶-۲-۳ بخشودگی: بخشودگی در این پژوهش عبارت از نمرای است که افراد از پرسشنامه بخشودگی زناشویی پولارد و اندرسون[۲۵] (۱۹۸۸) به دست میآورند.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
در این فصل ابتدا ادبیات پژوهش بیان میشود که شامل ماهیت و مفاهیم متغیرهای مورد پژوهش و نظریهها و عوامل مرتبط با آنها میباشد و در ادامه پیشینه داخلی و خارجی مرتبط با تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفته است و در انتهای فصل نتیجه گیری کلی ای بیان میگردد.
۲-۱ ادبیات پژوهش
۲-۱-۱ تعهد زناشویی
۲-۱-۱-۱ ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی
مفهوم تعهد زناشویی که در گذشته گاهی به عنوان یک موضوع جالب مطرح بود، اخیراً در همه حوزه های مطالعاتی خانواده و ازدواج، توجه زیادی به آن معطوف گردیده است. از این رو نه تنها تعداد مطالعاتی که مستقیماً در ارتباط با تعهد زناشویی و ابعاد آن است، افزایش یافته است بلکه در اغلب مطالعاتی که تأکید اصلی آن ها بر تعهد زناشویی نبوده نیز به عنوان یک متغیر مهم در حفظ و تداوم زندگی زناشویی مد نظر قرار گرفته است (هارمون، ۲۰۰۷). کلیدهای ساخت یک ازدواج قوی و مستحکم در تفکر مثبت، تعهد، ارتباط، عاطفه، مهربانی، درک، احترام و هدف مشترک است (استنلی[۲۶]، ۲۰۰۶؛ به نقل از خوش کام، ۱۳۹۱). موسکو[۲۷] (۲۰۰۹) بیان داشته است که هر ازدواج موفق حاوی سه رکن اساسی تعهد، جاذبه و تفاهم است که در این بین تعهد زناشویی قویترین و پایدارترین عامل پیشبینی کننده کیفیت و ثبات زناشویی است. تعهد زناشویی حدی است که در آن افراد دیدگاه بلندمدتی روی ازدواجشان دارند، برای رابطهشان فداکاری میکنند، برای حفظ، تقویت و همبستگی اتحادشان گام برمیدارند و حتی هنگامی که ازدواجشان ثمربخش نیست با همسرشان میمانند (هارمون، ۲۰۰۷). تعهد نقشی تمام و کمال در برانگیختن زوجین برای مقابله با فراز و نشیب های ازدواج به منظور باقی ماندن در ازدواج، بازی میکند. تعهد زناشویی به صورت نویدی از آینده ای مشترک و پیمانی برای با هم بودن، تجربه شده است (خوشکام، ۱۳۹۱). تعهد زناشویی به معنای وفادار ماندن به خانواده و اعضای آن هنگام غم و شادی، وقایع خوشایند و ناخوشایند زندگی است. تعهد، بر مبنای احساس و عاطفه و نیز بر پایه قصد و نیت است. زوجینی که در مورد تعهد خود در برابر همسر و دیگران به بلوغ فکری لازم نرسیده باشند و رفتاری دوسوگرایانه را تعقیب میکنند، در ازدواج و کار کردن با دیگران دچار مشکل خواهند شد و غالباً نتیجه این امر بیوفایی خواهد بود. تعهد ابزاری است که میزان امنیت و فاصله از شریک زندگی را پدید میآورد (عباسی مولید، ۱۳۸۸). آماتو (۲۰۰۴)، معتقد است که تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین تا چه حد برای روابط زناشویی خود، ارزش قائلند و چه قدر برای حفظ و تداوم ازدواجشان انگیزه دارند. تعهد به این معناست که فرد همسرش را دوست دارد، به او وفادار است و از انتخاب همسری دیگر به هر شکل و شمایلی که باشد اجتناب میکند (کلارک[۲۸]، ۲۰۰۰؛ ترجمه قراچه داغی، ۱۳۸۸). سطوح بالای تعهد زناشویی با ابراز عشق بیشتر، سازگاری و ثبات زناشویی بالاتر، مهارت های حل مسأله مناسب تر و رضایت زناشویی در ارتباط است (مسترز[۲۹]، ۲۰۰۸؛ کاپینوس و جانسون[۳۰]، ۲۰۰۳). در خانواده های متعهد، اعضاء نه تنها خود را وقف آسایش و بهزیستی خانواده میکنند بلکه در رشد و تعالی هر یک از اعضای آن میکوشند (هریس[۳۱]، ۲۰۰۶؛ به نقل از شاکرمی، ۱۳۹۳). تعهد به زوجین اجازه میدهد تا به طور مؤثری در برابر خواسته های یکدیگر انعطاف داشته باشند، موضوعی که در ازدواج باعث افزایش رضایت از زندگی و رضایت زناشویی و کیفیت آن میشود (پترسون[۳۲]، ۲۰۰۵). تعهد به واسطه تجربه ی جذابیت، به صورت رفتار شایسته، مناسب و اعتماد ظاهر میشود و به مجرد زیاد شدن آن، روابط پایداری بیشتری پیدا میکنند (جانسون، ۱۹۹۹). به باور اندرسون (۲۰۰۸) نیز ازدواج سالم به معنی حضور چندین عنصر مانند تعهد، رضایت زناشویی، ارتباط و عدم وجود عناصری نظیر خشونت و خیانت است. به نظر آنها هم تعهد نسبت به همسر و هم تعهد نسبت به نهاد ازدواج، برای موفقیت یک ازدواج مهم میباشد (قنبری هاشم آبادی، حاتمی، اسمعیلی و فرحبخش، ۱۳۹۰). تعهد زناشویی عبارت از علاقه و قصدی است که شخص به آن اندازه و بر آن اساس تمایل دارد که در رابطه زناشویی باقی بماند، و عهدی که بسته راحفظ کند (امانی و بهزاد، ۱۳۹۰). تعهد به معنی تصمیم و قصد بر بودن در کنار هم در تمامی شرایط زندگی است (لوید[۳۳]، ۱۹۸۶؛ به نقل از شاکرمی، ۱۳۹۳). تعهد بر رفتار مؤثر است و افراد زمانی که در رابطه احساس تعهد میکنند به صورت متفاوت رفتار میکنند، در واقع تعهد بیش از هر متغیر دیگری در روابط تعیین کننده محسوب میشود (راسبالت و بونک ، ۱۹۹۳). بدون تعهد هر رابطه ای سطحی و ناپایدار خواهد بود؛ زن و شوهر با تعهد بالا در حل مسائل زناشویی خود، مشکلات کمتری دارند و در حفظ کیفیت رابطه فعال هستند (تانگ و کوران ، ۲۰۱۲).
تعهد زناشویی نقش مهمی را در موفقیت یا شکست ازدواج بازی میکند. به نظر لامبرت و دولاهیت (۲۰۰۸) نیز تعهد به همسر برای موفقیت یک ازدواج بسیار مهم میباشد. تعهد زناشویی قویترین و پایدارترین عامل پیشبینی کننده کیفیت و ثبات رابطه زناشویی است (رضایی، احمدی، اعتمادی و رضایی حسین آبادی، ۱۳۹۱). تعهد به رابطه را میتوان به عنوان واسطه ای برای بخشش، تفاهم در تعیین محل زندگی و آمادگی برای فدا کردن خود برای شریک زندگی دانست (محمدی، زهراکار، داورنیا و شاکرمی، ۱۳۹۳). اذعان به اینکه بعضی زوج ها در ازدواجشان ناراضی باقی میمانند و اینکه بعضی زوج ها که به طور معقول راضی هستند گاهی ازدواجشان را ترک میکنند، باعث شده تا محققان برای درک و تفسیر کیفیت و پایداری ازدواج، توجهشان را به طور مساوی بر تعهد و رضایت از رابطه متمرکز کنند. تعهد به رابطه، اصلیترین دلیل ماندن در ازدواج علی رغم نوسان در رضایت است (سفرچی تیل، ۱۳۹۱).
آدامز و جونز (۱۹۹۷) طراحان الگوی در هم پاشیدگی زناشویی، معتقدند که تعهد به معنای درجه ای از پایبندی است که هر شخص برای حفظ رابطه زناشویی دارند. دین و اسپانیر (۱۹۷۴) بر این عقیده اند که تعهد باعث تغییر ارتباط به صورت ارتباطی متقابل شده و هم چنین ثبات زناشویی را در پی دارد. آنان اعتقاد دارند که رابطههایی با تعهد بالا، انعطافپذیری بیشتری داشته و عملاً زوجین زمانی میتوانند از دگرگونیها به دور باشند که در کنار یکدیگر احساس امنیت بیشتری داشته باشند. سطوح بالای تعهد زناشویی با ابراز عشق بیشتر، سازگاری و ثبات زناشویی بالاتر و رضایت زناشویی رابطه دارد (آماتو، ۲۰۰۴).
در فرهنگ اسلامی نیز، تعهد به معنای پایبندی به اصول و قراردادهایی است که انسان به آنها پایبند است و به آنها پایدار میباشد. فرد متعهد نیز کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار است و به اهدافی که به خاطر آنها و برای حفظ آنها پیمان بسته است، خیانت نمیکند (عباسی مولید، ۱۳۸۸).