-از دست کسانی مثل من، برای اصلاح ساختار مدارس کارچندانی بر نمی آید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-اینکه کسی بتواند به اصلاح ساختار مدارس بپردازد، خواب و خیالی پیش نیست.
-توانایی غلبه بر مشکلات پیش بینی نشده ی زندگی در زمان حال و آینده را در خود نمی بینم.
ـ احساس میکنم تسلط چندانی بر مسیر زندگی ام ندارم.
۳ـ۹ـ۲ـ۲ـ احساس بی معنایی یا احساس بی محتوایی [۱۳۰]
این شکل از بیگانگی به نظر سیمن زمانی مشهود است که فرد در باور و عقیده دچار ابهام و تردید و شک است. یعنی نمیداند که به چه اعتقاد داشته باشد. در تصمیم گیریها عقیده خود را با استانداردهای موجود در جامعه خویش نمیتواند تطبیق دهد و به عبارتی وی در تخمین و پیش بینی بالنسبه دقیق رفتار دیگران و نیز برآورد عواقب و نتایج رفتار خود با دشواری روبروست(محسن تبریزی، ۱۳۷۰: ۶۸).
تعریف عملیاتی: بی معنایی: برای سنجش این مفهوم از پرسشنامهبیگانگی اجتماعی حمداله نادری، حسین بنی فاطمه، محمد حریری اکبری(۱۳۸۸( استفاده شده.
ـ امروز شرایط طوری است که آدم به راحتی نمی تواند از فردایش مطمئن باشد.
-زندگی معلمی را پوچ و بی هدف می بینم.
ـ آینده جامعه را تیره و تار می بینم.
۳ـ۹ـ۲ـ۳ـ احساس بیهنجاری (نابهنجاری)
بیهنجاری وضعیت فکری و ذهنی است که در آن فرد این احتمال مفرطی بر خود مفروض می دارد که تنها کنشهای خود را به حوزه های هدف نزدیک سازد که مورد تأیید جامعه نیستند. یا حالتی که فرد احساس می کند که برای رسیدن به هدفهای ارزنده خود نیاز به وسایل نامشروع دارد(محسن تبریزی،۱۳۷۰: ۱۵۲ـ۱۵۱).
احساس بیهنجاری وضعیتی است که طی آن فرد با سطح بالایی از انتظار، این را برخورد متصوری دارد که نزدیک شدن به اهداف مورد دلخواه، تنها در گرو اعمال و رفتارهایی است که از نظر اجتماعی مقبول و پسندیده نیستند(سیمن، ۱۹۵۹: ۷۸۸).
تعریف عملیاتی بیهنجاری: برای سنجش این مفهوم از پرسشنامهبیگانگی اجتماعی حمداله نادری، حسین بنی فاطمه، محمد حریری اکبری (۱۳۸۸( استفاده شده.
-هر رفتاری که از من سر می زند به نتایج و پیامدهای آن توجهی نمی کنم
-زمانی که کاری را انجام می دهم به نتیجه آن اعتنایی نمی کنم.
-وقتی کسی به موقع در سر کلاس درس حاضر نمی شود اگر من به موقع در سر کلاس حاضر شوم سرم کلاه رفته است.
۳ـ۹ـ۲ـ۴ـ احساس انزوای اجتماعی
انزوا : گوشه گرفتن، گوشه گیر شدن کنارهگیری کردن و گوشه نشینی(معین، ۱۳۵۳: ۳۷۹).
این احساس مبیِّن انفکاک فکری فرد از استانداردهای فرهنگی،و بیگانگی او از اهداف نظام اجتماعی است(محسنی تبریزی،۱۳۷۰: ۹۸).
تعریف عملیاتی، انزوای اجتماعی: برای سنجش این مفهوم از پرسشنامه بیگانگی اجتماعی حمداله نادری، حسین بنی فاطمه، محمد حریری اکبری(۱۳۸۸( استفاده شده.
-از اینکه در کنار دوستانم هستم احساس خوبی دارم
– بیشتر دوست دارم تنها باشم.
ـ به جمعی که تعلق دارم اطمینان چندانی ندارم.
ـ به دلیل اطمینان نداشتن به دیگران، تنهایی برای من بهتر است.
تنفر از خود:
این حالت عبارت است از احساس ناتوانی فرد در انجام فعالیتهای که او را ارضا کند (سیمن،۱۹۵۹: ۷۹۱-۷۸۳).
تعریف عملیاتی: تنفر از خود: برای سنجش این مفهوم از پرسشنامهبیگانگی اجتماعی حمداله نادری، حسین بنی فاطمه، محمد حریری اکبری(۱۳۸۸( استفاده شده.
-در لا به لای چرخ های زندگی موجود بی ارزشی هستم.
ـ از شرایط حاکم در زندگی خود متنفر هستم.
۳ـ۹ـ۲ـ۵ـ تنفر فرهنگی
از نظر سیمن احساسی است که طی آن فرد نسبت به باورها و اهدافی که در یک جامعه خاص ارزشمند و دارای پاداش اجتماعی می باشداعتقاد کمی دارد. به عبارتی آنچه که در نزد سایر مردم مهم و با ارزش میباشد در نظر فرد دارای یک چنین احساس، بی ارزش یا دارای ارزش کمتر می باشد (سیمن،۱۹۵۹: ۷۸۹-۷۸۸).
تعریف عملیاتی، تنفر فرهنگی: برای سنجش این مفهوم از پرسشنامه بیگانگی اجتماعی حمداله نادری، حسین بنی فاطمه، محمد حریری اکبری(۱۳۸۸( استفاده شده.
-این قدر از فعالیت های علمی – پژوهشی بیزار هستم که دوست ندارم اسم آن را بشنوم.
-رفتن به کتابخانه را مسرت بخش می دانم.
تمام ابعاد این متغیر(بیگانگی اجتماعی) به گزینه های کاملاً موافقم تاکاملا مخالفم در سطح سنجش فاصله ای اندازه گیری شده است.
۳ـ۹ـ۳ـ محرومیت نسبی
محرومیت نسبی دو مؤلفه ویژه دارد: مؤلفه شناختی(ادراکی)ومؤلفه عاطفی(احساسی).درک اینکه یک انتظار وتوقع برآورده نشده ونقض شده است،مؤلفه شناختی یاادراکی از محرومیت نسبی را تشکیل میدهدوحس بی انصافی،رنجش، عدم رضایت ناشی از نقض این انتظار به جنبه های عاطفی یا احساس محرومیت نسبی شکل می بخشد(تیرابوسکی وماس،۱۹۹۸: ۴۰۴).
۳ـ۹ـ۳ـ۱ـ احساس محرومیت نسبی(عاطفی)
آنتونی گیدنز در اثر معروف خود، جامعه شناسی، محرومیت نسبی را چنین تعریف می کنند: «اختلال بین سطحی از زندگی که فرد در آن بسر می برد و آنچه فکر می کند باید در عمل از آن برخوردار باشد. به عبارت دیگر، اختلال بین سطح زندگی موجود فرد با سطح زندگی مطلوب او که معمولاً با سطح زندگی موجود فردی دیگر مقایسه می شود» (گیدنز، ۱۳۷۶: ۶۲۲).
تعریف عملیاتی :برای سنجش این مفهوم از مقیاس محقق ساخته محسن تبریزیو درویش ملا در سال (۱۳۸۷)در فرم مقیاس لیکرت استفاده شده است:
ـ اگر بخواهید خودتان را از نظر رفاهی با دیگران مقایسه کنید، چقدر از سطح فعلی زندگی خود راضی هستید؟
ـ تا به حال چقدر پیش آمده که کالایی را در جایی ببینید و آن را بپسندید ولی خریدش را ندانسته باشید؟ چقدر از این موضوع ناراحت هستید؟
ـ فکر می کنید از لحاظ مادی در مقایسه با دیگران تا چه حد به آنچه که حق شما بوده، رسیده اید؟
ـ تا چه حد برایتان پیش آمده که بخواهید چیزی را داشته باشید، ولی این احساس را هم داشته باشید که هیچ وقت نمی توانید آن را به دست آورید؟
ـ چقدر برایتان پیش آمده که نسبت به سطح زندگی مادی دیگران حسرت بخورید؟
-در مجموع،در مقایسه با سایر جوانان،تا چه حد از موقعیت اجتماعی تان راضی هستید؟