رونن و سادان بیان میکنند که تظاهرات (تجلیات) مشاهده شده هموارسازی در بیشتر موارد بار منفی دارد. برای مثال مطبوعات که نماینده عقاید و احساسات عمومی هستند، پدیده هموارسازی را مظهر فریب، گمراهی و سایر اعمال غیر اخلاقی به نفع مدیران میدانند.
آرتور لویت رئیس هیئت مدیره کمیته بورس و اوراق بهادار در سخنرانی خود با عنوان بازی اعداد اشاره نمود که مدیریت با استفاده ناصحیح از بعضی ابزارها اعتبار گزارشگری مالی را مورد تهدید قرار میدهد.
هکتور[۶۵] اظهار میدارد: «هموار سازی سود عملی است که باعث سوء استفاده در گزارشگری مالی شده و استفاده کنندگان از صورتهای مالی باید به این امر واقف و آگاه باشند».
در واقع مدیران با هموار سازی سود محتوای اطلاعاتی سود را از بین میبرند. همان طور که از عقاید متفکرین حسابداری استنباط میشود دو دیدگاه مثبت و منفی درباره هموار سازی سود از هم قابل تشخیص است. بعضی آن را تسهیل در اهداف گزارشگری میدانند. در حالی که بعضی دیگر آن را به عنوان تحریفی در اهداف گزارشگری مالی تلقی مینمایند.
دو محقق به نامهای ایجیری[۶۶] و جایدیک[۶۷] در ارزیابی روشهای متفاوت اندازهگیری در حسابداری چنین ابراز داشتهاند: «حسابداری با بهره گرفتن از روشهای متفاوت اندازهگیری موجود فلج شده است. سالهاست که حسابداران در پی معیارهایی هستند که بتوانند با بهره گرفتن از آن بهترین روش اندازهگیری را انتخاب نمایند» (خالقی مقدم، ۱۳۷۴).
به طوری که اشاره گردید بعضی از تئوریسینهای حسابداری بر این باورند که هموار سازی، بیشتر اطلاعات را به جای افشا، پنهان میسازد. زیرا در بحث هموار سازی سود، مدیریت روشهایی را ترجیح میدهد که قابل مشاهده نباشد و در نتیجه نیازی به افشا نداشته باشد. برخی از پژوهشگران نظیر بیدلمن (۱۹۷۷)، در مطالعات خود این نتیجه گیری را نمودند که متغیرهای هموارسازی قابل مشاهده نیستند. بدیهی است که در چنین حالتی عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیر و سرمایهگذاران که به هر حال قبلاً وجود داشته است شکاف بیشتری پیدا میکندو علاوه بر آن نیز این عدم تقارن بین سرمایهگذاران هم پدید میآید (یزدانی و آزاده، ۱۳۸۴).
با توجه به اهمیت سود گزارش شده مدیران به دلایل مختلف در صدد دستکاری سود بر میآیند به گونه ای که سود و جریانات نقد که عامل تعیین کننده ارزش شرکت میباشد را به آنچه که خود مدنظر دارند، نزدیک کنند. چنین استدلالی بیانگر این است که بازار سهام نا آگاهانه عمل می کند و نمی تواند داده های حسابداری را به شیوه ای درست اعلام نماید.
زمان بندی داده های مالی گزینه ایست که در اختیار مدیریت میباشد و یکی از گزینه های حسابداری نیست. بنابرین، این احتمال وجود دارد که مدیران برای حساب سازی و دستکاری در شیوه محاسبه سود به دستکاری رویدادهای مالی واقعی بپردازند (ولک،۱۳۸۶).
۲-۲-۷-۱- ابزارهای مدیریت سود از طریق رویدادهای مالی واقعی
مداخله مدیران در فرایند گزارشگری تنها از طریق رویه ها و روش های حسابداری نمی باشد. بلکه میتواند از طریق رویه های مؤثر بر جریانات نقد یا به عبارتی از طریق تصمیمات عملیاتی نیز باشد.
هیلی و واهلن[۶۸](۱۹۹۹) و بعد از مدت کوتاه دکو و اسکینر[۶۹](۲۰۰۰)، این موضوع را ارائه کردندکه انجام اقدامات مؤثر جهت تسریع فروش، تغییر برنامه های زمان بندی ارسال کالا و تأخیر در شناسایی هزینه های تحقیق و توسعه (R&D)[70] و هزینه های نگه داری از جمله روش های مورد استفاده مدیران جهت دستکاری سود میباشد.
رویچودری[۷۱] (۲۰۰۶) دو ابزار دیگر مدیریت سود از طریق رویدادهای مالی واقعی را پیدا کرد که شامل ارائه تخفیفات نقدی فروش و کاهش دادن هزینه های اختیاری توسط مدیران میباشد. در بررسی رویچوردی دو ویژگی که از مشخصه های دستکاری رویدادهای مالی واقعی میباشند به شرح زیر است؛
۱-انحراف پیدا کردن از روند عادی عملیاتی که این انحراف به خودی خود میتواند آثار زیان بخش بالقوه ای بر ارزش بازار شرکت داشته باشد.
۲-همه دستکاری ها به امید تغییر دیدگاه حداقل تعدادی از سهامداران صورت میگیرد تا آن ها به این باور برسند که واحد تجاری در یک روند عادی عملیاتی به اهداف گزارشگری مالی مشخص شده ی خود،رسیده است.
دستکاری رویدادهای مالی واقعی، جریانات نقد را و در بعضی موارد اقلام تعهدی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین زنگ[۷۲](۲۰۰۷)، به این نتیجه رسید که دستکاری اقلام تعهدی و رویدادهای مالی واقعی، جانشین مناسبی برای یکدیگرند و مدیران با توجه به موقعیت و شرایط در هر زمان، از هر یک از این روش ها به دیگری تغییر استراتژی میدهند. تحقیق حاضر به بررسی روش های دستکاری سود از طریق رویدادهای مالی واقعی که در مدیریت سود تاثیر دارند تمر کز دارد؛
۱-از طریق افزایش سود غیر عملیاتی ناشی از فروش دارایی های بلند مدت،
۲- از طریق کاهش هزینه های اداری، عمومی و فروش،
۳- از طریق تغییرات در میزان موجودی کالا.
۲-۲-۷-۲- مدیریت سود از طریق رویداد های مالی واقعی
کمیته استانداردهای حسابداری بینالمللی در اواخر سال ۲۰۰۳ تلاش کرد تا آزادی انتخاب روشهای حسابداری را در چند استاندارد کاهش دهد. دلیل این کار این است که تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری، مدیریت سود را نامطلوب ارزیابی میکنند و همواره در تلاشند تا با دقیقتر نمودن استانداردهای حسابداری، از آزادی عمل مدیران در مدیریت سود بکاهند.
تحقیقات متعددی در طی سالیان گذشته، به بررسی مدیریت سود پرداختهاند. جمع بندی یافته های این مطالعات حاکی از آن است که مدیران عموما از دو روش برای مدیریت سود بهره می گیرند. انتخاب روشهای حسابداری مناسب به منظور رسیدن به سطح مورد نظر سود یکی از این روش ها میباشد. عموما در این روش از دستکاری اقلام تعهدی استفاده میشود که تاثیر مستقیمی روی جریانهای نقدی ندارد. روش شناخته شده دیگر برای مدیریت سود، دستکاری رویدادهای مالی واقعی و در واقع تغییر در عملیات زیربنایی شرکت به منظور افزایش سود دوره جاری میباشد.
از دستکاری رویدادهای مالی واقعی به عنوان منحرف کردن فعالیتهای عملیاتی عادی شرکت توسط مدیران است که موجب گمراهی ذینفعان میگردد یاد می شود. انحراف مذکور به مدیر در رسیدن به اهداف گزارشگری مالی یاری میرساند اما ارزش شرکت را افزایش نمیدهد. روشهای دستکاری رویدادهای مالی واقعی مثل کاهش قیمت فروش با هدف افزایش فروش محصولات یا کاهش هزینه های اختیاری در بحرانهای اقتصادی، از جمله روشهای مناسبی هستند که به مدیران کمک میکنند. اما استفاده گسترده و غیر عادی مدیران از این روشها، نشان دهنده تمایل مدیران به مدیریت سود از طریق رویدادهای مالی واقعی میباشد (رویچودیوری،[۷۳] ۲۰۰۶).