۲ـ عوامل جسمانی: بروز مشکلات جسمانی نظیر ضربه های مغزی، عفونت های مغزی و اختلال که در غدد ممکن است موجب نابهنجاریهای رفتاری شود برای مثال ترشح بیش از حد غده هیپوفیز موجب بدگمانی ـ تندخویی و هیجان پذیری می شود در حالی که کاهش فعالیت آن ایجاد بی حالی، فراموشکاری و عقب ماندگی ذهنی میکند.
۳ـ عوامل خانوادگی: عوامل متعددی در خانواده میتواند در رفتار کودکان و نوجوانان تأثیر بگذارد که از جمله آن ها به موارد زیر اشاره می شود.
الف) فضای روانی و عاطفی: منظور مجموعه روابط و تعاملات روانی و عاطفی که بین اعضاء خانواده وجود داشته و به صورت مستقیم (آموزشهای اخلاقی، شناختی، عاطفی) و غیرمستقیم (همانندسازی و تقلید از رفتار والدین) رفتار فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد.
ب) الگوهای ناسالم خانوادگی: شامل مواردی مانند طرد کودک، تنبیه شدید، عدم توجه به نیازهای اساسی کودک، عدم توجه به احساسات و عواطف کودک، محافظت بیش از حد، انتظار نابجا از کودک، انضباط بیش از حد است.
ج) فقدان والدین: فقدان هر یک از والدین بویژه مادر چنانچه با کمبود ارضاء نیازهای اساسی همراه باشد اثرات ناگواری در رشد عاطفی، روانی و اجتماعی فرزندان بجا خواهد گذاشت البته چنانچه سرپرست باقیمانده موفق شود جای فرد غایب را پر نماید این مشکل کمتر خواهد شد.
د) عدم ثبات قوانین و معیارهای اخلاقی: چنانچه در محیط خانه یا مدرسه اصول اخلاقی معینی حکمفرما نباشد یا اینکه این اصول همیشگی و ثابت نبوده و برای کودک تبیین نگردد در ایجاد مشکلات ر فتاری کودک نقش خواهد داشت.
هـ) ترتیب ولادت: از دیدگاه آلفردآدلر ترتیب ولادت افراد در رفتارهای آن ها نقش دارد او معتقد است که فرزند اول دارای موقعیت ویژه ای است که با تولد فرزند بعدی این موقعیت مورد تهدید واقع می شود در حالی که فرزند دوم احساس خطری نسبت به از دست دادن موقعیت خود ندارد و فرزند آخر هرگز نگران از دست دادن موقعیت خود نیست.
۴ـ عوامل اجتماعی: از بین عوامل اجتماعی مؤثر در بروز رفتارهای کودکان به موارد زیر اشاره میکنیم:
الف) طبقه اجتماعی: شامل مواردی مانند میزان سواد والدین، شغل والدین، وضعیت اقتصادی، فرهنگ حاکم بر خانواده، آداب و رسوم، مذهب و اعتقادات مذهبی که هر کدام به نوعی تاثیر گذارند.
ب) گروه همسالان: مهم ترین الگوی کودکان پس از والدین همسالان میباشند که به خوبی میتوانند تأثیر اخلاقی مطلوب یا نامطلوب بر رفتار کودک داشته باشند. گروه همسال در برخی سنین مانند نوجوانی و جوانی و برخی موقعیت ها نظیر طرد از سوی خانواده، یا کمی محبت و توجه و کمی احترام نقش مؤثری ایفا می کند.
ج) عوامل اجتماعی دیگر: از قبیل رادیو، تلویزیون و رسانه های گروهی از عوامل تعیین کننده رفتار و غیرعادی هستند در این میان نقش تلویزیون در ارتباط با کودکان و نوجوانان بیشتر است زیرا به عنوان یک الگوی رفتاری در برابر دیدگان کودکان و نوجوانان نقش ایفا می کند.
۵ـ عوامل روانی: عوامل مؤثر در بروز اختلالات رفتاری شامل موارد زیر است:
الف) تعارض: تعارض هنگامی به وجود میآید که فرد در مقابل دو هدف قرار گیرد و قادر به انتخاب یکی و کنار گذاشتن دیگری، نیست و لذا فرد علیرغم انتخاب یکی در مقابل دیگری احساس محرومیت می کند به عنوان مثال، دانش آموزی میان انتخاب یکی از دو هدف انجام تکلیف تعیین شده از سوی معلم و انجام ورزش مورد علاقه در یک زمان واحد قرار میگیرد و انتخاب یک مورد با محروم شدن از دیگری همراه می شود و موجب پدیدار شدن فشار و ناراحتی برای او میگردد.
ب) ناکامی: منظور ناراحتی ناشی از نرسیدن به هدف است. وقتی خود را برای رسیدن به چیزی آماده کنیم در حقیقت به لحاظ روانی بر روی آن سرمایه گذاری میکنیم. این سرمایه گذاری یک نیروی روانی است که با رسیدن به هدف تخلیه می شود. وقتی فردی به هدفی که در نظر گرفته و به لحاظ روانی بر روی آن سرمایه گذاری کردهاست نمی رسد نیروی روانی تخلیه نشده و سرگردان باقی می ماند و موجب ناراحتی او میگردد.
ج) استرس (فشار): هنگامی که مجموعه ای عوامل درونی یا بیرونی در ذهن فرد تبدیل به ساختار تهدید کننده یا آسیب روانی می شود. مثلاً دانش آموزی که به منظور کسب نمره خوب (که والدین از او انتظار دارند) خود را در فشار می بیند یا نوجوانی به منظور راه یافتن به دانشگاه فشار زیادی را تحمل میکند. همچنین صربه ها و محرکهای شدید مانند قتل، از دست دادن عزیزان در شرایط غیر قابل انتظار و غیره موجب آسیب به سازمان روانی انسان می شود (لطف آبادی، ۱۳۸۶).
یکی از اختلالات رفتاری شایع در نوجوانان، ناسازگاری اجتماعی آنان میباشد که در ذیل به آن میپردازیم.
۲-۳ مفهوم سازگاری
برای مفهوم سازگاری تعاریف متعددی از سوی اندیشمندان روان شناسی و جامعه شناسان ارائه شده است. سازگاری به طور کلی رابطه ای است که هر ارگانیسم نسبت به وضع موجود با محیط خود برقرار میسازد. ( افشار نیکان، ۱۳۸۱).
از جمله مفاهیم و اصطلاحات مرتبط با سازگاری، اصطلاح “بهداشت” یا “سلامت ” میباشد. سازمان بهداشت جهانی (WHO)[55]، سلامت یا بهداشت را تحت عنوان “سلانت بدنی، روانی و اجتماعی و عدم وجود بیماری وضعف” تعریف میکند (سیمن[۵۶]، ۱۹۸۹؛ به نقل از سامانی، ۱۳۸۱). با این تعریف می توان سلامت یا بهداشت را حالتی بهینه از سازگاری دانست. بدین لحاظ می توان کیفیت های متفاوتی از سازگاری را در افراد متصور شد،که این کیفیت ها در قالب شاخص های مختلفی همانند عملکرد تحصیلی، سطح فشار روانی، عزت نفس، کفایت اجتماعی، اختلالات عاطفی و توانایی ذهنی و روانی مورد ملاحظه قرار می گیرند. در بررسی های مختلف از شاخص ها و مؤلفه های متفاوتی جهت ارزیابی میزان سازگاری استفاده شده که جدول ۲-۱ نشانگر نمونه ای از این شاخص ها در مطالعات مختلف است.
جدول۲-۱:شاخص سازگاری در مطالعات مختلف
شاخص سازگاری
محقق
مدل تحصیلی،کفایت تحصیلی، نشانگان بدنی، اعتیاد و بزهکاری
لامبورن و همکاران(۱۹۹۱)
اختلالات رفتاری، واکنش های روانی
دیویس و کامینگز(۱۹۹۸)
پرخاشگری
نواک و پوسچنر (۱۹۹۹)
کفایت اجتماعی، افسردگی،کفایت تحصیلی و مشکلات رفتاری
نوم و همکاران(۱۹۹۹)
خوداتکایی، فشارهای درونی، معدل تحصیلی و رفتار انحرافی
بیرز و گوستر (۱۹۹۹
احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و اجتناب اجتماعی
جانسون و همکاران(۲۰۰۱)
۲-۳-۱-مبانی نظری سازگاری
۲-۳-۱-۱ دیدگاه روان پویایی
از چشم انداز روان پویایی، روانکاو احتمالا سازگاری را عدم وجود نسبی واپس رانی مفهوم بندی میکند. شخص (سالم) قادر است تکانه های جنسی یا پرخاشگرانه را بدون رجوع به دفاع های مختلفی که به طرز مؤثری از تواناییهای شخص می کاهند، بازشناسی کند (خزائیلی و بوالهری، ۱۳۷۲).