_در نظام اریکسون در مرحله اول ( اعتماد در برابرعدم اعتماد ) :
کودک معمولاً نخستین ارتباط را با مادر برقرار میسازد . او باید بتواند در کنار مادر احساس ایمنی به دست آورد ، یعنی این احساس را که مادر دائماً برای ارضای نیازهای وی در کنارش قرار دارد مراقبتهای منظم و محبت آمیز برای ایجاد احساس اعتماد در کودک ضروری است . اولین ارتباط عاطفی ، اگر خوب برقرار شود برای کودک یک ایمنی است که اعتماد به دنیای بیرونی را میسر میسازد احساس ایمنی شرط هر نوع پیشرفت بعدی است. در مرحله سوم بر حسب نظریه اریکسون ، تقویت شدن از سوی همسالان ، والدین و تشویقهایی که کودک در اولین کوششهایش دریافت میکند میتواند به کودک در تشکیل تصویری مثبت از خود و همچنین ایجاد یک شخصیت مستحکم کمک کنند . در دوره نوجوانی ، اگر نوجوان در محیطی مناسب قرار گیرد، ورود وی به یک سطح رشد یافتگی معتدل و رضایت بخش تسهیل میگردد. او در برابر چندین تناوب قرار میگیرد و اگر مورد تشویقهای بجا قرار گیرد میتواند بزرگسالی مستقل با اغماض ، دیگر دوست و با اخلاق شود.(برک،۲۰۰۱،ترجمه سید محمدی،۱۳۸۴).
_ دیدگاه یادگیری اجتماعی – شناختی [۲۹]:
نظریه پردازان یادگیری اجتماعی – شناختی به این عقیده رسیدند که بخش عمده تقویت در تجربه انسان ( دست کم پس از ( طفولیت ) ارتباط اندکی با نیازهای فیزیولوژیک و یا هیچ ارتباطی با آن ندارد . در عوض اکثر تقویت کننده هایی که برای افراد اهمیت دارند و تقویت اجتماعی پاسخهای تأیید کننده یا رد کننده سایر افراد هستند، تأیید بر این عقیده که تقویت کننده های عمده در تجربه انسان ماهیتی اجتماعی دارند – پذیرش ، لبخند ، آزار در آغوش گرفتن ، تحسین ، تأئید علاقه و توجه از سوی دیگران – اولین مفهوم از چند مفهومی است که این نظریه ها بدان مفاهیم نظریه های یادگیری « اجتماعی » هستند. در الگوی سرمشق گیری به نظر میرسد تأکید بر حمایت ابزاری و ملموس است .
_دیدگاه پدیدار شناختی[۳۰]:
مازلو حمایت اجتماعی را یک نیاز اساسی برای رشد هر فرد میداند . او مشاهده کرد که اکثر افراد نوروتیک دارای سطوحی از حس فقدان امنیت ، تعلق خاطر ، عشق و توجه به حرمت نفس میباشند و هر یک از این ویژگی ها و نیازها ارتباط تنگاتنگی با تکامل شخصیت و خود شکوفایی فرد دارد. به اعتقاد مازلو افراد وابسته به محیط اجتماعی خود هستند و بدین روش نیازهای اساسی خود را رفع میکنند. و به احساسات و نیات دیگران حساس هستند. همه این ها شرایطی را فراهم میکند که شخص بتواند استعدادها و تواناییهای بالقوه خود را شکوفا و به کمال برساند. لذا بر اساس نظریات مازلو افراد خود شکوفا نیاز اندکی برای حمایت اجتماعی دارند ، زیرا آن ها متکی به خود بوده و منبع حمایتی مثبتی برای دیگران محسوب میگردند (مازلو،ترجمه رضوانی،۱۳۷۶).
_دیدگاه شناختی :
در نظریه شناختی ، برخی از پژوهشگران از جمله لازاروس[۳۱] ، فولکمن[۳۲] بر این باورند که تنیدگی به شناخت فرد از خود و محیط بستگی پیدا میکند . از سوی این پژوهشگران به دو راهبرد اشاره می شود که توسط فرد برای کاهش اثرات تنیدگی استفاده می شود. راهبردهای مشکل مدار و راهبردهای هیجان مدار، راهبرد های مشکل مدار جهتشان به طرف اداره و رویارویی با مشکل است. صورتی که راهبردهای هیجان مدار جهتشان به سوی بهینه سازی پریشانی هیجانی است.به علاوه راهبردهایی وجود دارد که از هر دو کنش مشکل مدار و هیجان مدار استفاده میکند حمایت اجتماعی یکی از این راهبردهاست . حمایت اجتماعی راهبردی است که از دو کنش سود می جوید و بدین ترتیب ناظر بر حمایت اطلاعاتی ، عاطفی و ابزاری است ( قلاتی، ۱۳۸۰ ).
_دیدگاه تحولی :
تأثیر حمایت اجتماعی ریشه در تئوری دلبستگی بالبی[۳۳] و راتر[۳۴] دارد که وجود ارتباط میان کودک و اطرافیان وی را در رشد تحولی ضروری می دانند.از جنبه ارتباط حمایت اجتماعی با تئوری دلبستگی می توان گفت که مراقب به عنوان پایگاه امنی است برای نوزاد تا به شیوه ی مؤثری درمحیط به کشف و دستکاری بپردازد که در نتیجه آن حسی از شایستگی و مو ثر بودن را در خود رشد دهد و از این طریق منابع بالقوه فشار زا را کمتر تهدید کننده تفسیر میکنند و منجر به ایجاد اطمینان و اعتماد در فرد و دیگران می شود ( منصور و دادستان ، ۱۳۸۰).
۲۶-۲-منابع حمایت اجتماعی :
منابع حمایتی شخص مواردی همچون خانواده ، دوستان و همسالان ، افراد آشنا و نزدیک معلمان و حمایت عمومی را شامل می شود . در دوره نوجوانی به خاطر ویژگی های مخصوص این دوره شکل نیاز حمایت اجتماعی پیچیده تر می شود . نوجوانان از یک طرف به خاطر نیاز به استقلال حمایت اجتماعی را طرد میکنند و از طرف دیگر شدیداًً به آن نیاز مندند با این فشار درونی برای کسب استقلال ، نیاز به خصوصی برای جستجوی حمایت از منابع دیگر در آن ها به وجود میآید. از این جاست که شکل روابط آن ها نیز تغییر مییابد و در بسیاری از موارد نگرانی هایی را برای والدین به وجود می آورد . این مسائل معمولاً نوجوانان را به طرف گروه همسالان و دوستان سوق میدهند و نیاز به دریافت حمایتی از طرف آن گروه ها بیشتر می شود. همسالان نقش عمده ای را در رشد روانشناختی و اجتماعی نوجوانان بازی میکنند تعامل با همسالان فرض هایی را برای یادگیری نحوه کنترل رفتار اجتماعی ، رشد مهارتهای مربوط به سن و علایق به وجود می آورد و باعث می شود نوجوان همسالان خود را در مشکلات و احساساتش سهیم بداند. همچنین نوجوانان در مقایسه با افراد کم سن و سال ، بیشتر به روابط همسالان وابسته اند زیرا در این دوره پایبندی به ارزشهای والدین به تدریج سست می شود و نوجوانان بیشتر به استقلال و متکی به خود بودن می اندیشند.علاوه بر خانواده ،دوستان، همسالان ، معلمان نیز از منابع حمایتی مهم به شمار میآیند که از دوران تحصیلات ابتدایی به عنوان یکی از شبکه های حمایتی وارد عمل میشوند . اگر چه طی دوره نوجوانی نیاز به کسب استقلال تا حدودی ارتباط نوجوانان را با معلمان نیز سست میکند و حتی موجب عصیانهایی بر علیه معلمان می شود ولی هرگز نیاز به حمایت ایشان از بین نمی رود.(میچل دمونت.مارک آ.۲۰۰۷).
۲۷-۲-ابعاد حمایت اجتماعی :
حمایت اجتماعی دارای دو بعد یا جنبه ی اساسی است :
الف ) جنبه ی ذهنی : بعد ذهنی حمایت اجتماعی به تصوری اطلاق میگردد که فرد از افرادی دارد که قادرند به طور مؤثر در مواقع درماندگی و ناچاری وی را مساعدت نمایند.
ب) جنبه ی عینی : بعد عینی یا بالفعل حمایت اجتماعی به میزان واقعی مساعدتها و همیاری های ارائه شده به فرد بستگی دارد . هر نوع تغییر ناگهانی یا بروز مصیبت در زندگی ، از جمله منابع فشاری است که ممکن است موجب پریشانی و نگرانی شخص شود.
جنبه ذهنی درمیزان عملکرد فرد تأثیر فراوانی دارد و یافته های پژوهشی حاکی از آن است که هر چه ذهنیت فرد در برخورداری از حمایت دیگران ( حمایت بالقوه ) بیشتر باشد،میزان پاسخهای موفقیت آمیزی که به فشارهای روانی و موقعیتهای بغرنج نشان میدهد ، بیشتر است . به عکس اگر فرد احساس کند که از حمایت اجتماعی کافی اطرافیان برخوردار نیست ، احتمالاً آمادگی کمتری برای مقابله با خطر از خود نشان میدهد و ممکن است به جای رویارویی با مسایل ، اجتناب متوسل شود ( هاینزمن.کاپلان.۱۹۸۸)