با کمک حملات هوایی این نیروهای ضد طالبان توانستند راه خود را به سمت مراکز شهری عمده کشور باز کنند . در ۱۹ نوامبر مزار شریف اولین شهر افغانستان بود که از چنگال طالبان بیرون آمد . در روزهای بعد طالقان ، هرات و شیندانت آزاد شدند به دنبال آن کابل پایتخت افغانستان و جلال آباد ، قوندوز ، قندهار و در نهایت آخرین سنگرهای طالبان در ۲۵ نوامبر و ۷ دسامبر سقوط کردند . سپس نیروها ائتلاف به سمت غارهای افغانستان در ناحیه کوهستانی پوراپرا حرکت کردند جایی که رهبران طالبان و القاعده مخفی شده بودند . در طول نبردهای هوایی هیچ فعالیتی از نیروی هوایی افغانستان و فعالیت های ضد هوایی صورت نگرفت .
به دنبال موافقت نامه ای که در بون منعقد شد رئیس دولت موقت حامد کرزی و دولت جدید افغانستان که گرایشاتی به غرب داشت در ۲۲ دسامبر حکومت را به دست گرفت . در میانه مارس ۲۰۰۲ طالبان از قدرت بر کنار شده و شبکه القاعده در افغانستان تا حد زیادی از کار افتاد آغاز جنگ در افغانستان در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ در پاسخ به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ علیه ایالت متحده آمریکا بود و این عملیات جنگی در واقع برای حمایت مردم افقانستان علیه گروه تروریستی القاعده و رژیم طالبان اجرا نشد.
ب)بررسی ابعاد حقوقی حملات به افقانستان
در این رابطه معیار قوانین قرار دادی بشر دوستانه بینالمللی و قابلیت استفاده از آن ها برای نبردهای مسلحانه بینالمللی،چهار کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ و پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ در ارتباط با حفاظت از قربانیان نبردهای مسلحانه بینالمللی است . ایالات متحده و افغانستان طرفین کنوانسیون ژنو هستند اما نه آمریکا نه افغانستان پروتکل اول الحاقی را قبول نکرده اند . بریتانیا عضو کنواسیون های ژنو است و پروتکل اول را تصویب کردهاست . با این حال روش هایی که اخیراًً آمریکا به کار گرفته است نشان دهنده استقبال آن از کاربرد قوانین پروتکل اول الحاقی است .[۲۷۴]
ژنرال کالوین پاول رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در گزارش خود به کنگره در ارتباط با عملیات نیروهای ائتلاف در جنگ اول خلیج فارس ۱۹۹۱ به روشنی اذعان داشت که اصول پروتکل ۱ تا حد زیادی به عنوان قوانین مرسوم بین الملل قابل استفاده هستند . در نظر گرفتن قوانین بشر دوستامه مرسوم بینالمللی توسط آمریکا در نبردهای هوایی افغانستان نیز مورد تأکید قرار گرفته است از هفتم اکتبر ۲۰۰۱ تا انتهای مارس ۲۰۰۲ ائتلاف هواپیماها به رهبری ایالات متحده آمریکا ۲۱ هزار قطعه بمب و مهمات را روی افغانستان فروریختند. نقش نیروی هوایی آمریکا در نبردهای هوایی قاطع بود در ۲ ماه و نیم اول عملیات آمریکا ۶۵۰۰ مأموریت هوایی را روی افغانستان انجام داده بود حدود ۱۷۵۰۰ قطعه مهمات علیه ۱۲۰ هدف ثابت و بیش از ۴۰۰ هدف خودرویی و توپخانه به کار گرفته شده بود. هواپیماهایی که از ناوهای هواپیمابر بلند شده بودند ۴۹۰۰ سورتی پرواز برای ۶۵۰۰ مورد حمله را انجام داده بودند که در مجموع ۵۷ درصد کل حملات را انجام میدادند. نیروی هوایی ۲۵٪سور تیر انجام داده بودو ۱۲۹۰۰ قطعه مهمات رابه کارگرفته بود که بیش از ۷۰ درصد کل مهمات به کار گرفته شده در افغانستان بود[۲۷۵]
در خصوص آمار تلفات غیرنظامیان در این حملات اختلاف نظرات شدیدی وجود داشته است که طالبان اذعان نموده بیش از ۱۵۰۰ افغان در حملات هوایی هفته اول نبردهای هوایی کشته شدند اما مقامات آمریکایی این مسئله را تکذیب کرده و بر اساس آمار منتظر شده از آژانس اطلاعات و امنیت بریتانیا در اوایل نوامبر ۲۰۰۱ کمتر از ۳۰۰ تن کشته شده اند[۲۷۶]
پرفسور هرولو استاد اقتصاد دانشگاه نیوهمشایر (New Hampshire) پایگاهی از مقالات مربوط به جنگ افغانستان را از مطبوعات جهان به وجود آورده است در این پایگاه داده بیش از ۴۰۰۰ مورد مرگ غیرنظامیان از بمباران ۷ اکتبر ۲۰۰۱ تا ۱ ژانویه ۲۰۰۲ آورده شده است. [۲۷۷]
۱)رعایت اصل تناسب و اقدامات احیاطی
آنطور که به نظر میرسد حملات هوایی که توسط ائتلاف به رهبری آمریکا انجام شده است سیستم های دفاعی هوایی، هواپیماها مقرهای نظامی/ فرماندهی نظامی تأسیسات ارتباطی، اردوگاه های آموزشی نظامی پست های نظامی خط مقدم و فرودگاههایی که برای اهداف نظامی به کار گرفته می شدند را هدف قرار میدادند.[۲۷۸]
از آنجا که حمله به افغانستان با هدف حذف طالبان و القاعده بوده این نیروها در برخی موارد قابل بازشناسی از افراد عادی نبوده اند مثلاً در دسامبر ۲۰۰۱ جمعی از غیرنظامیان در حمله علیه مجموعه مسکونی که تصور می شد اعضای القاعده در آن مستقر شده است در شهر قندهار باعث شد تلفات غیرنظامی سنگینی در منطقه مسکونی به بار آید این هدف قراردادن مناطق مسکونی، ریسک آسیب های جانبی را افزایش داده و عموماً کوچکترین حاشیه خطا را در حملات هوایی به همراه خواهد داشت.[۲۷۹]
با توجه به اصل تناسب یک سری اقدامات امنیتی یا اقدامات احتیاطی باید در ارتباط با حمله در نظر گرفته شده وباید تمام اقدامات امکان پذیر در جهت تأیید اهداف و ماهیت آن ها به کار گرفته شود . تمام اقدامات احتیاطی لازم برای انتخاب ابزارها و روش های حمله با توجه به اجتناب از ایجاد آسیب های جانبی به کار گرفته شود در طول نبردهای هوایی افغانستان اشتباه متعددی روی داد که دلیل ویژه داشتند : یکی بد کار کردن سلاح ها و دیگری موقعیت اشتباه اهداف نظامی .
در خصوص به کارگیری اقدامات احتیاطی نیز که مستلزم شناسایی دقیق هدف و کاربرد سلاح های مناسب با حمله است در افغانستان در ۲۰ اکتبر ۲۰۰۱ هواپیمای F14 نیروی دریایی آمریکا هدف خود را به اشتباه مورد اثبات قرار داد وفاصله خطای نیم مایلی ۵۰۰ پوند بمب را در یک منطقه مسکونی در شمال غرب کابل فرو ریخت روز بعد هواپیمای هورنت نیروی دریایی به اشتباه ۱۰۰۰ پوند بمب را در یک منطقه باز در خارج از هرات فرو ریخت که در برگیرنده برخی منازل مسکونی غیرنظامیان بود. در اینجا هدف مورد نظر ساختمان هایی بودند که خودروهای نظامی در یک سنگر در هرات پارک شده بود.[۲۸۰]
آنچه در نبرد هوایی علیه افغانستان قابل توجه است مشکلات یافتن منابع اطلاعاتی روی زمین و اطلاعات غیرموسق است
با توجه به چهارچوب حملات برخی روابط اطلاعاتی به سرعت شکل می گرفت و فرصت برای گزینش منابع وجود نداشته و مکرراً نیروهای آمریکایی از طریق اطلاعات نادرست دست به حمله زده و موجب کشته و زخمی شدن تعداد کثیری از غیرنظامیان شده است [۲۸۱]