همچنین از آنجا که تاکنون پژوهشی در مورد تاثیر آموزش راهبردهای مقابله ای بر خود کنترلی سلامت روان دانشجویان بر اساس مدل لازاروس و آدلر صورت نگرفته است. لذا هدف از این پژوهش بررسی تأثیر راهبردهای مقابله ای بر خودکنترلی و سلامت روان در دانشجویان میباشد.
اهداف پژوهش
هدف کلی
هدف کلی
بررسی رابطه راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی با خودکنترلی در مدل لازاروس
بررسی رابطه راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی با سلامت روان در مدل لازاروس
بررسی رابطه راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی با خودکنترلی از طریق علاقه اجتماعی بر اساس مدل آدلر
بررسی رابطه راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی سلامت روان از طریق علاقه اجتماعی بر اساس مدل آدلر بر
فرضیه های پژوهش
راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی بر اساس مدل لازاروس با خودکنترلی رابطه دارد.
راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی بر اساس مدل لازاروس با سلامت روان رابطه دارد.
راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی بر اساس مدل آدلر از طریق علاقه اجتماعی با خودکنترلی رابطه دارد.
راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی بر اساس مدل آدلر از طریق علاقه اجتماعی با سلامت روان رابطه دارد.
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
تعاریف مفهومی
راهبردهای مقابله ای
مقابله بر تلاش های شناختی و رفتاری برای تسلط، کاهش و تحمل مطالبات درونی و بیرونی منتج شده از تجارب استرس زا دلالت دارد. در الگوی فرایندی استرس، مفهوم مقابله دارای سه ویژگی متمایز است: اول، مقابله فرایند محور است یعنی، در مواجهه با یک رخداد خاص بر آنچه که یک فرد به واقع می اندیشد و انجام میدهد متمرکز است. دوم، مقابله مفهومی بافتی است یعنی، از ارزیابی فرد از مطالبات واقعی یک موقعیت تاثیر می پذیرد. سوم، درباره آنچه مقابله خوب و بد را از یکدیگر متمایز میکند، مفروضه قبلی وجود ندارد (فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۰).
طبق پیشنهاد فولکمن و لازاروس (۱۹۸۵) مقابله دو کارکرد اصلی دارد: کنترل هیجانات (مقابله هیجان محور) و تمرکز یافتن بر مسأله ای در فراخوانی سطوح متمایز تجارب آشفتگی اثرگذار است (مقابله مسأله محور). مقابله هیجان محور مشتمل بر تلاش هایی است که بر پاسخ های هیجانی فرد به یک موقعیت استرس زا متمرکز است. در مقابل، مقابله مسأله محور دربردارنده راهبردهایی است که بر خود عامل استرس زا متمرکز است. بر اساس نوع رخدادهای استرس زا دو بُعد اصلی راهبردهای مقابله ای از یکدیگر تفکیک میشوند. چنانچه موقعیت استرس زا نیازمند کنترل تجارب هیجانی منفی است، به منظور تغییر در معنای پیامد رخداد استرس زا از راهبردهای مقابله ای هیجان محور استفاده می شود. در مقابله مسأله محور، رابطه آشفته فرد و محیط از طریق حل مسأله و تصمیم گیری کنترل می شود (لازاروس، ۱۹۹۳). بنابرین، در رویارویی با موقعیت های استرس زا راهبردهای مقابله ای مورد استفاده افراد در یکی از دو ردیف تلاش های مقابله ای هیجان محور یا تلاش های مقاله ای مسأله محور قرار می گیرند.
خودکنترلی
خودکنترلی عبارت است از تعارض درون فردی بین منطق و هوس، بین شناخت و انگیزه و بین برنامه ریز درونی و عمل کننده درونی، که غلبه قسمت اول هر کدام از این زوج ها بر قسمت دوم است (داکورث و سلیگمن[۱۸]، ۲۰۰۶). خودکنترلی شامل سه مرحله اصلی است که عبارتند از: شناسایی موقعیت مشکل و تعریف رفتار مطلوب قابل بهبود، شناسایی خودآموزیهایی که قرار است در موقعیت مشکل از آن ها استفاده شود، استفاده از مهارت های رفتاری برای یاد دادن خودآموزیها (میچن بام[۱۹]، ۱۹۸۵). خودکنترلی از طریق فرایند تنظیم هدف، در شرایط موجود تغییر ایجاد میکند.
سلامت روان
سازمان بهداشت جهانی[۲۰] (WHO) سلامت روان را مرکب از دو بعد ذیل تعریف میکند: بعد منفی به عدم وجود اختلالات، نشانه ها و مشکلات روانی دلالت دارد و بعد مثبت به سلامت روان مثبت که در برگیرنده هیجانات و خصوصیاتی از قبیل عزت نفس، حس یکپارچگی، خودکارآمدی (لایونز و لانگیل[۲۱]،۲۰۰۰). فرهنگ بزرگ لازاروس، سلامت روانی را چنین تعریف میکند «استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کارکردن برای موقعیت های دشوار، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود، توانایی داشتن» (گنجی،۱۳۹۳).
تعاریف عملیاتی
راهبردهای مقابله ای
منظور از راهبردهای مقابله ای نمره ای است که دانشجو در پرسشنامه راهبردهای مقابله ای توسط فولکمن و لازاروس (۱۹۸۵) کسب میکند. برای ارزیابی راهبردهای مقابله ای در موقعیت های استرس زا ساخته شد. این پرسشنامه دارای ۶۶ گویه است که تفکرات و فعالیت های افراد را زمانی که با موقعیت های استرس زا مواجه میشوند را، ارزیابی میکند.