-
- توانایی به کارگیری مفاهیم و مهارت های پایه ریاضی درحل مسائل روزمره زندگی.
- شناخت و کاربرد روش ها، مواد و ابزارهای علمی و فن آورانه دریادگیری و زندگی روزمره.
اهداف ویژه برنامه درسی هنردرپایه ششم ابتدایی
- تربیت عقلانی وتقویت تفکر
-
- توانایی مشاهده را دارد.
-
- از قوّه تخیل خود استفاده میکند.
-
- انسان را به عنوان زیباترین و کامل ترین مخلوق خداوند و اشرف مخلوقات می شناسد.
-
- آثار هنری را نقد میکند.
-
- برای بیان افکار و احساسات خود درقالب فعّالیّت ها و محصولات هنری ازخلاقیت استفاده میکند.
-
- استعدادهای هنری خود را می شناسد.
- به اهمیت تفکرپی برده است.
- تعمیق باور به ارزشمندی نهادخانواده، وطن، فرهنگ وهویت اسلامی– ایرانی و ارج نهادن به میراث فرهنگی، قانون، صداقت و پاکی.
-
- با فرهنگ، آداب و رسوم جامعه آشناست.
-
- به تجارب و دستاوردهای فرهنگی و هنری دیگران احترام میگذارد.
-
- به میراث فرهنگی کشور و حفظ آن علاقه مند است.
-
- ارزشمندی رشتههای مختلف هنری را باور دارد.
- از مشاهده آثار هنری دیگران لذت میبرد.
- تقویت باور به هدفمندی خلقت، آیه بودن آن و ارزشمندی مخلوقات و درک قوانین و زیبایی.
-
- طبیعت و موجودات را به عنوان آثارخلقت الهی می شناسد.
-
- زیبایی را در خلقت و مخلوقات الهی درک میکند.
-
- درحفظ ونگهداری طبیعت و محیط زیست می کوشد.
-
- خلقت و جلوه های زیبایی را دوست دارد.
- به انسان به عنوان اشرف مخلوقات خداوند احترام میگذارد.
- آشنایی با آداب و مهارت های زندگی و به کارگیری آن ها.
-
- توانایی کار با گروه و تعامل با دیگران را دارد.
-
- توانایی تصمیم گیر برای رسیدن به نتایج مورد نظر را دارد.
- همنوعان خود را دوست دارد.
- آشنایی با تأثیرکار وتلاش در پیشرفت کشور، مشاغل و فرایندهای اقتصادی در محیط کار.
- مشاغل و رشتههای مختلف هنری را می شناسد.
- توانایی به کارگیری مهارت های اصلی زبان و خواندن متون زبان فارسی.
-
- توانایی بیان افکار و احساسات خود را در قالب قصه و نمایش (مکتوب و شفاهی) دارد.
- توانایی استفاده از مهارت های گفتاری را دارد.
- توانایی به کارگیری مفاهیم و مهارت های پایه ریاضی درحل مسائل روزمره زندگی.
- تناسب و تقارن را درساخت محصولات هنری رعایت میکند.
- نگرش ها و مهارت های پایه درخلق آثارفرهنگی – هنری با رویکرد تربیت هنری.
-
- از مهارت های حسی خود درست استفاده میکند.
-
- توانایی بیان افکار و احساسات خود را در قالب تولیدات هنری دارد.
-
- عناصر زیبایی شناختی را در محیط پیرامون خود به کارمی گیرد.
-
- درتولیدآثار هنری به تواناییهای خود توجه دارد.
- به تولید آثار هنری علاقه دارد.
- توانایی به کارگیری مفاهیم و مهارت های پایه ریاضی درحل مسائل روزمره زندگی.
-
- توانایی کاربرد و نگهداری ازابزار و مواد مناسب در هر یک از رشتههای هنری را دارد.
- از فن آوری های نوین اطلاعات و ارتباطات استفاده میکند(نواب صفوی و همکاران، ۱۳۸۵: ص ۳۲-۳۰).
رویکردهای فعالیت هنری
رویکرد سنتی
رویکرد سنتی به آموزش هنر به رویکردی اطلاق می شودکه هنر راصرفاً به عنوان حوزه ای که اختصاص به ابزار خلّاقانه ی خویش دارد، معرّفی میکند. هنر درچارچوب این اندیشه، محملی است برای آزادسازی ظرفیت های خلّاق[۵۶] و آفرینش گرایانه ی فرد تا در سطوح برتر و پیشرفته تر، بتواند به احساس، ادراک، تصوّر و اندیشههای خود فرم یا صورتی خارجی بدهد و به دیگران منتقل کند. به دیگر سخن، هنر فرایند آزاد و بدون مداخله ی ابزار ما فی الضّمیر است و هرنقشه و تدبیری که ماهیّت این فرایندرا نادیده بگیرد، قابل قبول نیست و محکوم است. بدین ترتیب، دغدغه ی طرّاحی برنامه درسی، یا ساخت یا انضباط ویژه ای بخشیدن به فعل و انفعالات یاددهی و یادگیری در حوزه ی هنر مطرح نیست(مهرمحمدی،۱۳۹۰: ص۹۳).
رویکرد سنتی که آزادی مطلق دانش آموزان را از لوازم قطعی آموزش هنر میداند، مورد انتقادبسیاری از صاحب نظر آن حوزه هنر قرار دارد. منتقدان رویکرد سنتی بر این باورند که گرچه هنر به شکل غیرقابل تشکیکی با ابزار و اظهارخلّاقانه عجین است، اماّ آن را برابر داشتن با اعطای آزادی عمل مطلق به دانش آموزان، درست نیست. بنابرین، برای طرّاحی برنامه درسی هنر و اتخاذ تدابیرآموزشی لازم، به گونه ای که زمینههای آزادی عمل خلّاق در آن وجود داشته باشد، باید ارزش، اعتبار و موضوعیت قایل بود. نتیجه این که، هر رویکردی به آموزش هنر رانمی توان مقبول دانست و تأمل درباره ی رویکردهای متنوعی که در این زمینه مطرح شده است، ضروری و اجتناب ناپذیر است(مهرمحمدی،۱۳۹۰: ص ۹۴).
رویکرد دیسیپلین محور[۵۷]
یکی از رویکردهای مطرح در زمینه آموزش هنر، رویکرد تربیت هنری دیسیپلین محور است که تربیت هنری را از منظر و زاویه چهار قلمرو معرفتی یعنی تولید هنری، تاریخ هنر، نقادی هنری و زیباشناسی مورد بررسی قرار میدهد. در واقع این رویکرد تأکید واحد و انحصاری بر یک حوزه ی خاص هنری ندارد و به منزله نگرشی جامع تر نسبت به آموزش و یادگیری هنر میباشد. فرض اصلی در این رویکرد آن است که آموزش این حوز ه های معرفتی به آفرینش و تولید، فهم و ارزش گذاری هنر، هنرمندان، فرایندهای هنری و نقش و کارکرد هنر در فرهنگ ها و جوامع مختلف کمک می رساند(مؤسسه گتی،۲۰۰۰).
رویکرد دیسیپلین محور در آموزش هنر، که از اواسط دهه ی ۱۹۸۰ مطرح شد و مورد توجّه فراوان محافل علمی و همچنین محیط های آموزشی قرار گرفت، را باید رویکردی دانست که به هنر به عنوان یک دیسیپلین می نگرد و از این حیث، باید در زمره ی تلاش هایی منظور شودکه احراز صلاحیت و شایستگی هنر را مرهون نگاه دیسیپلینی به آن میداند. دیسیپلین محوری به عنوان یک رویکرد در آموزش هنر، مبتنی بر این فرض است که هنر دارای شأن و منزلت دیسیپلینی است و لذا باید به عنوان یک مادّه یا موضوع درسی مستقل در برنامه درسی گنجانده شود. آیزنر به این مسئله از بُعد دیگری می نگرد و با تأکید بر آموزش درس هنر، به عنوان یک ماده ی درسی مستقل، گرایش های ناظر به آموزش تلفیقی هنر را، دست کم در دوره ابتدایی، ناصواب و به دور از مصلحت اندیشی ارزیابی میکند. نکته ی فوق ناظر به تعقیب اهداف برنامه ی درسی هنر به طور انحصاری از مجرای یک برنامه درسی تلفیقی است، وگرنه چنان چه استفاده از ظرفیت های ارزشمند ساختار و سازمان تلفیقی برنامه به عنوان مکمّل مدّنظر باشد، علی الاصول با مخالفت آیزنر روبرو نخواهد شد(مهرمحمدی،۱۳۹۰: ص۹۵).