ساختمان سلسله مراتبی: فرمانها از مغز به ماهیچه های اختصاصی می رود والگویی از حرکت را تولید میکند. اغلب گروهی از اهداف زیر مجموعه ای وجود دارد. وقتی که یک هدف زیر مجموعه ای حاصل می شود، به شروع هدف زیر مجموعه ای بعدی منتهی میگردد تا وقتی که به هدف اصلی برسیم. یکی از یافته های جالب درباره مهارت های حرکتی این است که گروه پاسخ های منتهی به اهداف زیر مجموعه ای، کم و بیش خودکار میشوند. وقتی که یک مهارت تکمیل شده است، حرکات سریع تر و صحیح تر میشوند، حرکات غیر ضروری حذف میگردند، آگاه بودن هوشیارانه کاهش مییابد، تنش کاهش یافته و یا در بعضی مواقع در نقاط دشوار متمرکز می شود و در کل عمل روان تر، با کوشش کمتر و کارایی بیشتر صورت میگیرد.
ادراک واکنش دیگران: ادراک انتخابی نشانه ها یک جز ضروری در مجموعه مهارت های حرکتی است. شخص یاد میگیرد که به کدام نشانه توجه کرده و به کدام نشانه حساس باشد. در تعاملات اجتماعی فرد باید توجه خود را معطوف به شنیدن محتوای کلامی سخنان، شنیدن جنبههای عاطفی و فرازبانی سخن، مشاهده کردن حالت صورت و دیگر نشانه های بدنی نماید. شکست در روابط اجتماعی میتواند ناشی از عدم تشخیص نشانه ها، عدم توجه به آن ها و یا قادر نبودن به تفسیر آن چه دیده یا شنیده شده باشد.
پسخوراند و تصحیح عمل: یک اتومبیلران مبتدی کوشش میکند که ماشین را در جاده هدایت کند. اگر او ببیند که در حال برخورد با حاشیه پیاده رو است، هدایت ماشین در جاده را تصحیح میکند. وقتی که او واردتر شد، فرایند مشابهی با سرعت و دقت بیشتری صورت میگیرد. معلمی که می بیند شاگردانش نکته ای را نفهمیده اند، آن را به صورت دیگری تکرار خواهد کرد. واکنش صحیح، به دانش و درک موقعیت نیاز دارد.
زمان بندی پاسخ ها: یکی از جنبههای مهم مهارت های حرکتی نایل شدن به زمان بندی صحیح و اغلب ریتم است. بدون پیشبینی صحیح از زمانی که یک پاسخ مورد نیاز است، عمل نامنظم و بی اثر میگردد(به نقل از اون هارجی۱۳۸۷).هارجی با مرور تعاریف رفتار ماهرانه به شش جنبه مهارت اجتماعی اشاره میکند. او میگوید مهارت اجتماعی عبارت است از “مجموعه ای از رفتار هدفمند به هم مرتبط و متناسب با وضعیت که آموختنی بوده و تحت کنترل فرد میباشند.” در این تعریف بر شش مورد از مؤلفه های مهارت اجتماعی تأکید شده است. نخست این که رفتارهای اجتماعی هدفمندند. ما از این رفتار ها برای کسب نتایج مطلوب استفاده میکنیم.دومین ویژگی رفتارهای ماهرانه، به هم مرتبط بودن این توانایی هاست. یعنی آن ها رفتارهای متفاوتی هستند که به منظور دست یابی به هدفی ویژه مورد استفاده قرار میگیرد و ما، به طور همزمان از آن ها استفاده میکنیم.سومین ویژگی مهارت های اجتماعی، متناسب بودن آن ها با وضعیت است. فردی از لحاظ اجتماعی ماهر است که بتواند رفتارهایش را متناسب با انتظارات دیگران تغییر دهد. به این ترتیب داشتن ارتباط ماهرانه بستگی به استفاده صحیح (از لحاظ بافتی) و تسهیل کننده (از لحاظ رفتاری) از شیوه های برقراری ارتباط مناسب و کارآمد با دیگران دارد.چهارمین ویژگی این تعریف آن است که مهارت های اجتماعی در واقع واحدهای رفتاری مجزا هستند. فردی که ازلحاظ اجتماعی مهارت دارد، قادر است رفتارهای مختلف و مناسبی داشته باشد. او این تواناییهای اجتماعی را در قالب عملکرد رفتاری پی ریزی میکند. این نکته یکی از ویژگی های بارز ارتباط اجتماعی ماهرانه است.پنجمین جنبه این تعریف، آموختنی بودن مهارت اجتماعی است. در حال حاضر تمامی محققان اتفاق نظر دارند که اکثر رفتارهای اجتماعی آموختنی هستند؛ زیرا کودکانی که در بین انسان ها بزرگ نشده اند از لحاظ اجتماعی رفتارهایی متفاوت و نامقبول دارند و قادر به تکلم نمی باشند. هم چنین شواهد نشان میدهند که کودکانی که محیط خانوادگی گرمی نداشته اند، رفتار اجتماعی نامقبولی دارند.به طور کلی، یکی از مکانیسم های یادگیری، تقلید یا یادگیری مشاهده ای است. مردم غالب نگرش های اجتماعی و رفتارهای اجتماعی را صرفا با مشاهده نگرش ها و رفتارهای دیگران می آموزند یا به عبارتی، ازآنها سرمشق می گیرند. تقلید میتواند بدون هیچ تقویت بیرونی و صرفا با مشاهده رفتار الگو یا با مشاهده تقویت شدن یا تنبیه شدن رفتار الگو صورت گیرد.البته پسخوراند نیز نقش تعیین کننده ای در عملکرد هر چه بهتر دارد. کالینز در مورد رفتار ماهرانه میگوید: «اگر در مورد کیفیت رفتارهایتان پسخوراند دقیقی نگیرید ممکن است یک اشتباه را بارها تکرار کنید. این مهارت ها بدون پسخوراند بهبود نخواهد یافت. حتی برخی شواهد نشان میدهند که بدون پسخوراند ممکن است این مهارت ها را به تدریج از دست بدهیم.»آخرین بخش تعریف مهارت اجتماعی و یکی دیگر از ویژگی های دیدگاه شناختی اجتماعی گویای این است که افراد بر این مهارت ها کنترل شناختی دارند. بنابرین کسی که از لحاظ اجتماعی کمبود مهارت دارد، ممکن است عناصر اصلی مهارت اجتماعی را فرا گرفته باشند اما از فرایندهای فکری لازم برای استفاده از این عناصر در تعاملات خود بی بهره باشد.