یکی از تفاوت هایی عمده در ازدواج زنان و مردان این است که تغییر سبک زندگی به عنوان یک شوک به ویژه در زنان تجربهشده است. شغل زن اغلب مکان دوم را نسبت به شغل مردم میگیرد؛ و اغلب زنان باید مسئولیت بزرگتری را برای کارهای خانه به عهده بگیرند. (برنارد، ۱۹۷۲)
در مطالعهای که توسط وانفوسن[۷۶] (۱۹۸۱) در مورد روابط زناشویی و استرس زندگی انجام گرفت، نشانه دیگری از تفاوتهای جنسی در ازدواج آشکار شد. وانفوس گزارش کرد که برای شوهران، حمایت مؤثر زنان در تأیید و صمیمیت، با افسردگی کمتر آن ها در زمینهٔ استرس شغلی رابطه دارد؛ در حالی که افسردگی کمتر و بهتر بودن برای زنان با سودمندی و عدم اختلاف درباره کارهای روزمره مرتبط است.
یافته های چندی در توافق با ایده برنارد در مورد ازدواجهای متفاوت مردان و زنان وجود دارد. هر چند که ازدواجهای زود هنگام با رضایت زناشویی برای هر دو جنس رابطه معکوس دارد (لی[۷۷]، ۱۹۷۷). همچنین زنان بیشتر از مردان به گزینه طلاق اندیشیده اند. (بوث و وایت،[۷۸] ۱۹۸۰)
تحقیقات نشان میدهد منابع بیشتر فردی در دسترس، با کیفیت بیشتر زناشویی همراه است. تحصیلات و سن در اول ازدواج در ارزیابی از کیفیت زناشویی مؤثر بوده اند. (بامپت و سویت[۷۹]، ۱۹۷۲)
ادبیات پیشین رضایت زناشویی نشان میدهد که در مراحل مختلف دوره زندگی زناشویی، تجربه ازدواج برای مردان و زنان متفاوت است. این پیشینه نشان میدهد در طول مراحل اولیه ازدواج زنان و مردان در سطح بالایی از رضایت و سازگاری قرار داشته و مشابهت بیشتری را دارند؛ در حالی که در ادامه عوامل چندی وجود دارد که تجربه زناشویی را در مردان و زنان متفاوت میسازد؛ و رضایت بالاتری را در مردان نسبت به زنان به وجود میآورد. شرایط و مقتضیات زندگی (استرسورهای بیرون از خانواده و داخل خانواده) و منابع شخصی ممکن است بر رضایت زناشویی تأثیر بگذارد. استرسهای زندگی که مربوط به شرایط بیرون و یا درون زندگی خانوادگی است که ممکن است رضایت زناشویی را کاهش دهند. در حالی که دسترسی به منابع شخصی ممکن رضایت زناشویی را افزایش میدهند (بیرد[۸۰]، ۱۹۸۶).
۲-۴-۱۱ – تحول رابطه و صمیمیت و رضایت زناشویی
در نظریه های گوناگون تصریح شده است که تحول رابطه زناشویی از مراحل جذابیت یا جذب شدن، بررسی ارزشها و بازخوردهای همدیگر، اظهار علاقه و خواستگاری، آزمون و محک رابطه (در چه حدی میتوان همدیگر را همراهی و نیازهای هم را ارضا نمود)، خود گشودگی انتخابی (در جهت شناخت یکدیگر و اینکه چقدر شباهت وجود دارد)، رهایی از اوهام و تثبیت رابطه صمیمانه می گذرد و درنهایت افراد تصمیم میگیرند آیا تعهد لازم را به یکدیگر داشته باشند یا خیر؛ و در آن صورت است که این رابطه میتواند با دلبستگی، گرمی، آرامش و احساس ایمنی همراه شود. در بین تحقیقات، در مورد پذیرش صمیمیت به عنوان عنصر اساسی در کیفیت زناشویی مناقشهای وجود ندارد (یزدان دوست،۱۳۷۶).
هنگامی که در روابط زناشویی صمیمیت بیشتر شود عشق و محبت نیز افزایش مییابد در نتیجه احساسات ناخوشایند بیشتری هم چون شرم و ترس نمایان میشود که باید درمان شوند (گری[۸۱]، ۱۳۸۹).
دانونو و جانسن[۸۲] (۱۹۹۴) مطالعه ای را انجام دادند که در آن صمیمیت به سه نوع فرعی تقسیم میشود:
کلامی، عاطفی و جسمانی. این سه متغیر هرکدام به سهم خود میتوانند به عنوان عوامل تعیین کننده پیوند و تعامل با سایرین و پیشبینی کننده رضایت زناشویی و در نتیجه سازگاری زناشویی نقش مهمی داشته باشند. هرچه لحظات و وقایع شادی انگیز و لذت بخش بیشتر و به طور مداوم باشد شخص از سلامت جسم و روان بیشتر برخوردار بوده احساس رضایتمندی بیشتری کرده و استرسهای زندگی کم رنگ تر میشود (زینی[۸۳]،۱۳۸۹؛ به نقل از رضایی، ۱۳۹۰).
۲-۴-۱۲- خانواده اصلی و رضایت زناشویی
از عوامل مؤثر بر ارزشیابی همسر و تعامل با وی میتوان به بازخوردهای مربوط به نقش جنسی، اجتماع پذیری در زمینهی رفتار زناشویی مناسب که از راه مشاهده والدین فراهم آمده، ارزش های اجتماعی و مذهبی درونی شده و مجموعه باورها و جهت گیری های کنونی ناشی از تجارب پیشین اشاره نمود. ریشه روابط در درون خانواده نیز مانند روابط خوب با والدین تا حدی باموفقیت و رضایت و سازگاری زناشویی همراه بوده است.
برهمین اساس مشخص شد که زنان دارای پدر با خصوصیات گرم و پرورش دهنده، به مردان بویژه به شوهر اعتماد بیشتری دارند و زنان دارای پدارن سرد و منزوی و اجتنابی به مردان ازجمله شوهر خود کمتر اعتماد میکنند. به همین شکل مردانی دارای مادران ناپایدار، در شیوه های برقراری روابط، زنان را بیشتر مضطرب میسازند و ارتباط آن ها ممکن است مشکلاتی را در پی داشته باشد. (محمدی، ۱۳۷۹ ؛ به نقل از رضایی،۱۳۹۰)
باوجود این پاره ای از شواهد دال بر این بوده که افراد تمایل دارند همسر مشابه با خود انتخاب کنند. این شاید بدان دلیل باشد که روابط دوستانه و محبت آمیز، نخست از والدین آموخته میشوند (ملازاده، ۱۳۸۱؛ به نقل ازاعتمادی، ۱۳۸۴).
ویژگیهایی را که هر یک از زوجها (از خانواده اصلی) با خود به رابطه جدید میآورند مانند شیوه های گفتگو و ارتباط، ساخت های قدرت، الگوهای مراوده ای، جهان بینی و فرضیات اساسی در مورد زندگی و … همه ازجمله عواملی است که رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد (مارکویسکی و گرین وود، ۱۹۸۴؛ به نقل از رضایی،۱۳۹۰).
۲-۴-۱۳-تنیدگی و رضایت زناشویی
هیجان حالتی در موجود زنده است که مستقیم و یا غیر مستقیم بر همه فرآیندهای روانشناختی یا فیزیولوژیکی تأثیر دارد، همچین به عنوان نوعی آمادگی فرد برای عمل در یک موقعیت خاص شناختهشده است. محققان انواع هیجانات انسان را در دو بعد هیجان مثبت و هیجان منفی طبقه بندی کردهاند. وقتی فرد هیجان منفی را تجربه میکند احساس تشویش و ناخشنودی و عصبانیت میکند. واضح است که هیجانات منفی هر یک از زوجین نسبت به خود، یکدیگر و رابطه شان سازگاری زناشویی تمرکز یافته اند نشان میدهند که تنیدگی برکیفیت زناشویی و شغلی تأثیر گذار هستند (فرحبخش، ۱۳۸۳).
۲-۴-۱۴-سبک های مقابلهای و مهارتهای ارتباط و رضایت زناشویی
مناگان[۸۴] (۱۹۸۹) مشخص کردند که مقایسه های خوشبینانه، مذاکره و گفتگو، نه اغماض و نادیده گرفتن میتواند پیشبینی کننده سازگاری زناشویی محسوب شوند.