“بار- آن” (۲۰۰۰) نشان داد که افراد دارای سن و جنس متفاوت نیمرخهای بهره هیجانی متفاوتی دارند. هوش هیجانی حداقل تا سن میانسالی افزایش نشان میدهد. افراد در دهه ۴۰ و۵۰ بهره هیجانی بالاتری نسبت به جوانترها و مسنترها دارند.
حاجیزاده (۱۳۸۳)، به نقل از جک بلاک، زنان و مردان با هوش هیجانی بالا را چنین توصیف میکند:
مردان با هوش هیجانی بالا، در روابط اجتماعی؛ متعادل، شاد و سرزندهاند و در مقابل افکار نگرانکننده یا ترسآور مقاوماند. آنان ظرفیت بالایی برای تعهد و سرسپردگی برای مردم یا اهداف خود داشته، مسئولیت پذیر، دلسوز و با ملاحظهاند. چنین افرادی با خود، دیگران و اجتماع احساس راحتی دارند و از زندگی عاطفی غنی برخوردارند.
زنان باهوش هیجانی بالا، علاقهمندند که احساساتشان را مستقیما بیان کنند، راجع به خود مثبت فکر میکنند و مانند مردان هم گروه خود، اجتماعی و گروهگرا هستند. اینان شاد و آسوده خیالاند و به ندرت احساس نگرانی و گناه میکنند، زندگی برای آنان سرشار از معنا است و برای اینکه بتوانند شوخ طبع، خودانگیخته و در مقابل تجارب عاطفی پذیرا باشند، به قدر کافی با خود راحتند.
هوش هیجانی آگاهی از احساس و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی و توانایی تحمل کردن ضربههای روحی و مهار آشفتگیهای روحی است، توانایی پس راندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر و امید داشتن است (گلمن به نقل از پارسا، ۱۳۸۲).
“بار- آن” هوش هیجانی را مشتمل بر۵ مؤلفه میداند که با بهره گرفتن از پرسشنامه بهره هیجانی “بار- آن” سنجیده میشود و این ۵ مؤلفه دارای ۱۵ خرده مقیاس است.
۲-۱۰ تعریف عملیاتی طلاق
« طلاق » اسمی برای تطلیق است یعنی از بین بردن قید و اصطلاح شرعی به معنای از بین بردن قید نکاح است . درکتب لغت ، برای واژه طلاق معنای گوناگونی گفته شده است مانند : رهایی ، آزاد کردن ، ترک کردن ، مثلاً گفته می شود : « طلقت القوم . قوم را ترک کردم » طلاق در اصطلاح شرعی عبارت است از « ازله قید النکاح بصیغه مخصوصه » طلاق ، گسستن و از بین بردن قید ازدواج با لفظ مخصوص است . ( صفایی ، ۱۳۶۰ )
بعضی از استادان حقوق فرانسه طلاق را این چنین تعریف کردهاند : طلاق قطع رابطه زناشویی به حکم دادگاه در زمان حیات زوجین ، به درخواست یکی از آن ها یا هر دو است . در حقوق امروز ایران طلاق ممکن است به حکم دادگاه یا بدون آن واقع شود و در تعریف آن می توان گفت ، طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط خاص از جانب مرد یا نماینده او . بنابرین طلاق ویژه نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع از طریق بذل یا انقضا مدت صورت میگیرد . ماده ۱۱۳۹ قانون مدنی در این باره میگوید : طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطع با انقضا مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود .
از نظر ماهیت حقوقی ، در فقه اسلامی و قانون مدنی ، طلاق ایقاعی است که از سوی مرد یا نماینده او صادر می شود حتی در موردی که طلاق بر اساس قوانین زوجین که شرط یا انگیزه طلاق میباشد غیر از خود آن است و طلاق ، یعنی آخرین عملی که با اجرای صیغه تحقق می پذیرد و رابطه نکاح را منحل میکند ، در هر حال ، یک عمل حقوقی یک جانبه ( ایقاع ) است و ناشی از ارادۀ طرفین نمی باشد . ( همان )
۲-۱۱نظریات مرتبط با موضوع:
۲-۱۱-۱ نظریه های روان شناختی :
سه مکتب عمده نظریه روانشناختی – روانکاوی ، رفتاری ، وجودی ( existential ) نظریه های مهمی در مورد علل اضطراب بیان کردند که هر یک از آن ها از نظر مفهومی و علمی در درمان بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی مزایایی دارند ( پورافکاری ۱۳۷۵ ) .
۲-۱۱-۲ نظریه های روانکاوی :
فروید اضطراب را هشداری برای الگو معرفی میکند که از فشار یک سائق نامقبول برای تظاهر اگاهانه و تخلیه خبر میدهد . اضطراب به عنوان یک هشدار ego را برای اقدامات دفاعی در مقابل فشارهای درونی تحریک میکند . اگر سطح اضطراب بالاتر از آنچه به عنوان هشدار لازم است برود ممکن است با شدت یک حمله هراس خودنمایی نماید ( پورافکاری ۱۳۷۵ )
فروید در نوشته ای خود بین سه نوع اضطراب تفاوت قائل شد :
۱- اضطراب عینی یا راحتی که هرکس بدان دچار می شود و مراد از آن توانایی پاسخدهی در برابر خطر واقعی در دنیای بیرونی است از نظر فروید این اضطراب هم منطقی است و هم با محرک ترس آور تناسب دارد . دوگونه دیگر اضطراب که مشکلات روانشناختی پدید می آورند با عناوین اضطراب اخلاقی و اضطراب روان رنجوری ( نوروتیک ) شناختی میشوند .
۲- اضطراب اخلاقی : مراد از اضطراب اخلاقی ، ترس از تنبیه است که از جانب فرا خود به خاطر ناتوانی در فرمانبرداری از معیارهای رایج و پیروی از رفتارهایی که به فرمان نهاد هستند اعمال می شود .
۳- اضطراب روان رنجوری : در اثر خطر تسلط نهاد بر خود ایجاد می شود که در نتیجه آن رفتارهای ناپسند اجتماعی تجلی مییابند . ( پژوهان ۱۳۷۸ ) .
آدلر نیز معتقد است که اضطراب ناشی از احساس حقارت است ، از نظر وی هر اختلال نوروزی از جمله اضطراب به منزله کوششی است برای رها کردن فرد از احساس حقارت نیل به احساس تفوق و برتری که در مواردی به حالتهای جبرانی نامطلوب منتهی می شود . ( آتش پور و شفتی ۱۳۷۷ )
هورنای نیز معتقد است که اضطراب احساس تنهایی و در ماندگی کردن در دنیای خصومت آمیز است نوفرویدی ها عقیده دارند در اضطراب اولیه به هنگام تولد ، بلکه بعد ها در هنگامی که کودک متوجه وابستگی خود به والدینش می شود به وجود میآید . ناکامی بالقوه یا واقعی در ازای نیازهای وابستگی موجب اضطراب می شود . (( پژوهان ۱۳۷۸ ) .
اضطراب در روانکاوی ، بسته به ماهیت نتایج ترسناک به ۴ طبقه تقسیم میشوند :
اضطراب سوپر ایگو اضطراب اختگی ، اضطراب جدایی و اضطراب ایدیا تکانه ، چنین فرض می شود که به ناراحتی ابتدایی و نشر نوزاد به هنگام مغلوب شدن در مقابل نیازها و محرک هایی که خود هیچ کنترل بر آن ها ندارد پدید می اید . اضطراب جدایی به مرحله ای کمی دیرتر اما هنوز قبل از دوره ادیپال مربوط میگردد که در آن کودک از اینکه نتواند تکانه های خود را کنترل نموده و با معیارها و تقاضاهای والدین هماهنگ سازد نگران بوده و می ترسد که محبت آن ها را از دست بدهد یا از جانب آن ها رد می شود اضطراب سوپر ایگو نتیجه مستقیم رشد انتهایی سوپرایگو است که سپری شدن عقیده ادیپ و ظهور دوره پیش از بلوغ نهفتگی را خبر میدهد ( پورافکاری ، ۱۳۷۵ ) .
۲-۱۱-۳ نظریه های رفتاری: