۲-۱-۱۰-۴- مدیریت دانش
توجه به حوزه مدیریت دانش در دو حوزه آکادمیک و کسب و کار رو به فزونی است. این موضوع با توجه به رشد فزاینده کتب و مقالات منتشر شده در زمینه مدیریت دانش به خوبی قابل درک است (Zack, 1999). مطالعات انجام شده در کشورهای اروپایی نشان میدهد که در سال ۲۰۰۰، مدیریت دانش توسط ۸۰ درصد از بزرگترین شرکت های جهان به کار گرفته شده است (KPMG, 2000).
در سال های اخیر نیز نقش دانش به عنوان کلیدی ترین منبع سازمان ها در کسب مزیت رقابتی، به موضوعی بسیار مهم تبدیل شده و “قابل مدیریت بودن دانش” ، در بسیاری از کسب و کارهای مبتنی بر دانش، سازمان های یادگیرنده و مدیریت سرمایه های فکری، جا باز کردهاست. بنابرین، سازمان ها در پی روش های جدیدی برای بقا در عرصه کسب و کار و رقابت اثر بخش میباشند. یکی از روش های دستیابی به اثر بخشی، کشف و توسعه دارایی های است که برای سازمان ها از کارایی بسیار بالایی برخوردار بوده، اما به درستی از آن ها استفاده نشده است (Ndlela & Du Toit, 2001).
درک مدیریت دانش که زمینه ای میان رشته ای محسوب می شود، کار دشواری است و آن را کمی پیچیده و مبهم میسازد. به هر حال عقیده بر این است که نباید به علت دشواری، به طور کلی این زمینه را رها کرد. ایده های مدیریت دانش باید هنگام تدوین استراتژی یک سازمان مورد توجه قرار گیرند و در آن نقش داشته باشند.
۲-۱-۱۰-۴-۱- مدیریت دانش؛ تعاریف و مفاهیم
مدیریت دانش، فرآیندی است که به سازمان ها در شناسایی، گزینش، سازماندهی، انتشار (انتقال) اطلاعات و تخصص های مهم که بخشی از حافظه سازمانی هستند و غالباً به صورت ساختار نیافته در سازمان وجود دارند، کمک می کند (Turban & Mclean, 2002). در تعریفی دیگر، مدیریت دانش را آگاهی از دانش موجود در سازمان، خلق، تسهیم و انتقال دانش، استفاده از دانش موجود، کسب دانش جدید و ذخیره و انباشت آن تعریف میکنند که این اقدامات در فرایند یادگیری سازمانی و با توجه به فرهنگ و استراتژی های سازمان ها صورت میگیرد (Sallis & Jones, 2002). ساختار دهی به دانش موجب بهبود مؤثر و کارای حل مسأله، یادگیری پویا، برنامه ریزی استراتژیک و تصمیم گیری اثر بخش می شود. مدیریت دانش بر شناسایی دانش، شرح و سازماندهی و افزایش ارزش آن از طریق استفاده مجدد تمرکز میکند. مفهوم مدیریت دانش در حوزه های مختلفی به کار گرفته شده است که از آن جمله می توان به مهندسی دانش (De Hoog, 1997) و هوش مصنوعی (Glazer, 1998) اشاره کرد.
پیشرفت هایی که در پردازش داده ها و تکنولوژیِی های شبکه به وجود آمده، دسترسی به داده ها و اطلاعات از طریق اینترنت در هر زمان و مکان در جهان را افزایش داده است. افزایش تقاضای بازار برای کاهش زمان ورود محصول به بازار، انعطاف پذیری بیشتر و کیفیت بالاتر در پایین ترین هزینه همگی نقش مهمی را در ایجاد مباحث جدید در مورد مدیریت دانش داشته اند (Bokma, 2000).
۲-۱-۱۰-۴-۲- نقش مدیریت دانش در رقابت پذیری بنگاه ها
در بسیاری از مطالعات اخیر در زمینه مدیریت استراتژیک، بر نقش مدیریت دانش، به عنوان پایه و اساس مزیت رقابتی سازمان ها تأکید شده است (Argote & Ingram, 2000; Barney, 2001; Grant, 1996; Lado & Wilson, 1994; Prime & Butler, 2001).
عوامل بسیاری بر رقابت پذیری سازمان ها تأثیر میگذارند که از آن جمله می توان به توسعه تواناییهای بالقوه سازمان ها (Johannessen & Olsen, 2003) و تولید محصولات یا ارائه خدمات متمایز نسبت به رقبا (Turban & Mclean) اشاره کرد.
با وجود اینکه مطالعات زیادی نشان میدهد دانش به عنوان منبعی برای رقابت پذیری شناخته شده است، اما همچنان این منبع ارزشمند در سازمان به خوبی مدیریت نمی شود و تنها درصد اندکی از مدیران سازمان ها معتقدند که دانش در سازمانشان به خوبی مدیریت می شود (Takeuchi, 1998). بنابرین در بازارهای رقابتی امروزه، تنها شرکت هایی توانایی رقابت را دارا هستند که دانش جدید را ایجاد، توزیع و آن را به کالاها و خدمات تبدیل میکنند. بدین ترتیب دانش برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد کرد. و به سازمان امکان حل مسائل و تصرف فرصت های جدید را میدهد. بنابرین دانش نه تنها یک منبع مزیت رقابتی، بلکه در واقع تنها منبع آن محسوب می شود (نجومی، ۱۳۸۶).
در اقتصاد مبتنی بر دانش امروزه، مزیت رقابتی به طور فزاینده ای در تسهیل روندهای کار یافت می شود تا در دسترسی به منابع و بازارهای خاص. پس دانش و سرمایه فکری، به عنوان مبنای اولیه دستیابی به شایستگی های اصلی و راهبردی برای عملکرد برتر مطرح میشوند. در راستای افزایش رقابت پذیری نیز توجه به دانش موجود، چگونگی استفاده مؤثر از آن و ایجاد ساختاری برای استفاده از اطلاعات و دانش جدید، امری مهم و حیاتی شمرده می شود که سازمان ها باید توجه ویژه ای داشته باشند (الوانی،۱۳۷۷ ).
مدیریت دانش در سه بعد موجب ایجاد مزیت رقابتی می شود که عبارتند از:
– کاهش هزینه های عملیاتی
مدیریت دانش هزینه های عملیاتی یک سازمان را کاهش داده و موجب ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان از طریق افزایش عمده در کیفیت محصول میگردد.
– کاهش زمان آماده سازی محصول و ارائه خدمات
کاهش زمان صرف شده برای ورود محصول به بازار از طریق تحلیل موقعیت های کنونی و به کارگیری دانش پیشین در حل مسأله برای موقعیت های فعلی.
– ایجاد تمایز در محصول
مدیریت دانش میتواند به عنوان عنصر مرکزی در نوآوری و بهبود محصول و فرایند تصمیم گیری مدیران عامل و تطبیق پذیری و تجدید حیات سازمانی در نظر گرفته شود (جهانیان، ۱۳۸۵).
گروهی از صاحبنظران در مورد رقابت پذیری معتقدند که یک شرکت زمانی میتواند پیروز یک نبرد رقابتی شود که دارای دانش مناسب تر از رقبایش باشد (Inkpen, 1998) و (Zack, 1999). از این دیدگاه، رقابت پذیری اساساً از شرکت و دانش آن ناشی می شود (Cater, 2001). دانش منبعی مناسب برای کسب مزیت رقابتی است، چرا که یک شرکت، زمانی که دارای دانش مناسب باشد، میتواند از این دانش برای کاهش هزینه های نهایی خود در بسیاری از حوزه ها، استفاده کند (Grant, 1997). بنا به گفته پولانی۱ (۱۹۹۶) با توجه به سهم دانش در افزایش رقابت پذیری، باید بین دانش صریح و دانش ضمنی تمایز قائل شد.