ذکر این مطلب ضروری به نظر میرسد که تاب آوری فقط داشتن فهرستی از ویژگیها نیست؛ بلکه یک فرایند است که در زندگی واقعی تاب آفرینی نامیده می شود. همه انسانها دارای توانایی ذاتی برای تاب آوری هستند اما رفتار تاب آورانه رفتاری اکتسابی و یادگیرانه است. برخی از ویژگیهای تاب آوری درونی است و انسان آن را دارد یا می تواند به دست بیاورد اما بعضی دیگر فقط با پرورش آنان در محیطی تاب آفرین (مانند خانه و مدرسه) به دست می آید بنابرین توصیه می شود که برای بهبود سطح کیفی بهداشت روانی به موارد زیر توجه نمود:
«در رویارویی با عوامل تنشزا به نقاط قوت افراد، خانواده، مدرسه، محیط و جامعه توجه شود؛ یعنی در برابر موقعیتهای مختلفی که برای فرد پیش می آید به جای اینکه بر روی نقاط ضعف و ناتوانیها متمرکز شود به فرایند حل مسئله بپردازد. به عبارت دیگر به تعریف دقیق مشکل یا مشکلات پرداخته تا دقیقاً مشخص شود که مشکلات فعلی چه چیزهایی هستند و بتوان هر کدام را در یک سطر توضیح داد.»
سپس به اولویت بندی مشکلات پرداخته که کدام مشکلات مهمتر یا فوریتر و کدام مشکلات مزمنتر یا بی اهمیتتر هستند. سپس برای حل مشکل فکر کرد و هر راه حلی که به ذهن میرسد یادداشت کرد. از سادهترین تا معقولترین راه حلها، همه را فهرست کرد و در مرحله بعد به اولویت بندی راه حلها پرداخت و به راه حلهایی که در اختیار هست امتیاز مثبت و منفی داده شود وآنها را بر اساس بیشترین نمره، اولویت بندی کرد.
۲-۳-۶-۳ خودکارآمدی در افراد[۱۰۸]
از دیگر راههای ارتقای تاب آوری، افزایش خودکارآمدی است. به نظر بندورا[۱۰۹] (۱۹۸۶) اکتساب انتظارات کارآمدی ۴ منبع اصلی دارد:
۱٫ دستاوردهای عملکرد
۲٫ تجربه های جانشین
۳٫ ترغیب کلامی
۴٫ حالتهای فیزیولوژیک
۲-۳-۶-۳-۱ دستاورد های عملکرد
بندورا (۱۹۸۶؛ به نقل از عزیزی ابرقوئی، ۱۳۸۹)، معتقد است که انتظارات کارآمدی در تجربیاتی که شخص در آن مهارت دارد، ریشه دارد. تجارب موفق تمایل دارند که انتظارات سطح بالا ایجاد کنند، در حالی که تجربیات شکست تمایل به تولید انتظارات سطح پایین دارند. یک بار که انتظارات کارآمدی قوی و بالا ایجاد شد احتمال اندکی وجود دارد که شکستهای موقتی تاثیر زیادی بر قضاوتهای فرد در مورد قابلیت های خود داشته باشد. برعکس وقتی که انتظارات کارآمدی پایین و ضعیف ایجاد شد، موفقیتهایی که به صورت گاهگاهی به وجود میآیند، در قضاوت افراد از قابلیت های خودشان چندان مؤثر نیستند. به هر حال انتظارات سطح پایین می توانند به وسیله موفقیتهای فراوان و مکرر تغییر یابند.
موثرترین منبع خودکارآمدی، دستاوردهای عملکرد است. افراد در کارها و فعالیتهایی که مشغول میشوند نتیجه اعمالشان را تفسیر میکنند و از این تفسیرها برای گسترش باورها و عقاید درباره تواناییشان برای درگیر شدن در کارها و فعالیتهای بعدی استفاده میکنند. معمولا نتایجی که به عنوان نتایج موفق تفسیر میشوند، خودکارآمدی را افزایش می دهند و آن دسته که به عنوان نتایج ناموفق تفسیر میشوند آن را کاهش می دهند (پاجاریز[۱۱۰]،۲۰۰۲).
۲-۳-۶-۳-۲ تجربه های جانشین
افراد علاوه بر تفسیر نتایج اعمالشان، باورهای خودکار آمدیشان را از طریق تجربه جانشینی مشاهده اجرای اعمال دیگران شکل می دهند. این منابع اطلاعات از دستاوردهای عملکردی ضعیفتر است؛ اما وقتی که افراد از تواناییهای آنها مطمئن نیستند یا وقتی که تجربه قبلی محدودی دارند، نسبت به آن حساستر میشوند.
تاثیرات مدلسازی به طور ویژهای به این زمینه مربوط می شود، بخصوص زمانیکه شخص در مورد انجام کاری تجربه قبلی کمی دارد. اگر مدلها راههای بهتر انجام کارها را به افراد آموزش دهند، با این وجود حتی افراد با تجربه و خودکارآمد، خودکارآمدیشان را در سطح بالایی افزایش می دهند. تجربه جانشینی زمانی قدرتمند است که ناظران شباهتهایی را در بعضی ویژگیهای مشاهده شونده ببینند. مشاهده موفقیتهای چنین مدلهایی به مشاهدهگر کمک می کند که تواناییهای خود را باور کند. یک مدل مهم و مشخص در زندگی یک نفر می تواند به القاء کردن باورهای شخصی که راه و روش زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد، کمک کند (پاجاریز ،۲۰۰۲).
۲-۳-۶-۳-۳ ترغیب کلامی
افراد باورهای خودکارآمدی را به عنوان نتیجه تشویقها و حمایتهای اجتماعی که از دیگران دریافت میکنند، ایجاد میکنند و گسترش می دهند. تشویقهای اجتماعی و پیشنهادهای کلامی می توانند به افراد کمک کنند تا تلاش بیشتری به کار ببرند و پشتکار مورد نیاز برای موفقیت را تداوم بخشند و این امر به رشد پیوسته مهارت ها وکارآمدی شخصی منجر می شود (پاجاریز،۲۰۰۲).
ترغیب کلامی یا قانع سازی کلامی (یعنی اینکه به افراد گفته می شود که آنها توانایی رسیدن به هر چیزی را که میخواهند، دارند) می تواند کارایی شخص را افزایش دهد. این ممکن است از چهار منبع اطلاعاتیِ رایجتر باشد و معمولا توسط والدین، معلمان، همسران، دوستان و درمانگران عملی می شود. برای اینکه قانعسازی کلامی مؤثر افتد، باید واقعبینانه باشد (سید محمدی ،۱۳۷۸).
۲-۳-۶-۳-۴ حالتهای فیزیولوژیک
شرایط جسمی و عاطفی مانند اضطراب، استرس، انگیزش وشرایط روحی اطلاعاتی را در مورد باورهای خودکارآمدی فراهم میکنند. فشارهای روانی و تنش اغلب به عنوان شاخص های آمادگی برای شکست تفسیر میشوند. همچنین خلق فرد نیز می تواند تاثیر عمدهای روی باورهای خودکارآمدی داشته باشد. خوشبینی وخلق مثبت باورهای خودکارآمدی را افزایش می دهند و ناامیدی وافسردگی باورهای خودکارآمدی را کاهش می دهند (پاجاریز ،۱۹۷۷؛ به نقل از مژده ،۱۳۸۱).
با توجه به این چهار منبع میتوان نتیجه گرفت که تنظیم رفتار به وسیله اهداف از پیش تعیین شده و آگاهانه میباشد. این تعیین هدف شخص تحت نفوذ خود ارزیابی فردی قرار دارد (بندورا، ۱۹۹۳؛ نک[۱۱۱]، ۱۹۹۷؛ واینر[۱۱۲] ، ۱۹۹۰؛ به نقل از کندری، ۱۳۸۱).
۲-۳-۷ راههای ارتقاء تاب آوری
تاب آوری به زبان خیلی ساده یعنی اینکه فرد در یک محیط پر از آسیب زندگی کند اما از بیشتر آنها سربلند و سالم بیرون بیاید. اما منظور این نیست که تاب آوری فقط مربوط به دوره کودکی است. هر کسی در طول زندگی اش ـ حتی تا سالمندی ـ می تواند تاب آوری را از تجربههایش بیاموزد و حتی میزان تاب آوریاش بالا و پایین برود. به طور کلی میتوان بر اساس ویژگی افراد تاب آور، راهکارهای رسیدن به آن را ارائه داد ( نیایش، ۱۳۹۰):
۲-۳-۷-۱ مهارت در حل مسئله
تاب آورها ذهنیتی تحلیلی ـ انتقادی نسبت به تواناییهای خودشان و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و تخیل شگفت انگیزی درباره راه حلهایی که احتمالی به ذهنشان میرسد، دارند. جهت پرورش این مهارت کافی است که ذهن خود را مرتب کرد و یک الگوی منظم را برای همه مشکلات در نظر داشته گرفت. این الگو ۵ مرحله ای است:
الف- تعریف دقیق مشکل یا مشکلات: یعنی اینکه دقیقاً بدانید مشکلات فعلی شما چه چیزهایی هستند و بتوانید هر کدام رادر یک سطر توضیح دهید.