بند اول:حجـاب در قـرآن
در قرآن کریم در مورد حجاب و قانونمندی روابط زن و مرد، دو دسته آیه وجود دارد. دسته اول آیاتی که در مورد وجوب حجاب و پوشش ظاهری و حد و کیفیت آن نازل شده است؛ و دسته دوم آیاتی که نوع رابطه بین مرد و زن نامحرم را بیان میکند و آنان را از کارهایی که عفت و پاکدامنی شان را تهدید میکند، برحذر میدارد، که در ذیل میآید.
مسئله حجاب در دو سوره از سوره های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه ۵۹ مطرح شده،[۶۸] و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است:
« و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».
« به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیدا است، و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن ]بی نیازند یا کودکانی که بر عورت های زنان وقوف حاصل نکرده اند آشکار نکنند و پاهای خود را [به گونه ای به زمین ]نکوبند تا آنچه از زینت شان نهفته می دارند معلوم گردد. ای مؤمنان!همگی [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید».
« وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِی لَا یرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَن یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَات بِزِینَه وَ أَن یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.»
« و بر زنان از کار افتاده ای که [دیگر ]امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار نهند [به شرطی که] زینتی را آشکار نکنند، و عفت ورزیدن برای آن ها بهتر است و خدا شنوای داناست.»
گزارش های تاریخی حاکی از آن است که مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتی را پیش گرفتند و با شنیدن این آیات به ضرورت ایجاد تغییرات و دگرگونی هایی در چگونگی پوشش زنان پی بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوشش های متفاوتی در اجتماع حاضر می شدند.
از آنچه گذشت معلوم می شود که برداشت مردم از این آیات، ضرورت تجدید نظر در چگونگی حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود.
فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص برای زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.[۶۹] در محدوده دلالت آیات، ۳۲ـ۳۳ و ۵۳ سوره احزاب نیز بین مفسران اختلاف است. از ظاهر آیه چنین استنباط می شود که آیه مختص زنان پیامبر(ص) است و دستورات خاصی برای آنان به دلیل موقعیت ویژه آن ها ذکر شده است. چنان که استاد مطهری(ره) در پاسخ نقدهایی بر کتاب مسأله حجاب می نویسد:
«جمله (قرن فی بیوتکن) اولاً به عقیده من جمله اختصاصی است و زنان پیغمبر، آن ها که مقیّد به اجرای دستور بودند، از این جمله چنین فهمیدند که دستوری اختصاصی است، و لهذا حتّی از مسافرت احتراز داشتند. و به علاوه قطعاً مفاد آیه این نیست که از خانه بیرون نروید، به مسجد و زیارت دوستان و ارحام هم نروید، مقصود این است که به کاری که مستلزم این باشد که از حرام پیغمبر خارج شوید دست نزنید؛ نظیر کاری که عایشه کرد. به هر حال آیه (قرن فی بیوتکن) نیز دستور پرده نشینی نیست، نه برای زنان پیغمبر و نه برای غیرآنها».[۷۰] استاد درکتاب مسأله حجاب چنین می نویسد:
«اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان درخانههای خود بمانند, و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است… اسلام میخواسته است (امهات المؤمنین) که خواه ناخواه احترام زیادی درمیان مسلمانان داشتند از احترام خودسوء استفاده نکنندو احیاناً ابزارعناصر خودخواه و ماجراجو درمسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند.»[۷۱]
به نظر میرسد اگر بخواهیم این جمله را در فضای سیاسی و اجتماعی ذکر شده در بالا معنی کنیم چنین برداشت می شود که خداوند به زنان پیامبر(ص) دستور میدهد که در برابر منافقان بیمار دل در کلام خضوع نداشته باشند, زیرا آنان ممکن است مطامع سیاسی زیادی در سرداشته باشند. یعنی منافقان و بیماردلان برای رسیدن به مطامع سیاسی خود سعی داشته اند از زنان پیامبر(ص) سوء استفاده کنند و با آن ها از درِ مذاکره و سازش وارد شوند و قرآن با این بیان, زنان پیامبر(ص) را از هر گونه مداهنه نهی کردهاست و به آن ها دستور داده که در برابر منافقان در کلام خضوع نداشته باشند. اما از سوی دیگر در قسمت بعد آیه تصریح میکند که با آنان پسندیده سخن گویند یعنی نه سازش کنند و نه کلام زشتی بر زبان آورند که منافقان را علیه مسلمانان گستاخ سازد.
به طور کلی در مورد این بخش از آیه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱٫ مقصود قرآن از مورد خطاب قراردادن زنان پیامبر(ص) توجه به موقعیت خاص سیاسی آن ها بوده است. در طول تاریخ گاهی همسران زعما و رهبران هر قومی از موقعیت ویژه سیاسی خود سوء استفاده کردهاند یا منشأ تغییراتی در سطح جامعه شده اند. شواهدی از این دست در تاریخ صدراسلام نیز وجود دارد. نقش عایشه در جنگ جمل و در بازگشت سپاه اسامه بن زید از جُرف به مدینه در واپسین روزهای زندگی پیامبر از این جمله است. همچنین زنان سران و بزرگان قبایل چه قبل از اسلام یا بعد از اسلام در جنگها حضور داشته به طرق مختلف به تهییج سپاهیان می پرداختند; از جمله هند همسر ابوسفیان در جنگ احد, و نیز سایر دشمنی ها با پیامبر(ص).
۲٫ اگر قرار بود این تکالیف در آیه برای سایر زنان نیز استنباط شود, عبارتی در آیه برای تأکید بیشتر آورده می شد, در صورتی که هیچ اشاره ای به زنان دیگر در آیه دیده نمی شود (نظیر عبارت نساء المؤمنین در آیه جلابیب)
۳٫ در آیات دیگر قرآن نیز نشانه ای بر فراگیر بودن این دستورات نیست.
۴٫ خداوند در آیات دیگر قرآن نیز توجه ویژه خود را به زنان پیامبر(ص) به سبب موقعیت خاص ایشان نشان داده است; مثلاً وقتی بعضی مسلمانان مطرح میکنند که پس از رحلت پیامبر(ص) زنان ایشان را به عقد خود درمی آورند, در آیه ای ازدواج همسران پیامبر را غیرمجاز می شمارد. شاید این دستور که از ویژگیهای آنان است به این دلیل صادر شده که مورد سوء استفاده قرار نگیرند.
بند دوم:دیـدگـاه مفسـران