۲-۸- پیشینه تجربی
۲-۸-۱- تحقیقات داخلی
شکربیگی / یاسمینژاد(۱۳۹۱) در پژوهش خود با عنوان مقایسه سبکهای فرزندپروری خانواده، عزت نفس و سلامت عمومی نوجوانان پسر بزهکار و عادی در کرمانشاه از پرسشنامه های سبکهای فرزندپروری بامریند، عزت نفس آیزنکو سلامت عمومی استفاده کرده بودند، نتایج نشان داد که بین و جوانان بزهکار و عادی از نظر سبکهای فرزند پروری زورگو یا نه ومقتدرانه تفاوت معنی داری وجوددارد. بدین معنی که نوجوانان بزهکار بیشتر متعلق به خانواده های زورگوبودند. همچنین بین عزت نفس نوجوانان بزهکار و عادی تفاوت معنیداری به دست آمد و بزهکاران به طور معنی داری عزت نفس پایینتری داشتند. یافته ها حاکی از آن بود که بین سلامت عمومی نوجوانان عادی و بزهکار تفاوت معنی داری به دست آمد.
زارعی(۱۳۸۹) در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین با ارتکاب نوجوان به رفتارهای پرخطر بر اساس مقیاس کلونینگر به این نتیجه میرسد که بین شیوه فرزند پروری آسان گیرانه والدین و خرده مقیاس اجتناب از آسیب در مقیاس رفتار پرخطر کلونینگر در سطح معناداری ۰۳۵/۰ و بین شیوه فرزندپروری دموکراتیک والدین و خرده مقیاس طهور و نوآوری در آزمون رفتار پر خطر کلونینگر در سطح معناداری ۰۲۲/۰ رابطه وجود دارد. همچنین شیوه فرزندپروری اقتدار-منطقی و خرده مقیاس پاداش اجتماعی در مقیاس رفتار پرخطر کلونینگردرسطح معناداری ۰۲۷/۰ نیز باهم رابطه دارند.
حسینینسب و همکاران (۱۳۸۹) در مقالهای به بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری با خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان پایه دوم دبیرستانهای شهرستان مهاباد پرداخته است. یافته های تحقیق نشان داد که بین خود کارآمدی دانش آموزانی که والدین آن ها شیوه های فرزندپروری متفاوتی داشته اند، تفاوت معنی داری وجود دارد. سلامت روانی دانش آموزانی که شیوه های فرزندپروری متفاوتی را تجربه کردهاند، به صورت معنی داری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین سلامت روانی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانش آموزان با توجه به رشته تحصیلی آن ها متفاوت است. خودکارآمدی دانش آموزان در رشتههای مختلف متفاوت نمی باشد. دانش آموزانی که در رشتههای مختلف تحصیل میکنند از نظر سلامت روانی تفاوت معناداری باهم ندارند. بین دانش آموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
حیدری و همکاران (۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر شیوه فرزندپروری ادراک شده و جنس بر خود ناتوان سازی انجام داده اند که در آن به این نتایج دست یافتهاند که خود ناتوانسازی رفتاری و کلی در سبک فرزندپروری استبدادی به طور معناداری بیشتر از سایر سبک های فرزندپروری است. سبک فرزندپروری و جنس نیز دارای رابطه تعاملی هستند. خود ناتوان سازی ادعایی در سبک فرزندپروری مقتدرانه در دختران بیشتر از پسران است و در سبک فرزندپروری استبدادی خود ناتوانسازی ادعایی در پسران بیشتر از دختران است. نتایج نشاندهنده اهمیت تاثیر محبت و کنترل در روابط والد ـ فرزند بر خود ناتوانسازی است.
سیفیگندمانی و همکاران (۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان سنخشناس یفرزندپروری خانواده و تاثیر آن بر اضطراب و افسردگی نوجوانان پسر انجام داده که تحلیل یافته های آن نشان میدهد داشتن حداقل یک والد مقتدر و یا پدر و مادری هر دو آسانگیر، نتایج بهتری را برای نوجوانان در پی دارد. در مقابل بیاعتنایی هر دو والد ضعیفترین سنخ از نظر پیامدها برای نوجوانان است و در سنخهای دربرگیرنده یک والد بیاعتنا، بیاعتنایی مادر نتایج نامطلوب تری دارد. نتیجه تحقیق نشان میدهد که افسردگی و اضطراب پایینتر حاصل اعمال پذیرش و کنترل مطلوب هر دو والد یا حداقل یکی از آن ها بر نوجوان و یا همسانی والدین در سبکهای فرزندپروری است و پیامدهای نامطلوبتر حاصل حداقل کنترل وپذیرش و یا تضاد آشکار پدر و مادر است.
رضایی و خداخواه (۱۳۸۸)در پژوهش خود با عنوان رابطه بین سبکهای فرزندپروی و باورهای معرفتشناسی با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان که با هدف بررسی رابطه بین سبکهای فرزندپروری و باورهای معرفتشناختی با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه دانشآموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستان شهر تبریز بود که از میان آن ها ۳۸۰ نفر با بهره گرفتن از فرمول کوکران به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تحقیق با توجه به هدف پژوهش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی است. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون باورهای معرفتشناسی شومر (۱۹۹۰)، آزمون سبکهای فرزندپروری بامریند (۱۹۷۶) و برای پیشرفت تحصیلی از معدل کتبی سال سوم دانشآموزان در خردادماه استفاده شد. داده های پژوهش با بهره گرفتن از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگاه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین باورهای معرفتشناسی «دانش ساده/ قطعی» و یادگیری سریع/ ثابت و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد. رابطه بین سبک مقتدرانه با دانش ساده/ قطعی مثبت و معنیداری ولی با باورهای معرفتشناختی یادگیری سریع/ ثابت منفی و معنیدار بود. رابطه سبک مستبدانه با دانش ساده/ قطعی و یادگیری سریع/ ثابت مثبت و معنیدار بود. رابطه سبک سهلگیرانه با یادگیری سریع/ ثابت مثبت و معنیدار بود. رابطه سبکهای فرزندپروری با پیشرفت تحصیلی معنیدار نبود. از بین باورهای معرفتشناختی و سبکهای فرزندپروری متغیرهای یادگیری سریع/ ثابت و دانش ساده/ قطعی بیشترین سهم را در پیشبینی پیشرفت تحصیلی داشتند.
تنهایی رشوانلو (۱۳۸۷) در پژوهشی به بررسی رابطه ادراک از سبکهای فرزندپروری با پیشرفت تحصیلی پرداخته است. به منظور انجام این بررسی، ۳۳۷ دانشآموز دختر و پسر رشته ریاضی دبیرستانهای شهر بجنورد با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدهاند و به مقیاس ادراک شیوه والدین گرولینک و همکاران و مقیاس انگیزش تحصیلی ولرنر و همکاران پاسخ دادند. شاخص پیشرفت تحصیلی در این تحقیق معدل پایان سال بود که از کارنامه دانشآموزان استخراج گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان میدهد که معدل با داده های این پژوهش برازش مناسبی دارد. تأثیر مستقیم حمایت از خودمختاری و گرمی والدین و انگیزش خودمختاری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی معنادار بود. اما درگیری والدین تأثیر مستقیم و معناداری بر پیشرفت تحصیلی نداشت. از میان این متغیرها انگیزش خودمختار تحصیلی بیشترین اثر مستقیم را بر پیشرفت تحصیلی داشت.