-
- مهار روابط به طور مؤثر
- خود پیروی و برخورداری از استقلال[۳۵]
استفاده از این اصطلاح به رغم آنکه یادآور این نکته است که سواد هیجانی میتواند یاد گرفته شود به جای این که کیفیتی فطری و ثابت باشد، توجه را بر افراد و قابلیت های آنان متمرکز میسازد و موجب غفلت از بافت پیرامونی و تعیین کننده های اساسی بهزیستی هیجانی واجتماعی می شود.
۲-۱۲-۲- توانش هیجانی[۳۶]
سارنی[۳۷](۲۰۰۰) مهارتهای مربوط به توانش هیجانی را چنین برشمرده است:
-
- آگاهی ازحالت هیجانی خود با درنظر گرفتن این احتمال که یک نفر هیجان های چند گانه ای راحتی درسطوح رشد یافتگی بیشتر تجربه میکند، آگاهی از این که فرد ممکن است نسبت به احساس های خود به دلیل پویاییهای ناهشیار[۳۸] یا فقدان توجه انتخابی، ناهشیار باشد.
-
- مهارت درمتمایز کردن هیجان های دیگران بر اساس نشانه های بیانی و موقعیتی که واجد درجاتی ازاجماع فرهنگی درباره معنای هیجان هاست.
-
- مهارت در کاربرد واژگان هیجانی و اصطلاحات معمول درفرد، فرهنگ فرد در سطوح رشد یافته تر، مهارت درکسب پاسخ های فرهنگی[۳۹] که هیجان را با نقش های اجتماعی مرتبط میسازد.
-
- ظرفیت همدلی وهمدردی با تجارب هیجانی دیگر
-
- مهارت در فهم حالت هیجانی درون که با بیان بیرونی مطابقت ندارد هم درخود و هم در دیگران و درسطوح رشد یافته تر فهمیدن رفتار بیان هیجانی که خود ممکن است دیگری را تحت تأثیر قراردهد.
-
- مهارت در مقابله سازش یافته باهیجان های نفرت انگیز و اندوه بار با بهره گرفتن از راهبردهای خود نظم دهی (نظیر تیدگی شدید) که شدت یا مدت چنین حالت های هیجانی را بهبود می بخشد.
-
- آگاهی از این که بخشی از ساختار یا ماهیت ارتباط ها به وسیله درجه بی واسطه بودن یا واقعی بودن بیان هیجانی توسط درجه و توازن درون ارتباط به نمایش درمی آید، بدین معنی که صحت هیجانی که تا حدی توسط شراکت رشد یافته یا متقابل هیجان های واقعی تعریف می شود درحالی که رابطه والد- کودک ممکن است شراکت نامتوازنی از هیجانهای واقعی باشد.
-
- گنجایش برای خودکارآمدی هیجانی: خودکارآمدی هیجانی به این معنی است که یک فرد تجربه هیجانی خود را چه به صورت منحصر به فرد و غیر عادی و چه بر طبق قراردادهای فرهنگی می پذیرد و این پذیرش در پیوند با باورهای فرد درمورد تعادل هیجانی قرار میگیرد.
گفتنی است به رغم آنکه سواد هیجانی و هوش هیجانی در قالب توانش هایی خاص بیشتر قابل آموزش و دستیابی اند اما مجزا در نظر گرفتن این توانش ها میتواند موجب فروپاشی یک مفهوم کل نگر شود، از سوی دیگراصطلاحاتی مانند ((سواد))، ((هوش))، ((توانش))، ((یادگیری)) بر افراد و استعدادهای آن ها متمرکزند نه بر بافت پیرامون و تعیین کننده های زیربنایی توانش هیجانی- اجتماعی و بهزیستی.
۲-۱۳ الگوهای نظری هوش هیجانی
تحقیق در گستره هوش هیجانی در دو شاهراه اصلی درجریان است(مایروکوپ[۴۰]، ۲۰۰۰).
الف) الگوهای آمیخته[۴۱]، توانش صلاحیت اجتماعی که درآن هوش هیجانی با دیگر مهارت ها وخصیصه ها درهم آمیخته شده اند.
ب) الگوهای توانایی، که درآن هوش هیجانی به منزله هوش به انضمام هیجان است. شایان ذکر است که به سبب کثرت تألیفات و تحقیقات در این زمینه، الگوها و ابزارهای دیگری نیز در این خصوص وجود دارند اما عموماً آثار بار- آن، مایرو سالووی و همکارانشان به دلیل غنا و سازمان یافتگی در میان الگوهای در دسترس، واجد سوگیری های فنی و منحصر به فرد هستند. به گونه ای که اثر بار- آن(۱۹۹۷-۲۰۰۰) و مرجع نخستین آن، تألیفات گلمن(۱۹۹۵، ۱۹۹۸) منعکس کننده الگوهای آمیخته و آثار سالووی، مایر وکارسو(۲۰۰۲) تبلور یافته الگوی توانایی اند.
در این بخش بیش از توصیف این دو الگو (شانل تعاریف، مقایسه ها و نقاط ضعف و قوت آن ها) به تصریحی که برخی از مؤلفان (مانند پتریدز وفارنهام،۲۰۰۰) در متمایز ساختن این دو الگو از یکدیگر داشته اند می پردازیم.
۲-۱۳-۱- هوش هیجانی مبتنی بر رگه وتوانش
محققان و نظریه پردازان درشتاب برای ایجاد مقیاس ها یا اندازه گیری این سازه از تفاوت بنیادینی که بین کار آمدی بیشینه[۴۲] در مقابل کارآمدی متداول[۴۳] قرار داشت چشم پوشی کردند
( اکرمن[۴۴]و هگستد[۴۵]،۱۹۹۷؛ کرونباخ[۴۶]،۱۹۴۹،هافستی[۴۷]، ۲۰۰۰،نقل از پتریدز وفارنهام،۲۰۰۱ ).
بنابرین درحالی که برخی از محققان، به طراحی و استفاده از پرسشنامه های خود سنجی[۴۸] پرداختند. عده ای نیز آزمون های کار آمدی بهینه در هوش هیجانی را طرح کردند. درهر حال فرض هر دو گروه این بود که همان سازه را عملیاتی میکنند. اما نکته درخور توجه آنکه، این موضوع به اغتشاش مفهومی وگرد آمدن انبوهی از یافته ها منجر شد که معارض به نظر می رسیدند(همان منبع).
شیوه ای که متغیرهای تفاوت های فردی اندازه گیری می شد (خود سنجی در مقابل کارآمدی بهینه) اثری مستقیم بر عملیاتی کردن آنان داشت. پتریدز و فارنهام(۲۰۰۱) با درک این واقعیت، هوش هیجانی مبتنی بر رگه (یا خود کارآمدی هیجانی)[۴۹]وهوش هیجانی مبتنی برتوانایی (یا توانایی شناختی- هیجانی را از هم متمایز کردند.
-
- هوش هیجانی به عنوان رگه (یاخودکارآمدی هیجانی) به دسته ی از گرایش های رفتاری و ادراک های خویشتن مرتبط با توانایی فرد برای تمایز، پردازش و استفاده از اطلاعات هیجانی اشاره دارد و متشکل از گرایش های گوناگون برخاسته از شخصیت نظیر همدلی، برانگیختگی وجرأت ورزی، همچنین عناصری از هوش اجتماعی ( ثراندایک ، ۱۹۲۰) و هوش شخصی (گاردنر، ۱۹۸۳) است.
- هوش هیجانی به منزله توانایی (یا توانایی شناختی- هیجانی) به توانش واقعی فرد برای تمایز، واستفاده از اطلاعات هیجانی می پردازد.
درک این موضوع که هوش هیجانی به منزله یک رگه و یا یک توانایی دو سازه متفاوت است از اهمیت بسیاری برخوردار است. هوش هیجانی به عنوان رگه از طریق پرسشنامه های خود سنجی اندازه گیری می شود و به حیطه شخصیت تعلق دارد.حال آنکه هوش هیجانی به منزله توانایی از آزمونهای کارآمدی بهینه با پاسخ های درست و نادرست سود جسته و بدین ترتیب اساسا ًبه حوزه توانایی شناختی تعلق مییابد.
این تمایز از نقطه نظر عملیاتی سازی سازه هوش هیجانی و متعاقباً نظریه ها و فرضیه هایی که درباره آن مطرح می شود دارای اهمیت بوده و در برگیرنده دلالت های نظری وعملی است. برای مثال، ازهوش هیجانی رگه انتظار نمی رود با اندازه های توانایی شناختی عمومی(g) یازمینه های وابسته به آن همبستگی قدرتمندی داشته باشد درحالی که هوش هیجانی توانایی باید به روشنی با چنین اندازه های مرتبط باشد. اندازه گیری هوش هیجانی به عنوان توانای به سبب دشواری ساخت موادی مرتبط که به صورت عینی بتوان درستی یا نادرستی آن را تمیز داد تکلیفی چالش برانگیز است(پتریدزو فارنهام، ۲۰۰۱؛ رابرتز، زیدنروماتئوس، ۲۰۰۱)به عکس، اندازه گیری هوش هیجانی به عنوان رگه کاری به مراتب آسان تر است. ازپیش نیز چند ابزار برای سنجش آن تدارک دیده شده است(برای مثال بار-آن، ۱۹۹۷؛ شات ودیگران، ۱۹۹۸).
۲-۱۳-۲ الگوهای آمیخته
الگوی بهره هیجانی بار- آن(۲۰۰۰، ۲۰۰۲) مشابه الگوی گلمن آمیزه ای از قابلیت های مرتبط با هیجان، رگه های شخصیت و سایر زمینههای وابسته است، از این روست که آن را ((الگوی آمیخته)) نامیده اند.