آموزش یکی از مهمترین ابزار توزیع رفاه و فرص تهای اقتصادی در جوامع است. فراهم آوردن فرصت های برابر در آموزش تحرک عمودی (اجتماعی) و تحرک اقتصادی و اجتماعی را در قسمتهای فقیر جامعه افزایش میدهد. همچنین نابرابری آموزشی یکی از سرچشمه های نابرابری اقتصادی و اجتماعی است (علاقه بند، ۱۳۸۰: ۱۵۱).
برابری آموزشی برای جوامعی که آموزش یک تعیین کننده حیاتی فرصت های زندگی میباشد یک واجب اخلاقی به شمار می رود. هنوز بعضی از مدیران در خصوص سرمایه گذاری آموزش مردمان بسیار نیازمند اکراه داشته و در مورد این که آیا این پول در نتایج آموزشی این دسته از دانش آموزان تفاوت ایجاد میکند بدبین هستند (لوین، ۲۰۰۹ :۵ به نقل از توسلی، ۱۳۸۶ :۱۹۹).
۲-۱-۳-۱- فناوری اطلاعات و برابری فرصت های آموزشی
استفاده از آموزش از راه دور و فن آوری اطلاعات و ارتباطات عامل بالقوه ای در توزیع فرصت های یادگیری وسی عتر و برابری در میان نیروهای تدریس (مدرسین) است. این فن آوری ها و آموزش از راه دور همچنین میتوانند کیفیت و تنوع منابع و پشتیبانی معلمان را ارتقا داده و راه جدیدی برای پیشرفت شغلی معلمان (ارتقای شغلی معلمان) بگشایند. اگر عدالت اجتماعی (آموزشی) به واسطه برابری فرصتها و خدمات آموزشی به دست آید، نیاز است که مقرراتی برای رو شهایی که این فرصت ها را برای همه مدرسان، قابل دسترسی ودستیابی، قابل پذیرش و سازگاری نموده و آنان را در انتخاب مطالب مورد نیاز و نحوه یادگیری تقویت می کند؛ وضع گردد . ارتباطات الکترونیکی باعث دسترسی به منابع اطلاعاتی جدید می شود همچنین برای آن دسته از دانشجویان معلول که به آموزش مخصوص نیاز دارند، فن آوری اطلاعات و ارتباطات دسترسی به کلیه مواد آموزشی را فراهم میکند و آن ها را قادر میسازد تا نظرات و نیازهای خود را به صورت کلمات یا در قالب طرح و شکل بیان نمایند (پور محمد باقر و همکاران، ۱۳۸۷: ۶۸).
فن آوری اطلاعات و ارتباطات عامل مهمی در ارتقای عدالت اجتماعی در موضوع کیفیت آموزش در مناطق روستایی و دوردست میباشد، جایی که معلمان از کیفیت پایین تری نسبت به همتایان شهری خود برخوردار بوده و پشتیبانی از آن ها کمتر بوده و منابع کمتری در اختیار دارند. همچنین آموزش الکترونیکی برای افرادی که دارای معلولیت جسمی هستند این فرصت را فراهم می آورد که از منزل بتوانند تحصیلات خو د را ادامه دهند (ماپو، ۲۰۰۹: ۱۰۲).
همسلی (۲۰۰۲) به عنوان یکی از دست اندرکاران آموزش الکترونیکی بیان نموده است که فراگیرندگان تمام وقت و پاره وقت امروزه میتوانند در کلاسهای آموزشی رشته ها و مقاطع تحصیلی دلخواه خود از هر مکانی شرکت نمایند، این نوع آموزش برای کسانی که مسافرت میکنند و یا کسانی که جای ثابتی ندارند، منابع و تجارب یادگیری را به راحتی در دسترس قرار میدهد (همان).
۲-۱-۳-۲- نابرابری فرصت های آموزشی و شکاف دیجیتالی
شکاف دیجیتالی را توزیع نابرابر فرصت ها و مواضع اجتماعی در فضا و در محدوده ی فناوری اطلاعات و ارتباطات تعریف نموده اند (دهقان، ۱۳۹۱: ۱۲۵). نابرابری فضایی که واژه ای مرکب از نابرابری و فضا است ، نوعی از نابرابری های اجتماعی را ترسیم میکند که از بسیاری جهات با انواع دیگر نابرابری های اجتماعی تفاوت دارد؛ هر چند در برخی ابعاد می توان همپوشی هایی نیز بین آن ها مشاهده کرد . مرزهای مشترک بین نابرابری فضایی و نابرابری نژادی و قومی، زمانی که در جهان واقع، انسانهایی از یک قوم و نژاد در منطقه ویژه ای ساکن هستند و موقعیت نابرابری نسبت به دیگران دارند، کاملاً قابل تشخیص میباشد. اما با وجود صراحت نسبی در مفهوم نابرابری فضایی، جنبههای مبهمی نیز در این واژه مرکب به چشم میخورد . بخش عمده ابهام مذکور در مفهوم فضا نهفته است.
فضا و مفاهیم مرتبط با آن ، یعنی زمان و مکان در برخی موارد نظر اندیشمندان را به خود جلب کردهاست . در مبحث تغییرات اجتماعی، همواره موضوع زمان و تقارن و تطابق آن با مکان، مورد علاقه اندیشمندان این حوزه بوده است . در اینجا تغییر به معنای جابه جایی از یک حالت به حالت دیگر بوده و عنصر زمان در آن نقش ویژه ای دارد؛ بدین صورت که نه تنها هر تغییر مستلزم گذر زمان است، بلکه مکان نیز در آن ثابت فرض می شود و بدین گونه است که تغییرات معنا مییابد. گورویچ با تلفیق واژه های اجتماع و زمان ، مفهوم جدیدی به نام «زمانهای اجتماعی» را عرضه میکند . او سیر پویش ها و تغییرات اجتماعی را با زمانهای گوناگونی که بر پدیدههای اجتماعی می گذرند، مرتبط میداند و این همبستگی و ارتباط را در قالب های مختلف تقسیم بندی کرده و از آن ها با نام زمانهای اجتماعی یاد میکند (همان : ۱۲۷).
در همین رابطه مفهوم فضا نیز به خودی خود یک سازه اجتماعی است (دوران، ۱۳۸۲). در این تعبیر فضا مفهومی است که نمی توان آن را با مکان و محل ، کاملاً یکسان دانست ، بلکه فضا حاصل جمع زمان، مکان و روابط انسانی است شاید در این صورت پذیرفته شود که روابط اجتماعی تا حد زیادی متکی به فضا است و به عبارت دیگر ، جامعه الزاماًً به لحاظ فضایی ساخت مییابد و سازمان فضایی جامعه نیز بر عملکرد جامعه تأثیر میگذارد (همان). در جمع بندی و با نگاه عینی، می توان نابرابری فضایی را توزیع نابرابر فرصت ها و مواضع اجتماعی در فضا دانست . نابرابری فضایی ، که شکل بارز آن نابرابری منطقه ای است، در هر جامعه ای میتواند جلوه های مختلفی به خود بگیرد. اشکال قابل رؤیت آن در کشورهای در حال توسعه عبارت است از نابرابری بین شهر و روستا، نابرابری بین شهرهای بزرگ و کوچک، نابرابری جغرافیایی در درون شهرهای بزرگ، نابرابری بین مناطق محروم و مناطق برخوردار و غیره.
نابرابری فضایی که در شکل دیجیتالی و در حوزه فناوری اطلاعات ارتباطات با واژه «شکاف دیجیتالی» نیز توصیف می شود ناظر بر وضعیتی است که در آن، مناطق مختلف از لحاظ دسترسی به امکانات اطلاعاتی و ارتباطی و عواید و نتایج حاصل از آن وضعیت نامتوازنی دارند . گو این که واژه شکاف دیجیتالی توسط برخی صاحب نظران در حیطه ی وسیع تر ی از نابرابری فضایی، مانند نابرابری جنسیتی و امثال آن نیز به کار می رود، اما بیش ترین استفاده از این مفهوم با نابرابری فضایی ناشی از توزیع نامتوازن فناوری اطلاعات و ارتباطات منطبق میباشد (دهقان، ۱۳۸۶: ۱۳۰).