در انگیزهشناسی جنایی که یکی از مهمترین محورهای مطالعاتی علم جرمشناسی است رابطه بین عوامل فردی و اجتماعی با بزهکاری ثابت و مسلم است. نهایتاًً نقش هر عامل یا علت در افراد متفاوت بوده و با توجه به سن، جنس، محیط سکونت، خانواده و غیره تأثیرات مختلفی از خود بجای میگذارند. بروز یک ناهنجاری گاهی میتواند متأثر از یکی از عوامل جسمی، روانی، محیطی باشد.
اهمیت نقش و جایگاه عوامل سهگانه جسمی، روانی و اجتماعی در پدیده بزهکاری و میان تأثیرگذاری آن ها از موضوعات مهم علم جرمشناسی میباشد. اما تاکنون دانشمندان رشتههای مختلف نتوانستهاند بر اثرگذاری و نقش این عوامل بر روند پدیده بزهکاری به صورت متفق به نتیجه برسند. هر گروه از دانشمندان، حسب دیدگاه علمی خود به دفاع از یکی از اوامر و انگیزه های فوق میپردازند. بخشی متوجه اوامر و ویژگیهای جسمی و روانی شده و معتقدند که تفاوت زیستی و فیزیکی و یا پریشانیهای روحی و روانی موجب بروز و تجلی ناهنجاری در اعمال انسان شده و او را به سوی بزهکاری سوق میدهد.
بعضی از طرفدران این نظریه تا آنجا پیش میروند که به کلی منکر نقش عوامل اجتماعی و بیرونی میگردند. البته در میان مدافعین عوامل درونی و فردی نیز حسب تخصص، بعضی از پیرو علل زیستی یا فیزیکی بوده و پارامترهایی مانند توارث، اختلالات کروموزومی، نقص خلقت، بیماریهای جسمی را در ایجاد جرم مؤثر میدانند دستهای دیگر طرفدار نقش عواملی مانند پریشانیهای عاطفی و روانی، کند ذهنی و غیره در انحراف رفتارهای بشر میباشند.
در مقابل، دستهای دیگر از صاحب نظران را عقیده بر این است که بزهکاری مؤثر از عوامل بیرونی و اجتماعی بوده و اطفال به دلیل نارساییهای محیط و مشکلات اقتصادی، شرایط نامناسب خانوادگی، کمبود محبت و ضعف باورهای اخلاقی و مذهبی مرتکب بزه گردیده و ناسازگار میشوند. به زعم این گروه، جرم را نمیتوان صرفاً به وسیله اختلالات روانی و جسمی عوامل درونی توجیه نمود. اینان با استناد به آمار و مطالعات جامعهشناسی و تکیه بر عللی مانند فقر، مهاجرت روستایی، تضاد فرهنگی، بیسوادی، مادیگرایی، مشکلات مسکن، بزهکاری را فرایند قهری این شرایط دانسته و اصولاً معتقدند در صورت مساعد بودن عامل اجتماعی نه تنها ناسازگاری و بزهکاری به وجود میآید بلکه می توان با کمک آن ها تأثیرات عوامل فردی و درونی را نیز خنثی نمود.
عوامل فردی یا درونی شامل عوامل جسمی – توارث و اختلالات کروموزومی – و همینطور عوامل روانی – من جمله عقدههای روانی، عدم رشد و تکامل شخصیت بزهکار و خود محوری- میگردد.
عوامل اجتماعی یا بیرونی هم شامل محیط خانواده – کمبودهای خانوادگی، ناتوانی در تربیت، خشونت و تند روی، افراط در توجه و محبت، جوان گرایی، اعتیاد والدین، جدایی والدین- آموزش و سواد؛ و عوامل اقتصادی- کار والدین، کار کودکان- مهاجرت، مسکن، فرهنگ و ضوابط اخلاقی و جنگ میگردد.
مبحث اول- جرائم ارتکابی کودکان
بزهکاری اطفال در واقع مجموعه اعمالی است که به وسیله قانون پیشبینی و برای آن ها مجازات تعیین شده است. این تعریف دربر گیرنده تمام اعمال مجرمانه اطفال همانند بزرگسالان خواهد بود. در اکثر جوامع بالاخص جهان سوم تفاوت فاحشی بین دختران و پسران در ارتکاب جرم وجود داشته و نسبت بزهکاران دختر به نسبت بزهکاران پسر به مراتب کمتر است. جامعه آماری نشان میدهد که دختران بیشتر مرتکب جرایمی همچون اعمال منافی عفت، مواد مخدر و سرقتهای ساده و معمولی و اعتیاد شدهاند. از بررسیها چنین برمیآید که بیش از دو سوم زنان و دختران زیر ۱۸ سال عمل خلاف را به عنوان منبع تأمین معاش یا راه کسب درآمد بیشتر اختیار کردهاند. [۳]
ترسیم یک طبقه بندی فراگیر در خصوص کل بزهکاری اطفال امر آسانی نیست، معالوصف برای تسهیل امر مطالعه، جرایم کودکان را در چهار گروه مورد بررسی قرار میدهیم.
مبحث اول- جرایم علیه اموال
شاید بتوان گفت صفت ممیزه بزهکاری اطفال، ارتکاب جرایم علیه اموال باشد. البته همانطوری که در دومین کنگره سازمان ملل در لندن اعلام شد، این پدیده یک موضوع محلی یا منطقهای نبوده بلکه در سطح جهان، جرایم علیه اموال مظهر بزهکاری به معنی اعم و در مورد بزهکاران نوجوان و جوان به معنی اخص میباشد. .[۴]
نسبت این جرایم با توجه به کل تعداد بزهکاری رقم در حدود ۷۰ الی ۸۰ درصد را تشکیل میدهد این نرخ در ایران نیز به حدود ۸۰٪ بالغ میگردد. [۵] لازم به یادآوری است که نسبت ارتکاب جرایم مالی به وسیله اطفال بیشتر از بزرگسالان است. مهمترین نوع جرایم علیه اموال در میان اطفال بزه سرقت میباشد. سایر جرایم مانند کلاهبرداری، خیانت در امانت یا صدور چک بلامحل، یا دیده نشده و یا بندرت مشاهده میگردد. زیرا شرایط جسمی و اجتماعی اطفال موجبات ارتکاب اینگونه جرایم را فراهم نمیآورد؛ البته غیر از سرقت جرایمی مثل تخریب اموال خصوصی یا دولتی مانند شکستن شیشه اتومبیل، منازل، خراب کردن صندلی پارکها، اتوبوسها در حد چشمگیری توسط اطفال ارتکاب میشود که عمدتاًً به منظور ارضاء روحی و گرفتن انتقام از یک دشمن معین یا فرضی اتفاق میافتد و کمتر انگیزه مالی برای آن ها میتوان تصور نمود. [۶]
از میان سرقتها، سرقت اتومبیل و وسایل یدکی آنان در درجه اول اهمیت و سرقت از منازل، جیب بری و مغازههای بزرگ در ردیف بعد قرار دارند. [۷]
هرچند بزه سرقت شاخصهی جرایم اطفال تلقی میشود ولی بدرستی بایستی تخریب و اتلاف اموال عمومی و خصوصی توسط آنان را وجه ممیزه بزهکاری اطفال و بزرگسال نامید. خرابکاری و ایجاد خسارت در اموال مردم مانند پنچر کردن اتومبیل، شکستن شیشه و ورود خسارت به بدنه و رنگ آن، شکستن شیشه منازل، خرابکاری در وسایل راهنمایی و رانندگی، شکستن آینه جادهها، کندن علایم هدایت وسایل نقلیه، پاره کردن روکش صندلیهای وسایل نقلیه عمومی، سینماها، تخریب تلفنهای عمومی و خرابکاری در سایر وسایل مورد استفاده عموم در جادهها و پارکها و … از مصادیق اینگونه جرائم هستنند که بالغ بر میلیاردها ریال خسارت مادی به جامعه وارد میکند. این قبیل از جرائم در قانون فدرال نیز ذکر شده است و از این جهت جز تفاوت اندکی در نامگذاری جرائم تفاوتی دیده نمی شود. به عنوان مثال عنوان ۱۰۳ بخش جرائم کیفری قانون فدرال به جرم سرقت و دزدی پرداخته است که مشابه این جرم در فصل هفتم قانون مجازات ۱۳۹۲ وجود دارد. در واقع راجع به جرائم علیه اموال تمامی قانون انگاری های ممکنه صورت گرفته است.