مدل مذکور از مدل جریانهای نقدی تنزیل شده مشتق شده است. جهت استفاده از این مدل باید رابطه مازاد تمیز(کلیه تغییرات آتی ارزش دفتری ناشی از سود سهام و توزیع سرمایه یا سود خالص می باشد) را بهعنوان فرض بپذیریم. مدل سود باقیمانده، ارزش شرکت را به عنوان تابعی از داده های حسابداری فعلی و پیش بینی شده میداند و هزینه سرمایه پیشرویدادی را به عنوان نرخ بازده داخلیای محاسبه می کند که برابر است با ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی به قیمت جاری سهام؛ و قیمت سهام نیز برابر است با ارزش فعلی سودهای تقسیمی مورد انتظار آتی (بلاسکو و ترومبتا، ۲۰۰۴ ).
۲-۱-۴- رویکردهای ارزیابی هزینه سرمایه
ما در ادبیات موجود در زمینه ارزیابی هزینه سرمایه به دو رویکرد دست یافتیم:
۲-۱-۴-۱- رویکرد پیشرویدادی[۸] (رویکرد پیش بینی هزینه سرمایه)
در این رویکرد هزینه سرمایه بر اساس داده های پیش بینی شده در زمان آینده محاسبه میگردد. آن دسته از مطالعاتی که از این روش بهره گرفتهاند، نرخهای بازدهی را برآورد میکنند که بازار به طور ضمنی جهت تنزیل جریانهای نقدی مورد انتظار آتی به کار می گیرد. ما به چندین تحقیق برخورد می کنیم که رویکرد پیشرویدادی را پذیرفتهاند؛ از جمله، باتاسن(۲۰۰۷)، کلاز و توماس[۹] (۱۹۹۹)، گبهارت[۱۰] و همکارانش(۲۰۰۱)، هیل(۲۰۰۲)، گاد و موهینرم[۱۱] (۲۰۰۲) و ایستون[۱۲] و همکارانش(۲۰۰۲). آنها هزینه سرمایه هر واحد تجاری را به عنوان نرخ بازده داخلیای محاسبه می کنند که برابر است با ارزش فعلی جریانهای نقدی مورد انتظار آتی به قیمت جاری سهام. جهت این امر پیش بینی جریانهای نقدی آتی ضروری است. از آنجایی که عمر شرکت معمولاَ طولانی است و ممکن است چند صد سال به طول بیانجامد، بنابرین نمیتوان جریانهای نقدی آتی را برای تمام سالهای باقیمانده پیش بینی کرد. از این رو عمر شرکت را به دو دوره تقسیم می کنند؛ دوره زمانی اول محدود است و جریانهای نقدی مورد انتظار در طی این دوره پیش بینی میگردد. در پایان دوره اول ارزش شرکت پیش بینی می گردد که به ارزش پایانی معروف است. این ارزش پایانی نماینده جریانهای نقدی مورد انتظار شرکت پس از اتمام دوره اول تا پایان عمر شرکت است. این رویکرد تابع تعابیری همچون پیش بینی جریانهای نقدی و ارزش پایانی می باشد (ملتفت، ۱۳۸۹).
۲-۱-۴-۲- رویکرد پسرویدادی[۱۳] (رویکرد هزینه سرمایه واقعی)
در این رویکرد هزینه سرمایه با بهره گرفتن از داده های تحققیافته در گذشته محاسبه میگردد. آن دسته از مطالعاتی که از این رویکرد بهره جستهاند از بازدههای تحقق یافته گذشته استفاده می کنند. در میان مطالعاتی که از رویکرد پسرویدادی تبعیت می کنند، تحقیقات استیل[۱۴] و اوهلسن (۲۰۰۰)، و مطالعات گینر و ریورت[۱۵] (۲۰۰۳) برجسته هستند که هر دو مورد مبتنی بر چارچوب ارزیابی اوهلسن می باشند. هر دو بررسی انجام شده هزینه سرمایه را از طریق رگرسیون دو عامل بنیادی در حسابداری یعنی سودآوری حسابداری و سرقفلی ثبت نشده برآورد می کنند و میانگین هزینه سرمایه ضمنی در هر دو مطالعه ۱۴% به دست می آید. با این حال این رویکرد از انتقادات مصون نیست. فاما و فرنچ (۱۹۹۷) به این نتیجه رسیدند که برآوزد هزینه سرمایه از طریق این رویکرد دقیق نیست (همان).
۲-۲- مبانی نظری شفافیت سود
۲-۲-۱- مفاهیم سود در حسابداری
یکی از مواردی که همیشه در تعریف آن بین الگوهای مختلف هیچ گاه توافقی نبوده، اصطلاح سود میباشد. اصطلاح سود یکی از غیر ثابتترین مفاهیم در دنیای تجارت میباشد. پارهای از اندیشمندان حسابداری بر این باورند «سودی که با یک مبنای واحد ارزشگذاری اندازه گیری شود، میتواند تأمین کننده نیازهای همه استفادهکنندگان باشد. » این محققان همچنان توافق عام دارند که اطلاعات ارزش جاری برای تصمیم گیریهای اقتصادی استفادهکنندگان، اطلاعات بسیار مفیدتری از اطلاعات سنتی مبتنی بر بهایتمام شده تاریخی در اختیار آن ها قرار میدهد (جمشیدی، ۱۳۹۰).
شاید بتوان گفت که سود یکی از مفاهیمی است که حسابداری از اقتصاد به عاریت گرفته است. اگرچه از دیدگاه اطلاعاتی، مفهوم سود، بیشتر فعالیتهای حسابداری را توصیف میکند اما از لحاظ ملاک اندازه گیری بنیادی کماکان مورد تردید است. بر اساس مفروضات بازار کارایی سرمایه تحقیقات علمی نیز مؤید این دیدگاه است که سود حسابداری محتوای اطلاعاتی دارد (افتخارجو، ۱۳۹۰).
FASB[16] در بیانیه شمارۀ ۱ مربوط به مفاهیم حسابداری مالی اظهار میدارد، مرکز اصلی توجه گزارشگری مالی آن گونه اطلاعاتی است که با اندازه گیری سود و اجزاء وابسته آن فراهم شده باشد و عملکرد واحد تجاری را نشان میدهد.
مک نیل[۱۷] در بخشی پیرامون سود واقعی مینویسد: در حسابداری یک تعریف درست از سود وجود دارد و آن این است که سود افزایش در ثروت خالص و زیان، کاهش در ثروت خالص است.
این تعریف اگرچه تعریف یک اقتصاد دان میباشد اما مختصر، مفید، عینی و به صورت ریاضی هم قابل ارائه میباشد و باید گفت این یک ایده آل دست نیافتنی نیست.
۲-۲-۱-۱- مفهوم سود در سطح ساختار (قواعد و تعاریف)
حسابداران سود حسابداری را معیاری برای تفسیر رویدادهای دنیای واقعی (سود اقتصادی) میدانند اما معمولاً اصول و قواعد حسابداری بر مفروضاتی بنا شدهاند که ممکن است با پدیدههای دنیای واقعی یا با آثار رفتاری مرتبط نباشد. پس سود گزارش شده توسط شرکتها محصول نهایی استفاده از روشهای متفاوت حسابداری میباشد که بیانگر نتیجه فعالیتهای شرکت میباشد. برخی از پژوهشگران بر این عقیدهاند که استفادهکنندگان از گزارش سود بایست توجه داشته باشند که تنها در صورتی سود حسابداری قابل درک و استفاده است که نحوه اندازه گیری و قواعد عملیاتی مربوط به آن نیز روشن باشد. عایدات[۱۸] (یا به طور دقیقتر سود خالص حسابداری[۱۹]) نشان دهنده معیار حسابداری عملکرد شرکت میباشد. سود شرکت معیار حسابداری تعهدی[۲۰] است که سود یا زیان شرکت را در فعالیتهای کسب و کار و رویدادهای یک دوره سه ماهه یا سالانه به نمایش میگذارد و معیاری از تغییر در ارزش شرکت در طول یک دوره به سهامداران میباشد (صرف نظر از تأثیر مبادلات مستقیم با سهامداران مانند پرداخت سود تقسیمی یا انتشار سهام) (نیکلاس و واهلن[۲۱]، ۲۰۰۴).
۲-۲-۲- مفهوم اقتصادی سود
مفهوم اقتصادی سود همواره مورد توجه اقتصادیون بوده است. آدام اسمیت نخستین اقتصاد دانی بود که سود را به عنوان افزایش ثروت تعریف نمود. بیشتر کلاسیکها به ویژه مارشال به پیروی از آدام اسمیت به مفهوم سود توجه کردند و آن را به مفهوم یا تصویری که از شیوه عملیات تجاری یا کسب کار داشتند، مربوط نمودند. برای مثال، آن ها سرمایه ثابت و سرمایه در گردش را از یکدیگر تفکیک نمودند. آن ها سرمایه فیزیکی و سود را از یکدیگر تفکیک و بر تحقق سود تأکید نمودند و ان را دلیلی برای شناسایی (ثبت) سود دانستند.