تقسیم بندی بر اساس منبع انگیزه: به دو دسته انگیزه درونی و بیرونی تقسیم میشوند. انگیزش درونی شامل گرایش فطری برای پرداختن به تمایلات، استعدادها و تسلط یافتن بر چالشها است. انگیزش درونی به طور خود جوش از نیازهای روانی فرد، کنجکاوی شخصی و تلاش فطری برای رشد ناشی می شود. از آنجا که افراد دارای نیازهای روانی هستند، بنابرین برای ارضای این نیازها باید از ابزار خاصی نیز استفاده کنند، احساس شایستگی و احساس خود مختاری دو نمونه از ابزارهایی هستند که فرد از طریق آنها نیازهای روانی خود را ارضا کرده و به دنبال آن انگیزه درونی را نیز تجربه می کند. انگیزش درونی یک نیروی طبیعی است که رفتار را در غیاب پاداشها و فشارهای بیرونی نیرومند می کند. به عنوان مثال، علاقه بدون کمک پاداشها و فشارها می تواند میل به خواندن کتاب را در فرد برانگیزد و شایستگی نیز می تواند فرد را ساعتها در یک تکلیف درگیر کند (تراش، کاسیدی، ماروسکین و الیوت[۳۳]، ۲۰۱۰).
انگیزش بیرونی از مشوقها و پیامدهای محیطی ناشی می شود. هنگامی که ما برای کسب نمره بالا، دریافت جایزه یا انجام یک تکلیف در مدت تعیین شده تلاش میکنیم، در واقع، رفتار ما به صورت بیرونی برانگیخته شده است. منشأ این نوع انگیزه، رویدادهای محیطی است؛ بنابرین نوعی دلیل محیطی برای شروع یا ادامه یک فعالیت باید موجود باشد. این نوع انگیزه وسیلهای برای رسیدن به هدف است. به عبارت دیگر، رفتار وسیله و پیامد، هدف است. به عنوان مثال، کودکی که به طور جدی درس میخواند احتمالاً این کار را به خاطر کسب نمره بالا، پاداش یا خوشحال کردن معلم و والدینش انجام میدهد. در این مورد، هدف کودک کسب نمره، پاداش یا تأیید است. درس خواندن جدی در حکم وسیلهای برای رسیدن به این هدفها میباشد (تراش و همکاران، ۲۰۱۰).
۲-۳- نظریه های انگیزش پیشرفت
۲-۳-۱- نظریه تولمن
تولمن[۳۴] معتقد بود که رفتار هدفمند است. به عنوان مثال، افراد همیشه برای رسیدن به مکانهای خاصی رانندگی میکنند یا این که آن ها همیشه برای رفتن به مکان خاصی از منزل خارج میشوند. وقتی که هدف مورد نظر به دست آمد، رفتار نیز متوقف می شود. علاوه بر این، رفتار شامل شناخت[۳۵] و دانش[۳۶] نیز میباشد. افراد برای رسیدن به هدفهای خود به میزان زیادی به فرضیه ها[۳۷] و انتظارت خود وابستهاند. به عنوان مثال، یک کتابدار وقتی که قفسه کتابخانه را جستجو می کند، این جستجو از فرضیه ها یا انتظارات خاصی ناشی می شود. کتابدار میداند کجا را بگردد و میداند هنگامی که آنجا را بگردد چه چیزی خواهد یافت. در مورد اهداف مورد نظر برای انگیزه پیشرفت نیز، فرد بر اساس فرضیه ها و انتظارات، میزان تمایل خود را تنظیم می کند زمانی که فرضیه او این باشد که به امکان زیاد می تواند در کالج نمره الف باشد و توانایی این کار را دارد و پیش بینی می کند که در صورت مطالعه مناسب، این هدف دست یافتنی است، در او این تمایل ایجاد می شود که خود را وارد چالشی[۳۸] برای نمره الف شدن کند. اما در صورتی که او میزان توانایی خود را پایینتر از این هدف در نظر بگیرد یا تصور کند که ممکن است به صورت ناعادلانهای نمرهدهی انجام می شود انگیزهای برای پیش رفت در مرتبه علمیخود در کلاس انجام نمیدهد (به نقل از پانگ[۳۹]، ۲۰۱۰)
اصطلاحاتی که تولمن برای هدف و شناخت به کار برد، به ترتیب «خواست[۴۰]» و «انتظار[۴۱]» میباشند. خواستها از نیازهای بدنی[۴۲] مانند گرسنگی، تشنگی، میل جنسی، خواب و درد سرچشمه می گیرند. منظور از هدف، تمایل برای به دست آوردن یک پدیده محیطی است که بتواند خواست بدن را ارضا کند. انتظارات زمانی ایجاد میشوند که افراد قصد دارند پدیدههایی را جستجو کنند که خواستهایشان را ارضا کنند. منظور از شناخت، نقشه شناختی[۴۳] اکتسابی فرد است در مورد این که چه چیزی در محیط به چه چیزی میانجامد. جستجوهای محیطی برای پدیدههایی که خواستها را ارضا میکنند تصادفی نیستند، بلکه همواره انتظارت آنها را هدایت میکنند (به نقل از پانگ، ۲۰۱۰).
۲-۳-۲- نظریه لوین
دیدگاه لوین[۴۴] در زمینه انگیزش، همانند دیدگاه تولمن، فرد را به عنوان یک ارگانیسم هدفگرا در نظر میگیرد. فرد همیشه به چیزی نزدیک یا از آن دور می شود و آن چیزی که باعث نزدیک شدن یا دور شدن فرد می شود نیاز[۴۵] است. نیازها نه تنها از خواستهای بدنی ایجاد میشوند بلکه از خواستهای روانی هم نشأت می گیرند. نیازها، قصدها[۴۶]را به وجود می آورند. به عنوان مثال، نیاز به یک جفت کفش نو، قصد رفتن به فروشگاه را به وجود میآورد. وقتی که قصد ایجاد شد، به دنبال آن تنش نیز ایجاد میشود تا این که آن تنش از طریق رفتار پایانی (رفتار گرایشی یا رفتار اجتنابی) کاهش یابد. سازه شناختی لوین، جاذبه[۴۷] بود، که منظور ارزش مثبت یا منفی[۴۸] پدیدههای محیطی برای فرد است. به عبارت دیگر، موضوعات جالب و کاهش دهنده تنش، جاذبه مثبت و موضوعات تهدید کننده و تنشزا، جاذبه منفی پیدا میکنند. بنابرین میتوان برای افزایش انگیزش پیشرفت احساس نیاز به پیشرفت را در افراد افزایش داد تا آن ها با کاهش تنش ناشی از آن تلاش خود را افزایش دهند. (برونستین، ۲۰۱۰).
در زندگی اجتماعی نیز بسیاری از نیازها، نیازهای اکتسابی است اینکه یک فرد جایزه نوبل دریافت کند در بسیاری از دانشمندان تنش بسیار زیادی ایجاد میکند و آن ها را وا میدارد که به میزان زیاد و برای سالیان زیاد تلاش کنند، این در حالی است که گرفتن چنین جایزه ای هیچ یک از نیازهای زیستی آن ها را تامین نمیکند و در بسیاری موارد تامین نیازهایی مانند خواب و استراحت را نیز مختل میکند. در واقع عامل تعیین کننده میزان تنش ایجاد شده است. در هدفهای مختلف موجود، هدفی که تنش بیشتری ایجاد میکند رفتار انسان را به سمت خود جهت میدهد (برونستین، ۲۰۱۰).
۲-۳-۳- دیدگاه مک کللند
مک کللند (۱۹۶۱) در زمینه انگیزه پیشرفت نظریه خود را در غالب فرضیه هایی به شرح زیر بیان کردهاست:
-
- افراد از نظر درجه ای که پیشرفت را تجربه ای رضایت بخش تجربه میکنند با هم تفاوت دارند.
-
- افراد دارای نیاز به پیشرفت زیاد، در مقایسه با افرادی که نیاز کمتری دارند موقعیتهای مشتمل بر مخاطره متوسط را ترجیح میدهند زیرا در مخاطره اندک احساس پیشرفت کم است و در مخاطره زیاد ممکن است هیچ پیشرفتی حاصل نشود. همچنین این افراد موقعیت هایی که در آن ها آگاهی از نتایج فراهم میشود را ترجیح میدهند زیرا مایل هستند بدانند که آیا به پیشرفت مورد نظر دست یافته اند یا خیر.
- افرادی که نیاز به پیشرفت دارند اغلب به حرفه ای بازرگان کارآفرین به عنوان حرفه ای مادام العمر جلب میشوند. یعنی بازرگانانی که به تأسيس و شکوفایی شرکتها مبادرت دارند این ویژگی به عنوان امری حیاتی در رشد اقتصادی مطرح است (مینر[۴۹]، ۱۹۸۵).