بعد از شروع تکالیف آسان تر که احتمالاً با موفقیت انجام میشوند و فرد را تقویت میکنند، نوبت به تکالیف سخت تر برای فعال شدن خواهد رسید و این در حالی است که تقریبهای متوالی برای صخره نوردی انجام شده و جزئی از رفتار شده اند.البته برای تکمیل مؤثر این فعال سازی لازم است تقویت هایی برای رفتار جدید صخره پیمایی بیمار ارئه گردد.
گرچه می توان از فعال سازی برای نیل به هدف های خاص استفاده کرد ولی تجربه نشان داده است که کار بر رفتارهای اساسی روزمره، به خصوص در شروع درمان، فشار کمتری را بر بیمار می آورد و باعث به وجود آمدن تقویت فوری برای بیمار میگردد، تقویتی که شالوده اساسی از بین بردن رفتار افسرده میباشد.
مقایسه مواجهه سازی و فعال سازی رفتاری:
خاموشی، حذف کردن و شکل دهی اجزای مختلف فرایند BA میباشند.در مقابل، این فرایند، باید از مواجهه جدا در نظر گرفته شود. مواجه کردن بیمار با محرکهای شرطی و جلوگیری از پاسخهای اجتنابی نوعی کاربرد اصول خاموشی در محدوده شرطی سازی کلاسیک میباشد. بدون تجربه رویداد اضطراب زا، کم کم پاسخ های اضطرابی در حضور محرکهای شرطی خاموش میشوند.گرچه مواجهه از اصول اساسی فعال سازی محسوب نمی شود ولی نوع رفتارهای اجتنابی بیماران میتواند به دلیل نوع عملکرد فرد و محیط باشد.
چگونگی اجرایی رویکرد فعال سازی رفتاری در زیر بیان می شود:
یک فعال سازی رفتاری برای افسردگی این گونه که در پیش میآید خواهد بود: از مشارکت کنندگان خواسته میشود تا سلسله مراتبی برای فعالیتهای تقویت کننده ایجاد کنند که بعداً بر اساس سختی رتبه بندی خواهد شد؛ مشارکت کنندگان هدفهایشان را با بالینگرانی دنبال خواهند کرد که اقتصاد ژتونی را برای تقویت موفقیتهای آن ها در پیشروی در سلسله مراتب فعالیتها به کار میگیرند؛ مشارکت کنندگان قبل و بعد ازین پیگیری هدف با پرسشنامه افسردگی مورد اندازه گیری واقع میشوند و تأثیر بر افسردگی آن ها نتیجه درمان خواهد بود.
نوع دیگری از فعال سازی رفتاری این گونه خواهد بود: از مراجعان خواسته میشود تا ازاین نظر که اقدامات موجب هیجانات میشوند، رابطه بین اقدامات و هیجاناتشان را مورد توجه قرار دهند. یک نمودار ساعت به ساعت نظارت بر خود ایجاد میشود تا اقدامات و تأثیرشان بر خلق را در طول یک هفته کامل پیگیری شود. نمره بندی ۱ تا ۱۰ برای هر تغییر خلق در یک ساعت استفاده میشود و هدف این است که چرخه های افسردگی شناخته شود. یک چرخه افسردگی زمانی شکل میگیرد که یک روش مقابله موقت افسردگی کلی را افزایش دهد، نظیر تسکین موقتی که از مصرف الکل یا دیگر داروها یا اجتناب یا فرار یا نشخوار ذهنی حاصل میشود. وقتی الگوهای واکنش نا کارآمد یا چرخهها مشخص شد از واکنشهای مقابله ای جایگزینی برای شکستن چرخه استفاده میشود. مراحل این روش این گونه است که فرایند برانگیزنده، پاسخ، الگوی اجتناب با فرایند برانگیزنده، پاسخ، پاسخ مقابله ای جایگزین جا به جا میشود. توجه خاصی به اندیشناکی میشود. اندیشناکی به عنوان رفتار اجتنابی به خصوصی دیده میشود که خلق را بدتر میکند. از مراجع خواسته میشود تا اندیشناکی را از این جهت که چه کارکردی دارد مورد ارزیابی قرار دهد، این اقدام باعث میشود تا مراجع شناخت بهتری از اندیشناکی و تأثیر هیجانی آن پیدا کند. مراجع تشویق میشود تا تجربه آنچه مورد اجتناب و اندیشناکی واقع میشود را به عنوان جایگزینی برای اندیشناکی و دیگر اقدامات بهبود دهنده و در عین حال مخرب خلق انتخاب کند.
روند کلی برنامه درمانی این گونه است: ارزیابی رفتار/خلق، انتخاب پاسخ جایگزین، انجام پاسخهای جایگزین، یکپارچه کردن این جایگزینها، مشاهده نتایج و (آن وقت) ارزیابی کردن آن ها. هدف شناخت ارتباط بین اقدامات و پیامدهای هیجانی و همچنین جایگزینی نظامند الگوهای رفتاری نا کارآمد با الگوهای رفتاری سازگارانه است. افزون بر اینها به کیفیت خواب و بهبود کارکرد اجتماعی توجه میشود.
فعال سازی رفتاری کوتاه مدت فرایند شکل گیری افسردگی را این گونه عنوان میکند:
رویداد های غم انگیز و موقعیت های استرس زا(مسائل اولیه)باعث،ناامیدی،کناره گیری،در ماندگی،بی علاقگی،بی حوصلگی و در مجموع خلق پایین می شوندونتیجه این حالات کناره گیری افراد از فعالیت های لذت بخش (مثل ورزش کردن ،مطالعه کردن،دید وبازدیدو…) و موقعیت های خوب زندگی میباشد و در نتیجه تقویت کننده های مثبت وپاداش بخش کاهش یافته و دوباره خلق واحساس ارزشمندی و.. فرد به صورت فزاینده ای پایین آمده و خلق پایین تر،کاهش بیشتر فعالیتها و افزایش اجتناب ها وافزایش افکار نشخوارگون را در برخواهد داشت(مسائل ثانویه)
این فرایند معیوب افسرده زا در شکل نشان داده شده است:
مسایل اولیه خلق پایین مسایل ثانویه
بیکاری بی حوصلگی کناره گیری از فعالیت
شکست تحصیلی نا امیدی پر خوابی
عدم درآمد کافی غمگینی تماشای زیاد تلویزیون
افکار نشخوار گون
مدل درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت دست روی مسائل ثانویه میگذارد و ازافراد می خواهدکه بجای اینکه بر اساس خلق و هیجان ها عمل کنند(از درون به بیرون فعال شدن)بر اساس اهداف شان دست به عمل بزنند تا از این طریق خلق بهتری را تجربه کنند(از بیرون به درون فعال شدن)وبه زندگی عادی خود بر گردند.
فراینددرمان افسردگی درمدل فعال سازی رفتاری در شکل نشان داده شده است:
مسایل اولیه شیوه مقابله جایگزین
بیکاری خلق و واکنش طراحی فعالیت
شکست تحصیلی مسئله گشایی
عدم درآمد کافی مقابله با افکار خودآیند
۲-۸-۲-انواع فعال سازی رفتاری:
فعال سازی رفتاری درمانی قدیمی اما سرشار از احساس رضایتمندی جدید است.در طی سی سال گذشته دست کم چهار نسخه فعال سازی رفتاری ( (BAکه از حمایت تجربی برخوردارند،شکل گرفته اند:نسخه اولیه پیتر لوینسون (برای نمونه زایس[۵۴]، لوینسون و مانوز[۵۵]،۱۹۷۹)،نسخه ادغام شده در شناخت درمانی (شناخت درمانی: بک،راش،شاو و امری،۱۹۷۹)،که در تحلیل مؤلفه ای جیکوبسون و همکاران(۱۹۹۶)به آزمایش گذاشته شدو نسخه هایی که اخیراً توسط کریستوفر مارتل و همکاران (مارتل،ادیس و جیکوبسون، ۲۰۰۱) وکرل لجوز و همکاران (لجوز، هوپکو، و هوپکو،۲۰۰۱)ایجاد شده اند.
نسخه های اخیر علاقمندی و اشتیاق زیادی را موجب شده ومطالعات با کیفیت بسیاری را به جریان انداخته اندکه حاکی از قدرتمندی و اثر بخشی BA به عنوان یک مداخله یا یک مجموعه مداخله در درمان افسردگی است. این موضوع حتی پژوهشهای بیشتری را دامن زده است و در چندین سال آینده با درخشش این نتایج، شاهد موجی از گرایش به BA خواهیم بود.
هر چهار نسخه BA در تکنیک برنامه ریزی فعالیت با هم مشترک هستند،تکنیکی پایه ای که هدف از طراحی آن فعال کردن افراد افسرده برای تماس با تقویت کننده های مثبت محیطی است. با این حال هر نسخه این تکنیک را به شیوه های مختلف گسترش داده و چیزی به آن افزوده است که به تکنیکهای بیشتر در بسته های مختلف منجر شده است. مبنای این تکنیکهای گوناگون، رگه های مشترک نظریه رفتاری و اصول رفتاری است.،به طوری که هر مجموعه از تکنیکها مبتنی بر جنبههای گوناگونی از نظریه رفتاری است.چندین ده پژوهش تجربی پشتیبان این تکنیکهاست.
۲-۹-مروری بر پژوهشهای انجام شده: