فرهنگ سازمانی همان شالوده درونی و ساختار غیر مشخص سازمان است که بر اساس اهداف، فناوری، ساختار، سیاست ها، عملکرد و محصولات سازمان تجلی مییابد و آشکار ترین نمودش را در رفتار کارکنان می توان مشاهده کرد. به طور کلی فرهنگ سازمانی یک ادراک است که افراد از یک سازمان دارند. فرهنگ سازمانی چیزی است که در سازمان وجود دارد نه در افراد. صفات ویژه ای است که به سازمان اختصاص دارد و نمایانگر مشخصات معمول و ثابتی است که یک سازمان را از دیگر سازمان ها متمایز میکند. (همان منبع، ص ۱۰۵)
اگر چه تعاریف بسیاری از فرهنگ وجود دارد، فرهنگ سازمانی به طور جامع مشاهده شده، از لحاظ تاریخی مشخص شده، و به طور اجتماعی ساخته شده است. فرهنگ شامل باورها و رفتارهایی است که در سطوح مختلف وجود دارد، و خود را در طیف گسترده ای از ویژگی های زندگی سازمانی آشکار میسازد (ابدوالرشید[۷] و همکاران، ۲۰۰۴، ص ۱۶۴)
۲-۱-۲ تعاریف فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمان و نقش آن در بالندگی سازمان یکی از عناصر مهم در هر نظام سازمانی است. دانشمندان تعاریف گوناگونی از فرهنگ سازمان ارائه دادهاند. که در اینجا به برخی از مهمترین آن ها اشاره میشوند.
-
- فرهنگ سازمانی عبارت است از یک شیوه نگرش که در میان بسیاری از افراد مشترک است (میرسپاسی، ۱۳۸۴، ص۵).
-
- فرهنگ سازمانی ادراکی است که افراد از سازمان دارند، فرهنگ سازمانی چیزی است که در سازمان وجود دارد نه در افراد. صفات ویژه ای است که به سازمان اختصاص داده و بیانگر مشخصات معمولی و ثابت است که یک سازمان را از سازمان های دیگر متمایز میکند (گودرزی، ۱۳۸۱، ص۳۰).
-
- فرهنگ سازمانی به ارزش های مسلم، فرض های اصلی، انتظارات، خاطرات مشترک و تعاریف ارائه شده در سازمان بر میگردد. این واژه به ایدئولوژی رایج که در اذهان مردم است، اشاره دارد. یک احساسی از همانندی کارکنان، تهیه قانون های نامکتوب، راهنمایی های ذهنی که چگونه به دست آورده می شود را بیان میکند و ثبات سیستم اجتماعی که آشکار است را افزایش میدهد. (کوچکی و همکاران، ۱۳۹۱، ص ۱۰۵)
-
- فرهنگ سازمانی وسیلهای است که برخورد ما را با مسائل سازمان تسهیل میکند و نحوه تغییر و تفسیر ما از رویدادهای اطراف مان را شکل میدهد. (منوریان و شیرین، ۱۳۸۲، ص۴۷).
-
- فرهنگ سازمانی برچسبی اجتماعی است که از راه ارزشهای مشترک، تدبیرهای نمادین و آرمانهای اجتماعی، اعضای سازمان را به هم پیوند میدهد. (مشبکی و خلیلی، ۱۳۸۹، ص ۴۲)
-
- فرهنگ سازمانی سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود (ترجمه پارسائیان و اعرابی،۱۳۸۲، ص۳۷۲).
-
- ادگارشاین[۸]: فرهنگ سازمانی پدیده ای ملموس نیست که به راحتی قابل شناسایی باشد، کوه یخس است که فقط قله آن آشکار است و بخش عمده آن ناپیدا و پنهان میباشد ولی در واقع نمایانگر شیوه زندگی واقعی اعضای سازمان است. فرهنگ را روح سازمان و انرژی اجتماعی می دانند که میتواند سازمان را به جلو راند یا از حرکت بازدارد و این توان بالقوه به دلیل تأثیری است که فرهنگ بر رفتار کارکنان دارد. (قوچانی و بدری زاده، ۱۳۹۰، ص ۸۲)
-
- ادگارشاین : فرهنگ سازمانی به سطح عمیق تر از پیش فرض های اساسی و باورهایی که توسط اعضای سازمان به اشتراک گذاشته شده، و به طور ناخودآگاه به آن عمل میکنند، اشاره دارد. در این تعریف دیدگاه اصلی خود سازمان و محیط آن است. ( هوانگ، ۲۰۱۲، ص ۱۸۲۵)
-
- هاف استد[۹] : فرهنگ سازمان را برنامه ریزی جمعی میدادند. (گودرزی،۱۳۸۱، ص ۲۹).
-
- ویلیام اوچی[۱۰] : فرهنگ سازمانی را یک سلسله از نمادها، تشریفات و اسطوره هایی که منتقل کننده باورهای اساسی آن به کارکنانش میباشند تعریف میکند. (آقاجانی و کجوری ، ۱۳۸۳، ص۱۵۳).
-
- پیترز و واترمن[۱۱] : از فرهنگ سازمانی چنین تعریفی ارائه میکنند: یک سلسله از ارزشهای مشترک مسلط و همبسته ای با مفاهیم نمادی چون داستان ها، اسطوره ها، تکلیه کلام و ضرب المثل ها منتقل می شود (میرسپاسی، ۱۳۷۷، ص ۲۰۱).
-
- فرنچ[۱۲] : فرهنگ سازمانی را جنبههای پنهان سازمان معرفی میکند و بعضی دیگر مانند آرجریس[۱۳] هر دو جنبه رسمی و غیر رسمی سازمان را به عنوان فرهنگ سازمان مطرح میکنند. (همان منبع ۱۳۷۷، ص ۱۲۶).
-
- استانلی دیویس[۱۴] : فرهنگ سازمان الگوی از اندیشه ها و باورهای مشترک است که به اعضای یک نهاد معنی و مفهوم می بخشند و برای رفتار آنان در سازمان دستورهای فراهم می آورد (آقاجانی و کجوری ،۱۳۸۳، ص۱۵۳).
با نگاهی به تمامی تعاریف فرهنگ سازمانی که در دو دهه گذشته توسط دانشمندان و صاحبنظران علم مدیریت مطرح شده، وجوه مشترک تمامی تعاریف بیان شده عبارتند از:
-
- الگوی رفتاری غالب
-
- سیستمی یا نظام مند بودن آن
-
- مجموعه ای از ارزش ها و باورها و اعتقادات
-
- مشترک بودن و مورد حمایت واقع شدن این هنجارها و ارزش ها توسط اعضای سازمان
- متمایز نمودن سازمان ها از یکدیگر (مشبکی و خلیلی، ۱۳۸۹، ص ۳۹)
۳-۱-۲ اهمیت فرهنگ سازمانی
فرهنگ میتواند به مثابه پدیده ای تلقی گردد که تمامی جنبه ها و اوقات ما را فرا گرفته است و مستمراً از طریق تعامل افراد با یکدیگر وضع و خلق می شود. (قوچانی و بدری زاده، ۱۳۹۰، ص ۸۲)
فرهنگ از جمله اصطلاحاتی است که بیان آن به طور واضح مشکل است اما هر فردی وقتی آن را حس میکند آن را به خوبی می شناسد، فرهنگ یک سازمان از طریق نظاره، ترتیب لوازم، آنچه اعضا درباره آن حرف می زنندو آن گونه که پوشیده اند و… قابل تشخیص است. (محمودی، ۱۳۸۴، ص ۳۹ )
فرهنگ نباید در خلاء دیده شود، زیرا آن کثرت گرا است و به طور فعال بین روابط اجتماعی مورد بحث و مجادله است. (جکسون، ۲۰۱۱، ص ۸۰)
فرهنگ سازمان رفتار اعضای سازمان را تحت تاثیر قرار داده، و رفتارهای حامی استراتژی سازمان را تشویق میکند. فرهنگ سازمانی رابطه بین رفتار فردی و عملکرد را تحت تاثیر قرار خواهد داد. (هوانگ، ۲۰۱۲، ص ۱۸۲۵)
سازمان های اثربخش دارای فرهنگ های قوی به همراه یکدسته ارزش های مشترک هستند. اما اینکه آیا فرهنگ های قوی تر اثربخشی بیشتری را موجب میشوند یا خیر بستگی به سازگاری و تناسب محتوای واقعی فرهنگ با شرایط محیطی سازمان دارد. یک فرهنگ قوی و نوآور با یک محیط پویا به خوبی سازگاری پیدا میکند. پروفسور دن دنیسون در یک پروژه تحقیقاتی خود به این نتیجه رسید که با توجه به روابط بین خواسته های محیط و فرهنگ و نیز راهبردهای سازمان چهارنوع فرهنگ میتواند شکل بگیرد: سازگاری، مشارکتی، باثبات و رسالتی. (سرداری، ۱۳۸۳، ص ۴۶)