رفتار موردنظر در تئوری رفتار برنامه ریزی شده توسط اصطلاحات ذیل معین میشوند:
هدف[۱۹۵]
عمل[۱۹۶]
زمینه[۱۹۷]
زمان[۱۹۸]
هدف آموزش بهداشت در علوم بهداشتی تغییر رفتارهای بهداشتی میباشد. رفتار شامل عملکرد قابل مشاهده و بررسی میباشد. رفتار ترکیبی از آگاهیها و گرایشها با سایر عوامل و به نسبتهای متفاوت میباشد. رفتار از عوامل اتفاقی، امکانات عملی، مسائل جاری و بسیاری عوامل دیگر متاثر است و از آنجا که ماهیت آن پیچیده است، ممکن است در جهت مخالف با آگاهیها نیز صورت گیرد. برخلاف گرایشها و آگاهیها بررسی در رفتار کم و بیش سادهتر است، چرا که اعمال ضابطه های عینی در آن عملی است. رفتارهای مختلف را نیز می توان با روش کمی مورد شناخت قرار داد. رفتار عمل مشاهده شده به وسیله فرد میباشد (باقیانی مقدم و همکاران، ۱۳۸۴).
درک رفتاری دیگران[۱۹۹]:
درک رفتار سایر افراد شناختهایی مرتبط با رفتارها، عقاید و نگرش سایر افراد میباشد. این شناخت ها ممکن است مطابق با واقعیت باشند یا نباشند. منابع اولیه درک رفتاری در رفتارهای مرتبط با سلامت عبارتند از: خانواده (والدین و یا خواهران و برادران و هم نیاها، همتاها). درک رفتاری سایر افراد مشتمل بر استانداردها (انتظارات دیگران مهم) حمایت اجتماعی (تشویق های ابزاری و احساس) و الگوسازی (یادگیری جانشینی از طریق مشاهده دیگرانی که در حال انجام یک رفتار بخصوص هستند). در تعدادی مطالعه نشان داده شده است که این سه فرایند بین فردی بر زمینهسازی جهت انجام رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت تأثیر میگذارند. حمایت اجتماعی برای یک رفتار منابع تقویت شده پیشکش شده توسط دیگران را پیچیده تر میکند. الگوسازی اجزاء پیامدی یک رفتار بهداشتی را به تصویر میکشد و استراتژی مهمی برای تغییر رفتار در تئوری شناخت اجتماعی میباشد. درک رفتاری سایر افراد میتواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم و از طریق فشار اجتماعی یا تشویق برای تعهد به برنامه ریزی فعالیت بر روی رفتارهای مرتبط با سلامت تاثیر بگذارند. افراد به لحاظ وسعت حساسیت به آرزوها مثال ها و ستایش دیگران متغیر میباشند. در هر حال انگیزش مناسب جهت رفتار در مسیری موافق با درک رفتاری سایر افراد باعث می شود تا احتمال انجام رفتارهایی که آن ها در آن تحسین شده اند و یا به لحاظ اجتماعی تقویت شده اند افزایش یابد (لیسلوت[۲۰۰] و همکاران، ۱۹۹۷).
برای اینکه درک رفتار سایر افراد مؤثر باشد، افراد باید به رفتارها، آرزوها و درون داده های دیگران توجه کنند، آن ها را بفهمند و آن ها را با نمایشهای شناختی مرتبط با رفتارهای معین تشبیه کنند. حساسیت به تاثیرگذاری دیگران ممکن است به لحاظ رشدی متغیر بوده و مخصوصاً در بین نوجوانان مشهود میباشد. بعضی فرهنگها ممکن است تأکید بیشتری بر درک رفتاری نسبت به دیگران داشته باشند.
مطالعات لایزلوت نشان داد که درک رفتاری سایر افراد بر رفتار جامعه مورد بررسی او تاثیر داشته است. وی در بررسی خود به این نتیجه رسید، افرادی که بیان کردند سایر افراد در هنگام رانندگی با سرعت بالا رانندگی میکنند، آن ها نیز در هنگام رانندگی نیز از سرعت بالایی برخوردار بودند و افرادی که بیان کردند که سایر افراد در هنگام رانندگی با سرعت کم رانندگی میکنند، آن ها نیز در هنگام رانندگی نیز از سرعت کمی برخوردار بودند (لیسلوت و همکاران، ۱۹۹۷).
باورهای ویژه در باب سلامت
تحقیقات قابل ملاحظهای در باب باورهای مربوط به سلامت صورت گرفته است. الگوی باور مربوط به سلامت این باورها را در بر میگیرد (بکر[۲۰۱] ، ۱۹۷۴؛ رزن استاک[۲۰۲] ، ۱۹۶۶،۱۹۸۸). هنگامی که «الگوی باور مربوط به سلامت» برای اولین بار شکل می گرفت، پژوهشگران انتظار داشتند باورهای مربوط به سلامت مستقیماً سبب انجام رفتارهای بهداشتی ویژهای شوند. آنان گمان میکردند که مثلاً اگر کسی باور قوی داشته باشد که واکسیناسیون (مثلاً در مقابل فلج اطفال) مایه حفظ سلامتی است، برای دستیابی به آن اقدام میکند. هرچند پژوهشگران به این مسئله پی بردهاند که باورها قطعاً بر رفتار اثر دارند، اما مستقیماً باعث ایجاد آن نمی شوند (رزن استاک،۱۹۷۴).
به هر حال «الگوی باور مربوط به سلامت»، در ارائه روشی برای سازماندهی و درک باورهای مربوط به رفتار بهداشتی کاملاً مفید است. مؤلفه های این الگو در بسیاری از الگوهای دیگری نیز که روانشناسان برای تبیین تصمیم گیریهای بهداشتی به کار میبرند، دیده میشوند (بکر، ۱۹۷۹).
پژوهشگران دریافته اند که نه یک تخمین پزشکی واقعی، بلکه فقط اعتقاد به خطرناک بودن بیماری است که بر نگرش فرد به انجام دادن اقداماتی برای پیشگیری از بیماری اثر میگذارد (دیماتئو و دینیکلا[۲۰۳] ،۱۹۸۲؛ هاینز[۲۰۴] ،۱۹۷۹؛ جانز و بکر،۱۹۸۴).
دومین جنبه مهم باورهای مربوط به سلامت، این است که فرد خود را مستعد ابتلا به بیماریای بداند که با رفتار بهداشتی قابل پیشگیری است.محققان دریافته اند که باور فرد به آسیب پذیری در برابر بیماریهای قلبی، یکی از پیشبینی کننده های مهم رفتارهای بهداشتیای است که برای کاهش یا تخفیف بیماریهای مذبور، ضرورت دارند (دیماتئو و دینیکلا، ۱۹۸۲؛ جانز[۲۰۵] و بکر،۱۹۸۴).
جنبه سوم این باورها آن است که اگر افراد باور داشته باشند که عملی در حفظ یا بازیابی سلامت آنان اثر دارد، به ندرت چنین عملی را شروع کرده و ادامه میدهند. فرد باید به اثربخشی عمل، باور داشته باشد، تا برای اجرای آن اقدام کند یا آن را ادامه دهد وگرنه آن عمل را بیهوده تلقی خواهد کرد.
در نهایت فرد باید باور داشته باشد که فواید عمل، نسبت به هزینه های آن بیشتر است. هزینه ها تنها هزینه های مالی نیست، بلکه شامل اموری همچون: اتلاف وقت، گرفتاری و درد و خطر احتمالی نیز میشود. اگر فردی باور داشته باشد که زحمت پیگیری عملی، بیش از ارزش آن است، به احتمال قوی از آن اجتناب خواهد کرد (رونیز، هارل[۲۰۶] ،۱۹۸۹؛ ساتون، ایزر[۲۰۷] ،۱۹۹۰).
«الگوی باور مربوط به سلامت» از این جهت که برای افزایش تبعیت بیماران برنامه هایی ارائه داده است، ارزشمند میباشد (جونز، جونز و کاتز[۲۰۸] ،۱۹۸۷). مؤلفههای این الگو عبارتند از:
باور به:
شدت بیماری،که ممکن است ناشی از عدم توفیق در انجام فعالیتهای بهداشتی باشد.
مستعد بودن برای بیماری،که ممکن است ناشی از عدم توفیق در انجام فعالیتهای بهداشتی باشد.
بیشتر بودن فواید پیگیری درمان از هزینه های آن (پول، زمان، مشکل، گرفتاری).
اثربخش بودن فعالیت پیشگیرانه در جلوگیری از بیماری (باور به اثر بخش بودن عملی خاص).