جهان درون اجزای فرا شناخت تشخیص مسئله
تعریف مساله
هوشمندی سازماندهی یک راهبرد و عرضه ذهنی راه حل
تجریه اجزای کسب دانش رمز گذاری انتخابی
ترکیب انتخابی
جهان بیرون مقایسه انتخابی
قانون گذاری
کارکرد اجرا
قضاوت
سلطنتی
نظریه سه وجهی خلاقیت سبکهای شناختی خود رهبری اشکال سلسله مراتبی
تنفذ سالاری
هرج و مرج
کل نگر
سطوح جزء نگر
تحمل ابهام درونی
تمایل به فایق آمدن بر موانع حوزه بیرونی
شخصیت تمایل به رشد محافظه کاری
انگیزش درونی یادگیری پیشرفت گرایی
خطر پذیری
آرزوی دست یابی به شناخت
شکل ۲-۱- (اقتباس از استرنبرگ، ۱۹۸۹)
۲-۳- الگوهای فرایند خلاقیت
فرایند خلاق چیست؟ راه حلهای خلاق طی چه فرایندی برای مسائل شکل میگیرد. آیا فرایند خلاق از الگوی خاصی پیروی می کند؟ (میرکمالی و خورشیدی، ۱۳۸۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بعضی نظریهپردازان مانند گشتالتیها اعتقاد دارند فرایند تفکر خلاق خط کاملی از تفکر است که به طرحی از یک الگو منجر نمیگردد (به نقل از پلسک[۳۲]، ۱۹۹۶). برخلاف این نظریه، اغلب نظریهپردازان وجود الگو را در تحلیل فرایند خلاقیت مفید و موثر میدانند اما این بدان معنی نیست که یک الگو و مراحل آن را باید بدون کم و کاست پذیرفت (حسینی، ۱۳۸۶).
۲-۳-۱- الگوی والاس[۳۳]
از قدیمیترین الگوهای فرایند خلاقیت، نظریه والاس است که خلاقیت را شامل چهار مرحله میداند (۱۹۸۶):
-
- آمادگی (تعریف موضوع، مشاهده و مطالعه) آمادگی از طریق بررسی، جستجو، مطالعه، جمع آوری مدارک درباره موضوع موردنظر، مطالعه عقاید و نظریات دیگران حاصل میگردد.
-
- نهفتگی (کنار گذاردن مطلب برای زمان مناسب) نهفتگی با توقف در کار برای آمادگی جهت حل مساله همراه است.
-
- اشراق (هنگام ظهور نظریه جدید) شکلگیری تفکر و حل مساله به صورت ناگهانی در این مرحله انجام میگیرد.
-
- اثبات (ارزیابی مطلب) سنجش شواهد و آزمون منطقی مطلب در مرحله اثبات تحقق مییابد.
۲-۳-۲- الگوی بارون[۳۴]
اساس الگوی بارون (۱۹۸۹) نشات گرفته از دیدگاهی است که خلاقیت را فرایند اسرارآمیز تفکرات ناخودآگاه تحت کنترل مخترع میداند وی به طور مشابهی الگوی خلق روانشناختی خود را بر فرایند نیمههشیار و تصادف در چهار مرحله طرح نمود:
۱- ادراک (در یک ذهن آماده)
۲- ترکیب (زمان، هماهنگی در هم پیچیده(
۳- زایش (تولد، تابیدن نور)
۴- پرورش (دوره طولانی تکامل)
۲-۳-۳- الگوی آمابیل[۳۵]
آمابیل (۱۹۹۳) الگوی جالبی از فرایند خلاق ارائه داد فرایندی که در این الگو خلاصه شده است در سطوح بالا و پایین خلاقیت به کار میرود. ارزش این الگو از لحاظ ارتباط مراحل با عناصر مخلتف خلاقیت است. در مرحله اول ارائه کار یا مساله، انگیزه تاثیر مهمی دارد، زیرا برای شروع فرایند خلاق، وجود انگیزه ضرورت دارد. دومین مرحله، آمادگی برای ارائه پاسخ یا راه حل است که به منابع اطلاعاتی درباره کار مراجعه میشود. مرحله سوم تازگی محصول یا پاسخ است. در این مرحله تمام پاسخهای ممکن با جستجوی راه های قابل دسترس و روشن کردن محیطی که با کار مربوط است، ارائه میشود. در مرحله چهارم تعیین میشود؛ آیا محصول یا پاسخ مناسب درست و ارزشمند است یا نه؟ آیا کار تازهای تحقق یافته است یا نه؟ مرحله پنجم بر مبنای مرحله چهارم تحقق مییابد چرخش فرایند با نتیجه کار ارتباط مستقیم دارد. اگر نتیجه موفقیتآمیز باشد فرد برای کار مشابه بعدی تقویت میشود. اگر با شکست همراه باشد، انگیزه کاهش مییابد و اگر قسمتی با موفقیت باشد نیز انگیزه تقویت میشود و شخص تلاش میکند برای رسیدن به هدف مجددا دست به فعالیت بزند. اما در صورت شکست احتمالا فعالیت متوقف میشود. اگر شخص به طور کامل به هدف برسد نیز کار پایان مییابد، اما به سبب افزایش انگیزه فعالیتهای مشابهی را آغاز میکند. نقطه قوت این الگو روشن نمودن رابطه فرایند خلاقیت با اجزا و عناصر آن است. بدین سبب میتوان از این الگو در زمینههای کاربردی آموزش و برنامهریزی بهره گرفت به خصوص از این جهت که سیر تقویت یا تضعیف خلاقیت را به خوبی نشان داده است.
۲-۴- تدریس
در بحث تدریس ابتدا به مفهوم تدریس و سپس به بحث الگوهای تدریس و روش های تدریس پرداخته میشود.
۲-۴-۱- مفهوم تدریس
از تدریس تعاریف متفاوتی به عمل آمده است. در گذشته تدریس را نوعی انتقال معلومات از معلم به فراگیرندگان میدانستند، امروزه این تعریف اعتبار خود را از دست داده است. لانجرن[۳۶] تدریس را فرایند پیچیده و از قبل برنامه ریزی شدهای میداند که توسط معلم در کلاس درس اجرا میشود و هدف عمدهاش ایجاد درگیری و تعامل ذهنی یادگیرنده با مطالب یادگرفتنی است (به نقل از نصر اصفهانی، ۱۳۷۱). فتحیآذر (۱۳۸۲) تدریس یک متغیر بیرونی است به شرطی که متغیر درونی (یادگیری) را به دنبال داشته باشد. تدریس عبارت است از تعامل متقابل معلم و شاگرد بر اساس طراحی منظم و هدف دار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد (شعبانی، ۱۳۹۰). هانتر[۳۷] تعریف وسیعی از تدریس را بکار برده است: فرایند تصمیمگیری و اجرای آن، قبل، در خلال و بعد از آموزش جهت افزایش احتمال یادگیری (به نقل از سلیور، جی گالن و همکاران[۳۸]، ۱۳۷۸).
(گیج[۳۹]، ۱۳۷۶) تدریس را این گونه تعریف کرده است: هر فعالیتی از جانب یک فرد که به منظور تسهیل یادگیری فرد دیگری انجام میپذیرد. عبدالهی (۱۳۸۷) فرایند کنش هدف دار و متقابل یاددهنده و یادگیرندگان بر اساس برنامه با بهره گرفتن از روشها و فنون موثر و نیز به کارگیری فناوری متناسب با محتوای یک موضوع درسی به منظور ایجاد یا تسهیل یادگیری در یادگیرندگان است.