کاسته شدن نقش روسیه فقط در مورد ایران مصداق دارد؛ همان گونه که اشاره شد در اثر تعامل و بروز نشانه های نزدیکی ایران و امریکا کشورهای عربی اعتماد خود را به امریکا که شریک بی همتای آن ها بود سست شد. این امر در سفر جان کری به ریاض توسط ملک عبدالله به وی منتقل شد. در اثر این بی اعتمادی کشورهای عربی در پی شرکای جدیدی برآمدند تا از وابستگی خود به امریکا بکاهد. تلاش کشورهای فرانسه و انگلیس در فروش جنگنده های را قائل و تایفون به کشورهای عربی نمونه ای از تلاش سایر کشورها برای جایگزینی امریکا در حوزه کشورهای عربی بود. روسیه نیز با دارا بودن مؤلفه های قدرت به ویژه در زمینه نظامی می توان آلترناتیوی برای امریکا و وزنه ای برای تعادل مقابل امریکا برای کشورهای عربی باشد. لذا از این نظر در صورت استفاده روسیه از این فرصت این کشور می توان تاثیرش را در میان کشورهای عربی خاورمیانه و بویژه خلیج فارس بیفزاید افزایش نقش روسیه در کشورهای عربی در پی توافق ژنو به ویژه در سوریه قابل بررسی میباشد. همان طور که شرح آن رفت توافق ژنو میتواند به عنوان مقدمه ای برای حل بحران سوریه فرض شود. روسیه در سیاست خارجی دولت آینده سوریه نیز نقش بسزایی خواهد داشت چرا که این کشور نقش مهمی در جلوگیری از فروپاشی سوریه داشت و تلاش زیادی در جلوگیری از قدرت گرفتن گروههای افراطی در این کشور داشت. این امر نی زمی تواند باعث افزایش نقش روسیه در امور خاورمیانه فرض شود هر چند امریکا و روسیه تنها قدرت های تاثیر گذار در خاورمیانه نمی باشند و اتحادیه اروپا و چین نیز بازیگران مهمی در امور خاورمیانه محسوب میگردد و لیکن توافق ژنو بیشترین تاثیر را روی بازیگر امریکا و روسیه در خاورمیانه داشته است تا سایر بازیگران. و لیکن به همان دلیلی که ذکر آن رفت چین و اتحادیه اروپا نیز میتوانند به عنوان بدیل های دارای پتانسیل شریکی، برای نفوذ آمریکا در میان کشورهای عربی باشند. علاوه بر این توافق ژنو با برداشتن موانع صادرات انرژی پیش روی ایران، افزایش عرضه انرژی را در پی خواهد داشت. این امر منجر به کاهش قیمت نفت و گاز میگردد. چین و اتحادیه اروپا که از وارد کنندگان بزرگ انرژی محسوب میگردند از این موضوع متنفع خواهد شد. این امر به طور غیر مستقیم میتواند بر افزایش قدرت اقتصادی آن ها تاثیرگذار باشد که به افزایش بازیگری آن ها به طور علم و در خاورمیانه منجر گردد. (همان)
توافق هسته ای ژنو و نقش منطقه ای ایران
با توافق هسته ای ژنو نقش هسته ای ایران افزایش یافته و این تحول خود نقش نیروهای اصلی مخالف و فشار به امریکا در منطقه یعنی عربستان و اسرائیل در روند دستیابی به یک توافق جامع هسته ای را به چالش می کشد. بر اساس یک سیاست سنتی امریکا منطقه را از طریق بازیگران منطقه ای کنترل کند. از این لحاظ تضعیف نقش بازیگران مخالف ایران در روند دستیابی احتمالی به یک توافق جامع هسته ای موقعیت ایران در روند مذاکرات را تقویت میکند.
البته توافقنامه ژنو موافقان و مخالفانی دارد موافقان مهم ترین دستاوردها را شکست ایران هراسی، تغییر تصویر ایران در دنیا اعتمادسازی با جامعه بینالمللی و با موقعیت ایران می دانند که توانسته با قدرت های بزرگ در یک میز مذاکره بنشیند و از موضع برابر مذاکراه کند. بحث محوری موافقان هم این است که غرب حق غنی سازی اورانیوم در خاک ایران را برای اولین بار پذیرفته است. مخالفان هم بر این باورند که چون امریکا قابل اعتماد نیست پس ایران در روند مذاکرات نباید تمام کارت های استراتژیک خود را که به آن اینجا این است که هدف نهایی امریکا که مرحله به مرحله پیشرفت برنامه هسته ای ایران را متوقف کند و این امر با توجه به هزینه هایی زیادی که ایران متحمل شده هم از لحاظ قدرت ملی و هم از لحاظ روابط بین الملل به نفع کشور نیست نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که توافقنامه ژنو بیش از حد در قالب «روابط ایران و امریکا» سنجیده می شود و این بر پیچیدگی و حساسیت موضوع افزوده است. چون بحث روابط ایران و امریکا خود مملو از خاطرات تلخ تاریخی، تضادهای ایدئولوژیکی و مسائل مربوط به سیاست قدرت است. بر همین مبنا شاید ما نباید این توافقنامه را در قالب برد و باخت صرفاً در روابط ایران و امریکا در قالب گروه ۱+۵ حتی در شکل محدود آن موجب نگرانی، بازیگران رقیب ایران مثل عربستان و اسرائیل و همزمان افزایش نقش ایران شده است. اکنون تصور این است که ایران و امریکا تنها دو بازیگر تاثیرگذار در مسائل منطقه ای هستند اگرچه امریکا قدرت خارجی و دور از منطقه است اما به طور سنتی سعی کرده تا بازیگران منطقه ای را به وسیله یکدیگر مهار و مدیریت کند. البته در این روند خود هم شدیداًً تحت تاثیر فشارهای سیاسی و منافع بازیگرانی مثل عربستان و اسرائیل قرار دارد. در این چارچوب هر گونه شکست ائتلاف ضد ایرانی از این نوع در منطقه به معنای مدیریت نقش امریکا در روند توافق جامع هسته ای است این نکته که چقدر بعد منطقه ای توافق هسته ای مهم است خود جای بحث است. بعضی ها معتقدند که بحث هسته ای ایران باید از مسائل منطقه ای و جنبه سیاسی ـ امنیتی آن جدا کرد. اما واقعیت این است ماهیت این موضوع منطقه ای است. وگرنه عربستان و اسرائیل با تمام قوا وارد نمی شدند و بحث های مربوط به تسریع رقابت های تسلیحاتی با اشاعه هسته ای با دامینو شدن موضوع را مطرح نمی کردند. تا اساس توافق ژنو را به چالش بکشند امریکا تحت فشار همین بحث ها توسط بازیگران مخالف و بلوک سازی سنتی است که مجبور می شود سیاست های خود را بر مبنای فشار سیاسی ـ اقتصادی بیشتر بر ایران تنظیم کند. بنابرین مدیریت بازیگران منطقه ای از طریق یک سیاست قوی منطقه ای نقش مهمی در دستیابی به توافق جامع دارد.
اما چگونه نقش منطقه ای ایران با توافق نامه افزایش یافته است؟ نزدیکی ایران و امریکا باعث شده که به طور طبیعی راهبرد سنتی امریکا که بر مبنای بلوک سازی بین قدرت های منطقه ای (مثلاً در گذشته قرار دادن عراق در برابر ایران، قرار دادن عربستان در برابر ایران، با ترکیه بلافاصله بعد از تحولات بهار عربی در برابر ایران). همان نکته اصلی بحث که امریکا واقعاً از طریق منطقه دارد منطقه را مهار میکند امریکایی ها سال ها است که دیگر نمی خواهد به طور فزاینده وارد مسائل منطقه ای شوند. آن ها به طور سنتی مسائل جهان را در چارچوب مسائل جهانی و استراتژیک و از زاویه نقش یک ابر قدرت می بینند. مسائل ارزشی، هویتی و تاریخی منطقه نه برای آن ها قابل فهم دقیق است و نه علاقه مندند این کار را انجام دهند.