کلیات تحقیق
(بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان با کیفیت زندگی وعملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بندرعباس)
-۱-مقدمه:
اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کردهاست. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواستهها و نیازهای مادی قد علم کنند و اهمیت بیشتری بیابند. مردم جهان، امروزه بیش از پیش به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند و روانشناسان و روانپزشکان هم به طور روزافزون درمییابند که در همه موارد برای درمان اختلالات روانی، استفاده از روشهای متعارف کافی نیست. (شهیدی و شیرافکن، ۱۳۸۲) نیاز انسان به دین قدمتی به عمر تاریخ دارد؛ زیرا بشر از همان آغاز زندگی خود به حامی مقتدر و تکیهگاهی نیرومند احساس نیاز میکردهاست. موضوع دین مورد بحث روانشناسان و محققان پیشگامی همچون جیمز (۱۹۲۹)، فروید(۱۹۰۷)، یونگ (۱۹۶۱ ـ ۱۸۷۵) و دیگران بوده است. همچنین مطالعات و نظریهپردازی در زمینههای مختلف مذهبی به گذشته های دور برمیگردد؛ ولی مطالعه مذهب از دیدگاه روانشناختی از حدود ۱۰۰ سال پیش آغاز گردیده است.(بهرامی احسان، ۱۳۸۳) اعتقاد بر این است که در ایمان به خدا، نیروی خارقالعادهای وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان متدین میبخشد و در تحمل سختیهای زندگی او را کمک کرده و از نگرانی و اضطرابی که بسیاری از مردم در معرض ابتلای به آن هستند دور میسازد. ویلیام جیمز، یکی از پیشگامان طرح این واقعیت در روانشناسی، معتقد است: «ایمان بدون شک مؤثرترین درمان اضطراب است؛ ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد. فقدان ایمان، زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختیهای زندگی اعلام میدارد».
ایمان، انجام دستورات مذهبی، و حضور در مراسمهای مذهبی از عواملی هستند که میتوانند در درمان و پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی اعم از نوروزهای خفیف یا سایکوزهای شدید به کار رود (داویدیان، ۱۳۷۶). به نظر بنیامین راش «مذهب آنقدر برای پرورش سلامت روح اهمیت دارد که هوا برای تنفس» (به نقل از: جیمز، ۱۳۷۶). مذهب به انسان کمک میکند تا معنای حوادث زندگی، بخصوص حوادث دردناک و اضطرابانگیز را بفهمد. در دنیای کنونی که تبلیغ برخی از جوامع غربی و نیز دشمنان داخلی و خارجی در اثبات دین گریزی و جدایی دین از عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی (پلورالیسم) مطرح شده است ،بیان تاثیر نگرش و جهت گیری مذهبی در پیشرفتهای اجتماعی که یکی از جنبههای آن تحصیل میباشد ،در استحکام گرایش مردم به دین و پیروی از فرامین الهی به خصوص با استعانت از فرامین دین مبین اسلام ،یاری کننده خواهد بودو اگر جامعه آماری دانشجویان که فرهیختگان جامعه میباشند ،به این سمت گرایش یابند خود میتوانند پیامبرانی باشند برای تبلیغ و گرایش به سمت مذهب و پیروی از دستورات آن.دین به مؤمنان و معتقدان خود میآموزد که چگونه با مجموعه عظیم جهان که پیش از فرد شکل گرفته و قوانین خود را بر او تحمیل میکند سازگاری یابد. این سازگاری، دلگرمی و خرسندی مطبوعی را در روان فرد ایجاد میکند. برخلاف عقاید گذشته که دین را مانع پیشرفت عقل میشناختند و آن را مانع استواری اخلاق راستین میدانستند، اگر دستورات دین کامل اجرا شوند، هم اخلاق راستین ایجاد میشود و هم نظم اجتماعی و سیاسی شکل میگیرد (کاسیرز۲، ترجمه موفق،۱۳۷۰).
برخلاف چندین دهه قبل که انسان را موجودی سه بعدی متشکل از زیست، روان و اجتماع میدانستند، بعد چهارمی هم بدان اضافه نمودهاند و آن بعد روحی و یا معنوی است (طهماسبی و کمانگیری، ۱۳۷۵). در حقیقت، ترکیب انسان، رفتار انسان، سلامت انسان، بیماری انسان و سایر افعال و حالاتی که بر انسان حادث میگردد ناشی از یک بعد خاص نیست، بلکه تمام ابعاد چهارگانه با ترکیب و تأثیر متقابل بر هم، حالاتی را بر انسان حکمفرما میکند.
امروزه مفهوم کیفیت زندگی یک شاخص اساسی سلامت محسوب می شود. کیفیت زندگی و به تبع آن سلامت روانی جزء جدایی ناپذیر در افراد پویا است. بستر های فیزیکی و اجتماعی که افراد بویژه نوجوانان در آن زندگی میکنند بر تجربیات اجتماعی سلامت روانی رشد و سازگاری آن ها تاثیر میگذارد.
کیفیت زندگی یکی از بنیادی ترین مفاهیم مطرح در روان شناسی مثبت نگر است.تغییر عقیده از اینکه فقط پیشرفت های علمی ،پزشکی و تکنولوژی میتواند زندگی را بهبود بخشد،به این باور که بهزیستی فردی ،خانوادگی ،اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفت ها به همراه ارزش ها و ادراکات فرد از بهزیستی و شرایط محیطی به وجود میآید،از منابع اولیه گرایش به کیفیت زندگی است(اسکالاک و همکاران[۱]،۲۰۰۲).
از طرف دیگر ،کیفیت زندگی نیروی قدرتمندی در راستای هدایت،حفظ و پیش برد سلامت و تندرستی در جوامع و فرهنگ های مختلف میباشد (تستا[۲] و سیمسون[۳]،۱۹۹۶).سازمان بهداشت جهانی چهار بعد سلامت جسمی،روانی،روابط اجتماعی و محیط زندگی را برای کیفیت زندگی در نظر گرفته است(رحیمی و خیر،۲۰۰۷).
سلامت روان شامل توانایی زندگی کردن همراه با شادی ، بهره وری و بدون وجود درد سراست .سلامت روان نیازی اساسی،برای بهبود کیفیت زندگی انسان،امری حیاتی است(سازمان جهانی بهداشت [۴]، ۲۰۰۱).سلامت روان با ویژگی های توانمند ساز درونی یا منافع درونی فرد،ارتباط دارد.
سلامت یا بهداشت روانی عنوانی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند عدم وجود علائم ناتوان کننده ، یکپارچگی کارکردی روانشناختی ،سلوک مؤثر در زندگی شخصی و اجتماعی ، احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر میگیرد. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها ، علاقه
ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است . سلامت روان در قیاس با سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد و محیط اشاره دارد . بخش مرکزی سلامت ، سلامت روان است ، زیرا تمام تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود (نیومن [۵]،۱۹۸۹).
۱-۲-بیان مسئله
از دیدگاه اسلام، راه علاج و درمان اساسی اختلالات روانی، از جمله اضطراب و نگرانی، یاد خداوند است: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و اعتقاد بر این است که انسان به وسیله ایجاد ارتباط روحی و معنوی با مبدأ وجود و سرچشمه همه پاکیها و نیکیها به آرامش خاطر دست پیدا میکند. یاد خدا، انسان را با ریسمان و پیوند استواری به پروردگارش مربوط میسازد و او را به خیر و خوبی در دنیا و آخرت سوق میدهد و روان انسان را بر اساس ایثار و همیاری پرورش داده و او را به آرامش میرساند. چنین فردی با عبرت گرفتن از دیگران و تجربه اندوزی از گذشته، با امید به سمت آینده در حرکت است. این افراد هرگز احساس ناراحتی و تشویش در مورد حوادثی که هنوز رخ ندادهاند به درون خود راه نمیدهند.
در احادیث و گفته های معصومانعوامل شناختی و عاطفی و رفتاری متعددی مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال، در مورد اختلال افسردگی، عواملی نظیر نگرشهای نامعقول، افراط و تفریط در تمایلات و هواهای نفسانی، برآورده نشدن انتظارات، ناامیدی، شک و تردید به الطاف خداوند، نارضایتی از زندگی، کوتاه در انجام فعالیتها، سستی و تنبلی، از دستدادن چیزی که برای فرد مهم است و یا نرسیدن به آرزوها، حسادت نسبت به کسی، ناراحتی فکری و خیالپردازی، احساس ناتوانی، و فشارهای روانی از سببهای افسردگی دانسته شده است.(فقیهی و مطهری طشی، ۱۳۸۳)
همان طور که در بالا نیز تأکید گردید ،یکی از گروههای در معرض خطر، دانشجویان هستند. آن ها از هوشمندترین افراد جامعه و سازندگان فردای جامعه در زمینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده و بخش قابل توجهی از جوانان را تشکیل میدهند. (فاضل میبدی، ۱۳۷۵) دانشجویان در مرحله انتقال از دوره نوجوانی به بزرگسالی، علاوه بر مشکلات ناشی از زندگی جدید، باید سعی کنند تا از خانواده استقلال مالی و عاطفی پیدا کرده و یک مجموعه از ارزشهای جدید زندگی اجتماعی را بپذیرند. (کوانگ و همکاران،۱۹۹۷ – عمران نسب، ۱۳۷۸) و در چنین شرایطی است که نیاز به انطباق مجدد احساس میشود.
افراد این گروه، فشارهای درسی و مسائل اجتماعی خاصی را تجربه میکنند و بدیهی است که به دلیل عدم تجربه از یک سو و شدت و فراوانی فشارهای روانی از سوی دیگر، بیش از سایر اقشار جامعه درگیر تنیدگیهای گوناگون میگردند (خزائیلی،۱۳۷۶). ناخشنودی، عدم رضایت، ناامیدی، ناکامی و خشونت،روابط بین فردی ضعیف، درماندگی حالات و احساسات منفی هستند که میتوانند عملکرد آن ها را شدیداًً تحت تأثیر قرار دهند (نیکجه، ۱۳۷۶).
تقریباً عموم مردم در قالبی از روابط زندگی میکنند. در روابط، مردم ریشههای راحتی، پیوستگی و شادی را پیدا میکنند هر چند که روابط منبع تعهد ،مسئولیت نیز میباشد سلامت روانی و احساسی راحتی هر کس به میزان قابل توجهی به کیفیت زندگی او معطوف است.
سلامت روان نقش مهم و اساسی در زندگی افراد دارد و اصولاَ دانشجویان به دلیل شرایط خاص سنی میتوانند مستعد از دست دادن سلامت روان بوده و با توجه به مشکلات خاص خود دچار فشار های روحی و روانی هستند. در نوجوانان عدم برخورداری از آینده شغلی روشن، تغییر در شرایط زندگی و نگرانی نسبت به آینده،از جمله تنش ها و فشارهای روحی و روانی در این سن به نظر میرسد . با توجه به تهدیدها و فرصت های جدی در این دوره، پرداختن به بحث سلامت روانی -که میتوانند متاثر از جهت گیری مذهبی و بینش دانشجو باشد-و کیفیت زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. البته یکی از متغیر هایی که رابطه نزدیکی با سلامت روان در فرد دارد مقوله کیفیت زندگی است که قرار داشتن آن در محدوده قابل قبو.ل و طبیعی بر سلامت روان افراد تاثیر میگذارد. و نهایتاً اینکه متغیرهای مذکور تاثیر غیرقابل اجتنابی بر عملکرد تحصیلی دانشجو خواهند داشت.
دانشجویانی که از الگوهای قوی جهت گیری مذهبی و سلامت روان بیشتری برخوردارند درمطالعه دروس با علاقه و هدف والاتری شرکت میکنند .شناخت وتوجه به دانش جویان مشکل دار از نظر سلامت میتواند درحل مشکل آن ها کمک نماید واین نتایج میتواند در پویایی هر چه بیشتر دانشگاه ،مراکز مشاوره مورد استفاده قرار داد .
یقینا شناخت عوامل مختلفی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم تاثیر نامطلوبی بر جهت گیری مذهبی ، بهداشت روانی و کیفیت زندگی دانشجویان دارد ، میتواند باعث جهت گیری آموزش های مداوم به دانش جویان، برنامه های تفریحی و فرهنگی ،در دستورکار قرار گرفتن واحدهای مشاوره دانشجویی و سایر برنامه ریزی های مراکز آموزشی در راستای کاهش این عوامل گردد. بر این اساس پژوهش حاضر در پی کشف و شناسایی هرچه بهتر تأثیر جهت گیری مذهبی و سلامت روان بر کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی دانشجویان میباشد.
۱-۳-اهمیت و ضرورت پژوهش:
امروزه با توسعه شهرنشینی و صنعتی شدن و از بین رفتن پیوندهای خانوادگی و آداب و رسوم و سنت ها ،جهان با مشکلاتی مثل تنش ،اضطراب،بی هویتی،فریبکاری ،تردید ،ناامنی فکری و اجتماعی درگیر است که اکثرکشورهای صنعتی و پیشرفته با توجه به امکانات فراوانی که دارند.ولی با مشکلات اجتماعی و فرهنگی زیادی دست به گریبان هستند مثل (فساد،تبانی،قتل،بزهکاری)و اکثر مردم آن ها دچار کمبودهایی در زمینه روحی و معنوی میباشند .به عقیده مذهب گرایان تمامی این مشکلات با نیروی توکل و ایمان به خدا جبران می شود.زیرا دین و ایمان به خدا به آدمی آرامش و قدرت تصمیم گیری میدهد و موجب حل بحران در سختی های زندگی می شود. روانشناسی سلامت، در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردی مقابله و سبک زندگی افراد در وضعیت سلامت جسمانی و روانی آن ها قایل شده است. شیوه های مقابله، تواناییهای شناختی و رفتاری هستند که افراد به منظور برآوردن نیازهای خاص درونی و بیرونی به کار میبرند.
رویکردهای مختلف، روشهای مقابلهای متفاوتی را به کار میبرند. در مقابله مذهبی از منابعی نظیر نماز، دعا، توکل به خدا و مواردی از این قبیل استفاده میشود. بدیهی است که استفاده از این منابع، مانع استفاده از سایر روشهای مقابله مربوط به رویکردهای دیگر نمیگردد، بلکه همه این ها میتوانند به موازات همدیگر مورد استفاده قرار گیرند تا هدف مشترک همه آن ها که رسیدن به سطح مطلوبی از سلامت جسم و روان است، تحقق یابد.روش مقابله مذهبی متکی بر باورها و فعالیتهای مذهبی است و به نظر میرسد از این طریق در مهار مشکلات هیجانی و ناراحتیهای جسمی به افراد کمک میکند. داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلق به منبعی والا، امید به کمک خدا در شرایط مشکلزای زندگی، و برخورداری از حمایتهای اجتماعی و معنوی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با برخورداری از آن ها میتوانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند. نمازی که توأم با حضور و توجه باشد و پیوسته بالاترین معارف اسلام را به انسان بیاموزد، انسان را از پوچی و بی هدفی و ضعف میرهاند و افق زندگی را در چشمش روشن ساخته، به او همت، اراده و هدف میبخشد.
تحقیقات مختلف نشان دادهاند افرادی که زیاد در فعالیت های مذهبی درگیر هستند یا افرادی که گزارش میدهند مذهب جنبه ی اصلی زندگی شان است، سلامت ذهنی نسبتاً بالا، نشانه های افسردگی نسبتاً کمتر و زندگی نسبتاً طولانی تری از همتایان کمترمذهبی شان دارند.
کیم و دیگران (۲۰۰۴) به این نتیجه رسیدند که دین با هیجانات مثبت مانند خوش خلقی، مهربانی، اعتماد به نفس، توجه و آرامش رابطه مثبت دارد. دسموند و همکاران (۲۰۰۸) دریافتند که دین داری، حتی بعد از کنترل جنس، سن، نژاد، موقعیت اجتماعی- اقتصادی، تحصیلات والدین، ساختار خانواده و دلبستگی والدین به طور مثبت و معناداری با خودکنترلی مرتبط است.
وقتی فرد نمازگزار با ایمان به قدرت لایتناهی پروردگارش در مقابل او کرنش میکند، خود را در مقابل هر عاملی که قصد به خطر انداختن امنیت (جسمی و روحی) وی را داشته باشد ایمن مییابد و ضمن تکرار باور اعتقادی خود طی نمازهای پنجگانه، این ایمنی را به روان خود تلقین میکند و سرانجام آرامش عمیق را در وجود خود حاکم میسازد. کاهش آمارهای جرم و جنایت و رفتارهای ضد اجتماعی، کاهش میزان مراجعه بیماران به مراکز درمانی در ماههای محرم، صفر و رمضان (طبق آمارهای نیروی انتظامی و اورژانس کشور) میتواند حاکی از تأثیر اعمال مذهبی در کاهش این رفتارها باشد.
هاگ میگوید: «شک ندارم که شما با پیروی از تعلیمات مذهبی خود، هیچگاه دچار افسردگی ناشی از خودملامتگری نخواهید شد». (به نقل از: مرتجاعی، ۱۳۷۶) این الگوی کاملی از همسویی مذهب و روانشناسی است. همه مذاهب از پیروانشان میخواهند که انسانهایی شاد، بانشاط و از خود خرسند باشند و همدیگر را دوست بدارند. مذهب به انسان کمک میکند تا به معنای حوادث زندگی، بخصوص حوادث دردناک و اضطرابانگیز دست یابد. دین به معتقدان و مؤمنان خود میآموزد که چگونه با مجموعه عظیم جهان و قوانین آن سازگاری یابند.
آرامش روانی، گمشده انسان امروزی است و او با تمام وجود در پی دستیابی به آن است.(آذربایجانی، و موسوی اصل، ۱۳۸۵) شاید بتوان گفت: مهمترین مشکل انسان، اضطراب، افسردگی، اختلال در روابط بین فردی، خشونت و مانند آن ها میباشد و بدیهی است اگر مسائل فوق در جامعهای گسترده شوند پیامدهای بسیار وخیم و غیرقابل جبرانی را به بار خواهد آورد. از دیدگاه دین، مؤثرترین چیزی که میتواند این مشکلات را برطرف کند یاد خدا است.(آذربایجانی و موسوی اصل، ۱۳۸۵)
تقریباً عموم مردم در قالبی از روابط زندگی میکنند. در روابط، مردم ریشههای راحتی، پیوستگی و شادی را پیدا میکنند هر چند که روابط منبع تعهد ،مسئولیت نیز میباشد سلامت روانی و احساسی راحتی هر کس به میزان قابل توجهی به کیفیت روابط او وابسته است، یعنی به الگوهای تعامل او با همسر ،فرزند،والدین،دوستان و همکاران مربوط میباشد.
سلامت روان نقش مهم و اساسی در زندگی افراد دارد و اصولاَ دانش جویان به دلیل شرایط خاص سنی مستعد از دست دادن سلامت روان بوده و با توجه به مشکلات خاص خود دچار فشار های روحی و روانی هستند. در نوجوانان عدم برخورداری از آینده شغلی روشن، سردرگمی در انتخاب مسیر زندگی در آینده، تنش ها و فشارهای روحی و روانی به نظر میرسد این گروه بیش از سایر افراد جامعه در خطر از دست دادن سلامت روان خود باشند. دوره نوجوانی سن بحران رشدی است و در این دوره، افزایش انواع استرس ها و آسیب پذیری به فشار روانی، اجتماعی و زیستی با کاهش مهارت های مقابله ای همراه می شود. و به نوعی در این دوران از فرد انتظار می رود نقش های اجتماعی را با همسالان بپذیرد، آنچه را که مربوط به مدرسه است را تکمیل کند، درباره ی آینده شغلی خود تصمیم بگیرد. توجه به سلامت روان در دوره نوجوانی و جوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا به دلیل نقش بسیار مهمی که در این دوره در انتقال از کودکی به دنیای بزرگسالی فراهم می شود. هر گونه اختلال میتواند اثرات دیر پایی را در زندگی بزرگسالی فرد بر جا بگذارد. اختلالات در این دوره میتواند به شکل گیری هویت فرد و آینده شغلی و حرفه ای و به طور جدی آسیب بزنند. با توجه به تهدیدها و فرصت های جدی در دوره نوجوانی، پرداختن به بحث سلامت روانی و عوامل تاثیر گذار بر آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از متغیر هایی که رابطه نزدیکی با سلامت روان در فرد دارد بحث کیفیت زندگی است که قرار داشتن آن در محدوده قابل قبو.ل و طبیعی بر سلامت روان افراد تاثیر میگذارد. این مفهوم گسترده بر ابعاد گوناگون فرد اعم از جسمی، روحی و روانی مؤثر است.
واژه کیفیت زندگی نخستین بار توسط پیگو[۶]در سال۱۹۲۰در کتاب اقتصاد و رفاه مورد استفاده قرارگرفت ،به مرور زمان محققان متوجه شدند که کیفیت زندگی میتواند یکی از پیامدهای پراهمیت در ارزیابی سلامت باشد،چنانچه تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت نیز به این نکته تأکید دارد(فایرز،۲۰۰۰ ).
دونالد کیفیت زندگی را اصطلاحی توصیفی عنوان می کندکه به سلامت و اعتقاد عاطفی ،اجتماعی و جسمی افراد و توانایی آن ها برای انجام وظایف روزمره اشاره دارد(دونالد،۲۰۰۱)
به اعتقاد کمپل و همکاران (۱۹۷۶)کیفیت زندگی با آموزش ارتباط مستقیم دارد،به عبارت دیگر ،هرچه میزان سالهای سپری شده برای کسب آموزش بیشتر باشد ،کیفیت زندگی هم افزایش مییابد .
از خانواده، تا دانشگاه و پس از آن عوامل مهمی از جمله آموزش، گروه همسالان ،دانشگاه،الگوی معنوی و مذهبی انتخاب شده و … هستند که در شکل گیری کیفیت زندگی ،سلامت روان ،مسیرزندگی و عملکرد تحصیلی تأثیر دارند. بنابرین می توان گفت ،سلامت روان کودک، جوان و بزرگسالان در گرو وجود سلامت اجتماعی است.
در این تحقیق در نظر بوده است وجود رابطه بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان با کیفیت زندگی وعملکرد تحصیلی مورد بررسی قرار گیرد،هر چند در تحقیقاتی که در داخل کشور به انجام رسیده است رابطه معنی داری بین متغیرهای پیش بین (جهت گیری مذهبی و سلامت روان) و متغیرهای ملاک(کیفیت زندگی وعملکرد تحصیلی )مشاهده شده است ؛در این تحقیق در مسیر تعمیم آن یافته ها برجامعه آماری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان به طی طریق پرداخته شده است و با ارائه نتایج این تحقیقات به دانشگاه و دانشجویان می توان اهمیت و تاثیرمذهب را در بین ایشان تبیین نموده و در جهت گرایش بیشتر و فعالیت درچارچوبهای مذهبی به منظور نائل آمدن به هف ارتقاء دانش و دانش پژوهی گام های موثرتری برداشته شود و نهایتاً می توان از نتایج این تحقیق در موارد ذیل استفاده نمود:
الف) استفاده از نتایج تحقیق در دانشگاه ها
ب) استفاده از نتایج تحقیق در مراکز مشاوره
ج) استفاده از نتایج تحقیق در مرکز آموزشی و حتی آموزش و پرورش
د) یک نسخه این تحقیق پس از اتمام به معاونت فناوری و تحقیقات دانشگاه جهت الگوگیری و بهره برداری لازم در برنامه های دانشجویی و آموزشی ؛ارائه می شود .
۱-۴-اهداف تحقیق:
۱-۴-۱-هدف اصلی:تعیین رابطه بین جهتگیری مذهبی و سلامت روان با کیفیت زندگی وعملکرد تحصیلی
در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بندرعباس
۱-۴-۲-اهداف جزئی :
۱- تعیین رابطه بین جهت گیری مذهبی وکیفیت زندگی در دانشجویان
۲-تعیین رابطه بین جهت گیری مذهبی و عملکرد تحصیلی در دانشجویان
۳-تعیین رابطه بین سلامت روان و کیفیت زندگی در دانشجویان
۴-تعیین رابطه بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی در دانشجویان
۵-تعیین پیشبینی کنندگی عملکرد تحصیلی از طریق جهت گیری مذهبی و سلامت روان
۶-تعیین پیشبینی کنندگی کیفیت زندگی از طریق جهت گیری مذهبی و سلامت روان
۱-۵-سوالات تحقیق:
۱-۵-۱-این تحقیق، درصدد پاسخگویی به سؤالات ذیل است:
۱-آیا بین جهت گیری مذهبی و مؤلفه های کیفیت زندگی رابطه وجود دارد؟
۲-آیا بین جهت گیری مذهبی و عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد؟
۳-آیا بین سلامت روان وکیفیت زندگی رابطه وجود دارد ؟
۴-آیا بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد ؟
۵-آیاجهت گیری مذهبی و سلامت روان پیشبینی کننده کیفیت زندگی وعملکرد تحصیلی دردانشجویان است؟
۱-۶- فرضیه های تحقیق
۱-۶-۱-فرضیه اصلی:بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان با عملکرد تحصیلی و کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.
۱-۶-۲-فرضیه های فرعی:
۱- بین جهت گیری مذهبی و مؤلفه های کیفیت زندگی رابطه وجود دارد.
۲-. بین جهت گیری مذهبی و عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد.
۳-.بین سلامت روان وکیفیت زندگی رابطه وجود دارد.
۴- بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد.
۵- الگوهای جهت گیری مذهبی و سلامت روان پیشبینی کننده کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی در دانشجویان است.
۱-۷-متغیرهای تحقیق:
۱-۷-۱-متغیر های پیش بین : جهت گیری مذهبی و سلامت روانی
۱-۷-۲-متغیرهای ملاک : کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی
۱-۸-تعاریف واژه ها و اصطلاحات کلیدی پژوهش:
۱-۸-۱-تعریف مفهومی
۱-۸-۱-۱-جهت گیری مذهبی: میزان گرایش، باورها و آمادگی فرد برای انجام اعمال مذهبی.
علامه طباطبائی در جلد سوم تفسیر المیزان گرایش دینی را عبارت از تسلیم شدن در برابر بیانی که از مقام ربوبی در مورد اعمال و عقاید و یا در مورد معارف و احکام صادر میشود میداند.واژه «دین» در لغت به معانی گوناگونی از جمله جزاء، اطاعت، قهر و غلبه، انقیاد، خضوع و پیروی آمده است. در قرآن کریم هم آیاتی وجود دارد که از آن ها معنای جزاء، شریعت، قانون، طاعت و بندگی استنباط میشود. (بلالی،۱۳۷۷) دهخدا (۱۳۵۱) دین را در لغت به معنای کیش، آیین، طریقت و شریعت و در اصطلاح، عبارت از مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستورهایی میداند که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزارههای توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اصلی دارد: شناخت، ایمان و عمل).
۱-۸-۱-۲-سلامت روانی:سلامت روانی حالتی از ذهن است که به وسیله بهزیستی هیجانی، رهایی نسبی از اضطراب و نشانه های ناتوان کننده و ظرفیتی برای ساختن روابط سازنده و انطباق با درخواست های معمول و استرس های زندگی مشخص می شود(کورسینی،۲۰۰۲ ؛به نقل از نیری،۱۳۸۵).
۱-۸-۱-۳-کیفیت زندگی :سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را این گونه تعریف میکند: برداشت و درک افراد از موقعیت خود در رابطه با اهداف و نظام های ارزشی مورد قبول آنان با توجه به شرایط عینی زندگی، (سازمان بهداشت جهانی،۱۹۹۳) .
۱-۸-۱-۴-عملکرد تحصیلی : درجه موفقیت دانشجو در یادگیری مطالب درسی پیشبینی شده از سوی وزارتخانه بهداشت و درمان و آموزش پزشکی
۱-۸-۲-تعریف عملیاتی:
۱-۸-۲-۱-جهت گیری مذهبی: نمره حاصل از پرسشنامه جهت گیری و اعتقادات مذهبی آلپورت .(ملاک وضعیت جهتگیری مذهبی دانشجویان است).در تحقیق حاضر، منظور از دین، دین اسلام و منظور از مذهب، مذهب شیعه میباشد. نمره بالاتر در این مقیاس نشان دهنده جهت گیری مذهبی درونی است .
۱-۸-۲-۲-کیفیت زندگی: نمره ای است که فرد از طریق پرسشنامه مقیاس کوتاه ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۸ به دست می آورد ،این پرسشنامه دارای ۲۶گویه ،پنج گزینه ای میباشد که کدگذاری برای گویهای با پاسخ مشابه به صورت ۱تا۵ و۰تا۴ به انجام رسیده است. نمره بالاتر در این مقیاس نشان دهنده کیفیت زندگی بالاتر است .
۱-۸-۲-۳-سلامت روانی: نمره ای است که فرد از طریق پرسشنامه سلامت عمومی(GHQ)که دارای ۲۸ گویه پنج گزینه ای است به دست میآید . از صفر تا ۴کدگذاری برای گویه ها به انجام رسیده است. نمره بالاتر در این مقیاس نشان دهنده سلامت روانی پایین تر است .
۱-۸-۲-۴-عملکرد تحصیلی: میانگین نمرات امتحانات دانشجو در دو نیمسال تحصیلی گذشته.
فصل دوم:
مروری برتحقیقات انجام شده
۲-۱-مقدمه :
در این فصل ابتدا تعاریف و متغیرهای نظری درباره جهت گیری مذهبی ،سلامت روان ،کیفیت زندگی عنوان شده و سپس پیشینه و پژوهش هایی که در رابطه با این پژوهش در ایران و خارج از کشور انجام شده است ارائه میگردد.
۲-۲-بررسی نظریه های جهت گیری مذهبی :
گرایش انسان به دین با تاریخ بشر مقارن است ،تاریخ بشر نشان داده است انسان “دین ورز”قدمتی دیرینه دارد.گواه این مطلب با مطالعه ی جامع رابطه بین جهت گیری مذهبی و بهداشت روانی است.الیس[۷] اظهارداشت که تدین با تفکر غیرعقلانی و اختلالات عاطفی همراه است.درحالی که برگین[۸] با بهره گرفتن از شواهد موید ،همراهی تدین با آسیب شناسی روانی را رد میکند.کویینگ و همکاران [۹]به شواهدی اشاره میکنند که به نظرمتخصصان بهداشت روانی و پزشکان بیانگر رابطه مثبت بین مذهب و بهداشت روانی و سلامت جسمانی است.تورسن و هریس[۱۰] در پژوهش های خود اظهارداشته اند که عقاید و باورهای مذهبی بر سلامت جسمی و روانی بزرگسالان اثرمثبتی دارد. فرانسیس و همکاران [۱۱]بیان داشتند که جهت گیری مثبت به مذهب مسیحیت همراه با سطح نمرات بالاتر در پرسشنامه های سلامت عمومی است .
در سال های اخیر تحقیقات زیادی در مورد مذهب و نقش آن در زندگی و سلامت روانشناختی و کاهش اختلالات روانی صورت گرفته است .اقبال روز افزون نسبت به این موضوع در سطح دنیا ،بیانگر اهمیت مذهب و نشان دهنده بازگشت انسان به دین و معنویت است که در این میان جهت گیری مذهبی میتواند به عنوان یک الگوی تجربی مفید برای کشف ارتباط بین متغیرهای گوناگونی به کار رود.
مذهب بسیاری از نیازهای اساسی انسان را برآورده میکند و خلاء های اخلاقی ،عاطفی و معنوی او را پر میکند،امید و قدرت را در فرد تحکیم نموده و خصوصیات اخلاقی ،معنوی را در فرد و اجتماعات استحکام داده و پایگاه بسیارمحکمی برای انسان در برابر مشکلات و مصائب و محرومیت های زندگی ایجاد میکند (اسدی نوقابی و همکاران،۱۳۸۴)
به نظرمی رسد که افراد مذهبی و غیرمذهبی میزان فشار روانی مشابهی را تجربه میکنند،لیکن افراد مذهبی میتوانند با رویدادهای منفی زندگی و عوامل فشارزای روانی مقابله کنند؛زیرا برای مقابله با فشارروانی به خوبی از مذهب استفاده میکنند؛واکنش آن ها به فشار روانی تحت تاثیر عواملی مانند شرایط اجتماعی ،سخت کوشی شخصی،سبک مشکل گشایی و مانند آن قرارمی گیرد،که در افرادمذهبی موجب کاهش فشار روانی میگردد.افزون بر این اعتقادهای شناختی افراد مذهبی به آنان در مقابله با فشار روانی کمک میکند.اعتقادات ورفتارهایی مانند توکل به خدا ،زیارت،دعا،نماز و روزه و… میتواند از طریق ایجاد امید و تشویق نگرش های مثبت موجب آرامش درونی فرد شود(شطی و همکاران،۱۳۸۳).
اسلام برنامه سالم سازی است ،این سلامت در سایه تسلیم در برابر مشیت الهی و اجرای دستورات و قوانین حیات بخش او به دست میآید.بنابرین بدیهی است که همه قوانین ،مقررات و برنامه های اسلام ،راه را برای آرامش خیال و سلامت روان انسان و تحقق خلیفه اله بودن او ،هموار و آماده میسازد.از این دیدگاه در بین تمام برنامه ها و قوانین اسلام ،نماز از جایگاه والایی برخوردار است و در آیات مختلف ،مستقیما به نقش آن در آرام سازی درون ،شفابخشی قلب و شادابی روح و روان اشاره شده است.از جمله در سوره طه آیه ۱۴(اقم الصلوه لذکری) و سوره رعد آیه۲۸(الابذکراله تطمئن القلوب).
امام جعفرصادق (ع) برای شخص باایمانی صفاتی را بهشرح ذیل ذکر نمودهاند. داشتن صفات زیر کمک زیادی به مقاومت افراد در برابر آسیبهای روانی – اجتماعی میکند. پارهای از این صفات عبارتند از:
۱. متانت و استواری در برابر حوادث
۲. صبر و شکیبائی در گرفتاریها
۳. شکرگزاری در نعمت
۴. قناعت به روزئی که خداوند داده است.
۵. روا نداشتن ستم بر دشمنان
۶. تحمیل نکردن خود بر دوستان
۷. تأمین آسایش دیگران با تحمل سختیها (از محمد یعقول کلینی در کتاب ”اصول کافی“).
بر اساس جدیدترین پژوهش های جامعه شناختی ،۹۵%انسان ها به وجود خداوند ایمان دارند .محققان هیچ قومی از اقوام بشری را نیافته اند که صاحب نوعی دین نباشند.قرآن کریم از این حقیقت ،که تمام اقوام گذشته دارای یک رسول و طبعاً دارای دین بوده اند ،در آیات بسیاری خبر داده است :«وَإِن مِّنْ أُمَّهٍ إِلَّا خلَا فِیهَا نَذِیرٌ»(فاطر:۲۴)، «ولِکُلِّ قَوْم هاد…»(رعد:۷).مذهب به عنوان مجموعه ای از اعتقادات ،بایدها و نبایدها و نیز ارزش های اختصاصی و تعمیم یافته ،از موثرترین تکیه گاه های روانی به شمار می رود و قادر است معنای زندگی را در لحظه های عمر فراهم کند و در شرایط خاص نیز با فراهم سازی تکیه گاه های تبیینی ،فرد را از تعلیق و بی معنایی نجات دهد .
۲-۲-۱اعتقادات مذهبی و سلامت روانی
یکی ازمعضلات قرن حاضرآشفتگی های عاطفی وهیجانی در روابط انسانی است. درطول تاریخ مکاتب گوناگونان جامعه شناسی و روانشناسی به دنبال ارائه راه حلهایی بودند وبه انسان و نیازهای او توجه کردهاند. مطالعات معنوی در روانشناسی در سطح جهان موضوعی جدی و اساسی است و توجه به آن در بسیاری از کشورها در حال افزایش است(پاچالسکی[۱۲]ولارسن[۱۳] (۱۹۹۸)، پاچالسکی و همکاران (۲۰۰۰)).
امروزه بسیاری از پزشکان ایمان و معنویت را به عنوان یک منبع مهم در سلامت جسمی و بهبود افراد می شناسند ،به گونه ای که آن ها اغلب ضروری می دانند که در فرایند درمان مسایل معنویب یماران را مورد توجه قرار دهند (به نقل از ریچاردز[۱۴]، هاردمن[۱۵] و بررت[۱۶]،۲۰۰۷).
معنویت،بعدی از انسان است که ارتباط و یکپارچگی او را با عالم هستی نشان میدهد. ارتباط و یکپارچگی به انسان امید و معنا میدهد و او را از محدوده زمان و مکان و علایق مادی فراتر میبرد ،وحدت درهستی به وسیله افراد معنوی مشاهده می شود (غباری بناب،۲۰۰۹).
پارگامنت و همکاران(۲۰۰۰)، هم جنبههای مثبت و هم جنبههای منفی مقابله مذهبی را مطالعه، بررسی و شناسایی نمودند. راهبردهای مذهبی مثبت شامل، بازنگری خیرخواهانه مذهبی، ارزیابی مجدد از قدرت خدا، مقابله مذهبی مشارکتی، جستجوی حمایت معنوی، تمرکز مذهبی، پالایش مذهبی، ارتباط معنوی، جستجوی حمایت از روحانیون، کمک رسانی مذهبی و آمرزش مذهبی. راهبردهای مذهبی منفی نیز شامل، ارزیابی کیفری مذهبی، ارزیابی مجدد شیطانی، واگذاری (تسلیم) مذهبی فعالانه و منفعلانه، مقابله مذهبی خودمدارانه، ناخشنودی معنوی، ناخشنودی مذهبی بین فردی میباشد. نتیجه مرور ۱۱ مطالعه نشان میدهد که مقابله مثبت مذهبی با تعالی پس ضربه ای، پیامدهای مثبت و تعالی وابسته به استرس، رابطه دارد (شاو و همکاران،۲۰۰۵).
به طور خلاصه ،معنویت یکی از ابعاد زندگی انسانی است و هنگامی که افراد به اتاق مشاوره و درمان وارد میشوند ،بعد معنوی خود را پشت در نمی گذارند بلکه باورهای معنوی ،اعمال ،تجارب ،ارزشها ، ارتباطات وچالش های معنوی خود را نیز به همراه خود به اتاق مشاوره و درمان می آورند (پارگامنت،۲۰۰۷).
رویکردهای معنویت درمانی ،درمانگران را تشویق می کنندکه در درمان مسایل مهم معنوی درمانجویان را در زمان مناسب مورد خطاب قرار دهند و در راستای استفاده از قدرت بالقوه ایمان و معنویت درمانجویان در درمان و بهبودی ،از زبان و مداخله هایی استفاده کنند ،که بیانگر احترام و ارزش قائل شدن درمانگر نسبت به مسایل معنوی درمانجو باشد(ریچاردز،هاردمنوبررت،۲۰۰۷).
مذهب و معنویت مجموعه ای از کلمات و چارچوبها را ارائه میدهند که از راه آن ها ،انسان میتواند معنا و مفهوم زندگی خود را درک کند (وست[۱۷]،۲۰۰۱). دان[۱۸] (۱۹۹۳)، معنویت به وسیله اعمال و عقاید پذیرفته شده هر فرهنگ مشخصی بیان شده و شکل میگیرد. این رویکرد به معنویت در اصل اشاره دارد نیازهای معنوی به گونه ذاتی در قلمرو مذهب رسمی ،دارای رابطه عمیق با عقیده به خداوند یا هر الوهیتی میباشد. به نظرمی رسد که نیازهای معنویی که ارزش و معنای درونی و یک ارزش و معنای خارجی داشته باشد (فلاهی خوش ناب و مظاهری،۲۰۰۸).
اخیراً تحقیقات در گستره وسیعی متوجه این موضوع گردیده که مذهب و اعتقادات مذهبی چگونه بر جنبههای مختلف سلامت جسمی و روانی مؤثرند. تحقیقات پیشین نشان داده است که مذهبی بودن به معنای وسیع کلمه میتواند اثرات بحرانهای شدید زندگی را تعدیل کند. برای مثال کوک[۱۹]و ویمبرلی[۲۰] (۱۹۸۳) گزارش کردند که تعهد مذهبی، سازش والدینی را که اخیراًً کودکی را به خاطر اختلال خون یا سرطان از دست داده بودند، تحت تأثیر قرار میداد (پارک[۲۱]و کوهن[۲۲]،۱۹۹۰).
برخی محققان نشان داده اندکه اعتقادات مذهبی ارتباط زیادی با سلامت کلی فرد دارد؛ به طوری که اعتقادات مذهبی به عنوان منابع مهمی جهت سازگاری با وقایع تنش زای زندگی در نظر گرفته می شود (استوکی[۲۳] و همکاران،۲۰۰۱). پژوهشگران در تحقیقات خود بر روی سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان دریافتند بین سن بیماران و اعتقادات مذهبی آنان ارتباط مستقیم وجود دارد تحقیقات در دهه اخیر قویاً حاکی از آن است که توجه به نیروهای اعتقادات مذهبی و معنویت به عنوان نیازی که به افراد، آرامش، نیرو و نشاط وصف ناپذیری می بخشد مورد توجه نظریه پردازان مختلف از جمله پزشکان، روان پزشکان و روان شناسان بوده است.
در سالهای اخیر تحقیقات بیشماری در مورد ارتباط مذهب و سلامت روان انجام شده است. این تحقیقات به طور کلی نشان دادهاند که یک ارتباط مثبت بین مذهب و سلامت روان وجود دارد (الیسون،۱۹۹۴). اما در برخی تحقیقات، ارتباطی مبهم و نامفهوم، بین جنبههای مختلف دین داری و سازش روان شناختی گزارش شده است. به نظر میرسد، اعتقادات مذهبی میتوانند اثرات مثبت و منفی بر سلامت روان داشته باشند و بسته به دیدگاه های مذهبی شخص، رویدادهای مشابه درزندگی افراد میتواند به شیوهای کاملاً متفاوت مدنظر قرار گیرند. برای مثال، در مطالعه تایلر (۱۹۸۳) بر روی قربانیان سرطان مشاهده شد که بعضی قربانیان، سرطان را به عنوان یک مبارزه یا آزمایش الهی که از طرف خدا برای ایمان آن ها طرح شده است، میدانستند، در حالی که عده ای دیگر آن را به عنوان یک تهدید در نظر می گرفتند (پارک و کوهن،۱۹۹۰).
کوتاهترین راه برای تقسیم بندی مذهب از نظر موضوعی این است که بگوئیم شخصی که از بیرون برانگیخته شده، مذهبش را مورد استفاده قرار میدهد در حالی که، شخصی که از درون برانگیخته شده با مذهبش زندگی میکند. شخصی که جهت گیری مذهبی درونی دارد، انگیزه هایش را در خود مذهب، مییابد. چنین اشخاصی، مذهب و شخصیت شان یکی می شود. در حالی که اشخاصی که جهت گیری مذهبی بیرونی دارند، برای رسیدن به اهدافی دیگر به سمت مذهب میروند. به عبارت دیگر به سمت خداوند میروند، بدون این که از خود روی بگردانند (به نقل از ویتن[۲۴]،۱۹۹۴).
ایکوویکس[۲۵] و همکاران (۲۰۰۶) طی مطالعه ای بر روی ۳۲۸ نفر دختر نوجوان که دچار ضربه های متعدد شده بودند، نشان دادند که مقیدبودن به مسایل اخلاقی با میزان رشد پس از ضربه رابطه دارد. در هر حال با مطالعه ی گزارش های مطرح شده در این افراد