۵- حلقی زبانی :
عضله ای است نازک که در حقیقت از متفرعات عضله تنگ کننده فوقانی حلق میباشد.
مبداء – چنان که گفته شد الیاف آن جزئی از عضله تنگ کننده فوقانی است .
مسیر-الیاف عضلانی بطرف قاعده زبان متوجه میگردند.
انتها- الیاف فوقانی با رشته هایی از عضلات کامی زبانی و نیزه زبانی در ضخامت آن پس از آنکه از زیر عضله لامی زبانی عبور کردند بارشته هایی از عضله زبانی تحتانی یکی میشوند.
مجاورات – قسمتی از این عضله در زیر عضله لامی زبانی قرار دارد.
عمل – زبان را به عقب و بالا میکشاند.
عصب – شعبه ای است از عصب زیر زبانی .
۶- لوزه زبانی :
عضله ای است پهن و بسیار نازک که همیشه نیز موجود نیست .
مبداء- روی سطح خارجی پوشه لوزه اتصال مییابد.
مسیر- الیاف آن بطرف جلو و پائین متوجه میشوند.
انتها- عضله در ضخامت قاعده زبان تغییر جهت داده و عرضاً متوجه خط وسط گردیده و در این نقطه با الیاف عضله طرف مقابل متقاطع میگردند.
مجاورات – این عضله ابتدا در سطح خارجی لوزه قرار دارد ولی در ضخامت زبان در زیر عضله زبانی فوقانی واقع است .
عمل – بالا برنده قاعده زبان میباشد.
عصب – شعبه ای از عصب ۳ زیر زبانی است .
۷- زبانی فوقانی :
تنها عضله فرد زبان است که بشکل تیغه نازکی در زیر مخاط سطح فوقانی زبان از قاعده تا رأس این عضو کشیده شده است .
مبداء – این عضله از سه دسته الیاف میانی و طرفی تشکیل شده است از اینقرار:
۱- دسته میانی که در روی غضروف مکبی و چین زبانی مکبی میانی میچسبد. ۲- دسته های طرفی که در روی دو شاخ کوچک استخوان لامی اتصال مییابند.
مسیر- دسته های نامبرده بطرف جلو و بالا و داخل متوجه شده و کمی نیز به عرض آن ها افزوده میگردد و بالاخره با یکدیگر مخلوط گشته و تشکیل تیغه واحدی را میدهند.
انتها- این تیغه قسمت میانی سطح فوقانی زبان را پوشانده و تا نوک آن ادامه مییابد.
مجاورات – سطحاً با مخاط زبان و عمقاً با سایر عضلات زبان که در زیر آن قرار دارند مجاور است و در طرفین آن عضلات کامی زبانی و حلقی زبانی و نیزه زبانی واقعاند.
عمل – نوک زبان را ببالا و عقب میکشاند و بالنتیجه این عضو را کوتاه می کند.
۸- زبانی تحتانی :
عضله ای است نازک و مسطح و طویل که در سطح تحتانی زبان قرار دارد.
مبداء- روی شاخ کوچک استخوان لامی میچسبد و نیز عده ای از الیاف حلقی زبانی و نیزه ای زبانی به آن ملحق میگردند.
مسیر- عضله بطرف جلو و بالا متوجه شده و قوسی را می پیماید که تقعر آن بطرف پائین و جلو است .
انتها- در روی سطح عمقی مخاط نوک زبان اتصال مییابد.
مجاورات – این عضله در زیر عضله نیزه زبانی و بین عضلات زنخی زبانی (در طرف داخل ) و لامی زبانی (در طرف خارج ) قرار دارد.
عمل – زبان را پائین آورده و بعقب میکشاند وبالنتیجه آن را کوتاه می کند.
عصب – شعبه ای از عصب زیر زبانی .
۹– عرضی :
عضله ای است نازک که عیناًاز خط وسط تا کنار زبان کشیده شده است .
مبداء- در روی غشاء میانی میچسبد.
مسیر- عرضاً بطرف خارج کشیده می شود.
انتها- در روی مخاط کنار طرفی زبان اتصال مییابد.
مجاورات – الیاف آن در ضخامت زبان با الیاف سایر عضلات این عضو متقاطع میباشند.
عمل – زبان را طویل و مدور نموده و بالنتیجه عرض آن را اندک میسازد.
عصب – شعبه ای از عصب زیرزبانی است .
سوم – مخاط زبان :
این مخاط تمام سطح زبان را پوشانده فقط قاعده این عضو است که از آن مفروش نیست و مخاط زبان در حدود محیط قاعده به روی خود منعطف شده و با مخاط اعضای مجاور یعنی حلق و حنجره و شراع الحنک و لثه ها و کف دهان یکی می شود. مخاط سطح تحتانی زبان نازک و شفاف است ولی هر قدر بکنارهای این عضو نزدیکتر شویم ضخیم تر میگردد و حداکثر ضخامت آن در وسط سطح فوقانی زبان میباشد. استقامت مخاط سطح تحتانی و کناره های زبان ضعیف ولی مخاط سطح فوقانی دارای استقامت زیادتری است . رنگ آن در سطح تحتانی پشت گلی و در سطح فوقانی پس از غذا خوردن پشت گلی مایل به قرمز است ولی صبح ناشتا و یا در صورتی که شخص چند ساعتی غذا نخورده باشد سفید یا سفید زردرنگ است .
حبه های زبان :
سطح مخاط زبان صاف و هموار نیست بلکه دارای برآمدگی هائی است به نام حبه زبانی که بر حسب شکلشان به چند دسته تقسیم میشوند از این قرار:
۱- حبه های کاسی شکل که حجمشان از سایر حبه ها بزرگتر و در وسط هر یک برآمدگی مدوری است که دور آن رانیز شیاری احاطه نموده است . عده آن ها معمولاً نه است و در جلوی شیار انتهائی و محاذات آن قرار گرفته اندو تشکیل هشت زبانی را میدهند. ۲- حبه های قارچی شکل که مانند قارچی است که از یک سر حجیم و یک پایه باریکی تشکیل شده است . عده آن ها یکصد و پنجاه الی دویست است که بیشترشان روی سطح فوقانی زبان در جلوی هشت زبانی پراکنده اند. ۳- حبه های نخی شکل ، برآمدگی های استوانه ای یا مخروطی شکل فوق العاده کوچکی هستند که از رأس آن ها استطاله نخی شکل متفرع میگردد. این حبه هانیز در جلوی هشت زبانی واقعند. ۴- حبه های نیم کروی بسیار کوچک که در تمام مخاط زبان پخش میباشند.
ساختمان مخاط زبان : این مخاط علاوه بر عروق و اعصاب که ما بعداً بذکر آن ها خواهیم پرداخت دارای قسمت های ذیل است :
الف – مخاط به طور کلی ، که مانند کلیه مخاطهای بدن از دو طبقه عمقی کوریون و سطحی (پوششی ) تشکیل شده است .
ب – غدد – که خود به دو نوعند، یکی : غدد فولیکولر و دیگری غدد مخاطی .
۱- غدد فولیکولر که چنان که در شکل خارجی زبان ذکر نمودیم در عقب هشت زبانی قرار گرفته و مجموعشان را لوزه زبانی مینامند. ۲- غدد مخاطی که غدد خوشه ای هستند و مانند سایر غدد خوشه ای دهان میباشند.
روی هم رفته مجموعه این غدد شبیه به نعل اسبی است که قسمت میانی آن روی ثلث خلفی سطح فوقانی زبان قرار گرفته و شاخه های این نعل در امتداد کناره های زبان واقع است انتهای شاخه در روی سطح تحتانی زبان و مجاور رأس آن میباشد و بدین ترتیب میتوان آن ها را به سه دسته تقسیم کرد، یکی دسته خلفی که فرد و میانی است و در عقب هشت زبانی قرار دارد و دیگری دسته طرفی که به موازات دو کنارزبان از حبه های کاسه ای شکل تا نوک زبان کشیده شده است . سوم دسته قدامی تحتانی یا دسته نوک زبان که درسطح تحتانی این عضو و در طرفین خط وسط واقع میباشد این دسته را به اسم غده بلاندن یا غده نون نیز مینامند.
ج – جوانه های ذائقه ، این جوانه ها مخصوص مخاط زبان اند و در ضخامت طبقه پوششی آن قرار گرفته و در حقیقت عضو اصلی ذائقه میباشند. هر یک از این جوانه ها بشکل بطریی است که ته آن روی کورین قرار گرفته و گلوی آن عموداً از طبقه های مختلفه سطحی پوششی عبور نموده و بالاخره دهانه آن در روی سطح آزاد مخاط قرار دارد. از این دهانه چندین استطاله نخی شکل خارج میگردد به نام مژگان دائقه .