دیدگاه اسلاوسون
اسلاوسون بر قدرت و استقلال فردی در گروه تأکید میورزد و معتقد است هر فرد در گروه موجود مستقلی است که با حفظ فردیت و هویت خود با بهره گرفتن از پویاییهای گروهی به تغییر و اصلاح رفتار نایل می شود.
دیدگاه لوین
لوین معتقد است کشمکش در گروه اجتناب ناپذیر است و فرد می کوشد در گروه فضایی برای خویش به دست آورد و با توجه به نیازهای خود برای به دست آوردن چنین محدودهای با تعارض و کشمکش مواجه می شود. در صورتی که گروه کمتر فعال باشد و از اتحاد و همبستگی لازم برخوردار نباشد، تنش در افراد افزایش مییابد. لوین همچنین معتقد است نقش رهبری در گروه مهم است؛ زیرا اوست که ارتباط ها را کنترل می کند و وحدت و یکپارچگی گروه را انسجام میبخشد.
هر تحلیلی از جریان و فرایند گروهی با گذشت زمان در معرض تغییرات بنیادی قرار خواهد گرفت، با این حال بحث و تحلیل از این جهت که روشنگر موقعیت کنونی کار گروهی و امید به بهبود و پیشرفت آن است، ضرورت دارد. هر نویسنده یا صاحب نظری، نظریه ویژه خود را نظریهای معنیدار در زمینه یادگیری میداند. هر چند همگان بر این حقیقت که جریان و فرایند گروهی تحتالشعاع علاقه کمتری به مبانی روانی جریان مشاوره ابراز میدارند تا خود جریان مشاوره گروهی. بنابرین تغییر و تفسیر نهایی و نظریه عملی موضوعی کاملاً فردی خواهد بود. جریان مشاوره گروهی احتمالاً آزادتر یا مستبدانهتر از آنچه رهبر گروه میخواهد انجام می شود. رهبری که از صداقت برخوردار است، بیشتر می تواند به اعضای گروه کمک کند.
فرد قدرتطلب، رهبر قدرت طلب و فرد مورد اعتماد و پذیرا، رهبری پذیرا و مورد اعتماد خواهد شد. راجرز این مطلب را این گونه خلاصه می کند که «هرگاه مشاور به گونه ای رفتار کند مطابق طبع و ماهیت وی نیست و صرفاً تظاهر به آن کند» گروه آن را کاملاً احساس می نماید و این بیصداقتی مشاور به محیط گروهی آسیب میرساند.
مؤثرترین انواع گروه ها بویژه از نظر مربیان و مشاوران عبارتند از: گروههای قدرت مدار آزادمنشانه و گروه- مدار. این گروه ها در واقع نمایانگر نظرهای گوناگون و امکانات تربیتی و مشاوره گروهی است. گروههای سه گانه فوق تحت عنوان “نظریه منفرد” که یک نظریه یادگیری است و شیوه های همخوان با فرضیه های آن نظریه بررسی می شود. کلیه گروه ها محتوای نظریهای داشته و هر یادگیری بیشتر جنبه درمانی درمانی دارند. برخی از گروه ها به علت تأکید بر محتوای یادگیری بیشتر جنبه تربیتی و آموزشی و پارهای به علت تأکید بر خودشناسی و دیگرشناسی و حل تعارضها در اعضای گروه نیز جنبه درمانی دارند. در طول هر جلسه گروه می تواند بین دو قطب تربیتی و درمانی حرکت کند و در پایان هر جلسه میتوان نقطه مورد تأکید را به خوبی دریافت (نوابی نژاد، ۱۳۸۸).
رهنمودهای یونسکو برای آموزش و پرورش در هزاره سوم نیز مبنایی برای مهارتهای زندگی به شمار میرود. یونسکو چهار هدف اصلی برای آموزش در قرن ۲۱ به شرح ذیل ارائه داده است.
۱-آموختن برای یادگرفتن ۲-آموختن برای به کاربردن
۳-آموختن برای زیستن ۴-آموختن برای با هم زیستن
که دو هدف آخر، پایه های مهارتهای زندگی را تشکیل میدهند (قاسم زاده، ۱۳۸۴).
روش آموزش مهارت های زندگی:
برنامه های آموزشی مهارتهای زندگی مبتنی بر این تئوری (یادگیری اجتماعی) بر یادگیری تجربی و فرصتهایی برای تمرین مهارتهای جدید و کسب آن مهارتها در طول آموزش استوار است. برنامه فعالیت، شامل فعالیت جوانان در گروههای کوچک، تسهیلگری همسالان، تکنیکهای ایفای نقش، بازیها و دیگر فعالیتهای جالب، استوار است (یونیسف، ۲۰۰۵).
طبق نظر ریکساچ (۲۰۰۰)، برنامه آموزشی مهارتهای زندگی شامل بحثهای گروهی میباشد که موقعیت مناسبی را جهت کسب مهارتهای ارتباطی و تعامل با دیگران فراهم میکند و در مواقع لزوم همکاری شرکتکنندگان با یکدیگر، موجب افزایش توانایی و اثربخشی افراد در رفتارهای بینفردی میشود. آموزش مهارتهای زندگی، آموزش مبتنی بر مهارتهای مربوط به رشد تواناییهایی است که نسل جوان را برای برخورد مؤثر با نیازها و چالشهای زندگی روزمره به ویژه در زمینه بهداشت جسمانی، عاطفی و اجتماعی، توانمند میسازد (مرکز رشد آموزش،۲۰۰۶؛ نقل از صفرزاده، ۱۳۸۲).
پیشینه اجرایی برنامه های آموزش مهارتهای زندگی
برنامه های آموزش مهارتهای زندگی در کشورهای اروپایی با اجرای الگوی آموزش واکر، کوپر و گاردنر در دهه ۸۰ آغاز شد (قاسم زاده، ۱۳۸۴).
آموزش مهارتهای زندگی در سال ۱۹۷۹ و با اقدامات دکتر گیلبرت بوتوین آغاز گردید. وی در این سال یک مجموعه آموزش مهارتهای زندگی برای دانشآموزان کلاس هفتم تا نهم تدوین نمود که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه گردید. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد میداد که چگونه با بهره گرفتن از مهارتهای رفتار جراتمندانه، تصمیمگیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوء مصرف مواد از سوی همسالان مقاومت کنند. هدف بوتوین طراحی یک برنامه واحد پیشگیری اولیه بود و مطالعات بعدی نشانداد که آموزش مهارتهای زندگی تنها در صورتی به نتایج مورد نظر ختم میشود که همه مهارتها به فرد آموخته شود. پژوهشها حاکی از آن بودند که این برنامه در پیشگیری اولیه چندین نوع مواد مخدر از جمله سیگار موفق بوده است (فتحی و همکاران، ۱۳۸۵).
بوتوین، به عنوان یک دانشمند رفتارگرا در زمینه ترویج بهداشت و پیشگیری مشهور است و تحقیقات وسیعی در برنامه های پیشگیری مبتنی بر مدرسه انجام داده است. فعالیتهای اصلیاش شامل تحقیق، آموزش شخصی و آموزش عمومی میباشد (مرکز رشد آموزش،۲۰۰۶؛ نقل از صفرزاده، ۱۳۸۲).
به پیشنهاد سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۳ برای اجرای این برنامه ها در کشورهای در حال توسعه، در ایران یونیسف در سال ۱۳۷۶، اقدام به تهیه راهنمای آموزش مهارتهای زندگی برای نوجوانان، زنان و جوانان نمود و با برگزاری کارگاههای آموزشی متعدد برای سازمانهای دولتی و غیر دولتی، به معرفی این برنامه پرداخت. معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی با همکاری وزارت آموزش و پرورش به تهیه و اجرای آزمایشی این برنامه در چند منطقه تهران اقدام نمود و در حال حاضر به عنوان واحد اختیاری در رشته کار و دانش آموزش داده میشود (قاسم زاده، ۱۳۸۴).