۲-۲-۵- عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد .
پنجمین بند از شـروط وکالـت در طـلاق، عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلى است کـه طبـق نظـر دادگاه صالح، منافى با مصالح خانوادگى و یا حیثیت زوجه میباشد. امورى با مصالح خانواگى منافات دارد که موجب سستى بنیاد خانواده یا اخـلال در نگهدارى و تربیت فرزندان یـا حیثیـت اجتمـاعى زوجـه و یـا بـرهم زدن نظـم اقتصادى خانواده باشد. براى تشخیص اینگونه امور قاعـده ثـابتى نمـیتـوان بـه دست داد. در ماده ۱۱۱۷ ق. م این حق براى مرد به رسمیت شناخته شده. زن نیـزبه عنوان شریک زندگى در مورد بیآبرویى خود و فرزندانش صاحب حقى است که نمیتوان نادیده گرفت و شوهر بنا بـر تکلیـف بـه «عاشـروهن بـالمعروف» نبایـد پیشهاى را برگزیند که موجب سرافکندگى و عذاب روحى زن شود ، خواه آن کار در قوانین، جرم شناخته شود یا نه. زن به استناد بند ۵ از شرط وکالت میتواند خـود را مطلّقه سازد، مشروط به اینکه اجبار مرد به ترک آن شغل ممکن نباشد.
۲-۲-۵-۱- عدم رعایت دستور دادگاه صالح در مورد منع اشتغال زوج
شرط اول این است که دستور دادگاه صالح در مورد منع اشتغال زوج رعایت نشده باشد. به هر حال برای رعایت مصلحت فرد و اجتماع انجام بعضی از مشاغل توسط قانونگذار ممنوع شده است. ممکن است مصلحت خانواده یا مصلحت فردی هر یک از زن و شوهر یا فرزندان نیز بر خلاف این امر باشد. از این رو در صورت عدم رعایت دستور دادگاه این شرط اتفاق می افتد.
۲-۲-۵-۲- لزوم منافی بودن شغل زوج با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه
در روابط زناشویی حقـوقی وجـود دارد کـه قـانونگـذار بـرای یکـی از زوجـین قائـل شده است، اما در عـین حـال، امکـان سوءاسـتفاده از ایـن حـق یـا تجـاوز از حـدود آن در مرحله اجرا نیز وجود دارد. یکی از این حقوق، حق ریاست مرد بر خانواده و تـدبیر امـور آن است، که به موجب مـادهی ۱۱۰۵ «قـانون مـدنی» بـه عهـدهی وی گذاشـته شـده اسـت این ریاست، نه یک حق صرف، بلکه آمیزه ای از حق و تکلیـف اسـت، کـه در کنار حقوقی که برای مرد ایجاد میکند، تکالیف و وظایف سنگینی را نیـز بـر دوش او میگذارد؛ افزون بر آن که این ریاست با قیودی نظیر مصالح خانواده و در محدوده روابط زن و شوهر محدود شده است و در واقـع مـرد موظـف اسـت در عـین مصـلحت اندیشـی و صلاحجویی مصالح خانواده، به حقوق و آزادیهای مشروع و قانونی زن احترام بگـذارد و از تعرض و تعدیهای مرد سالارانه به حقوق وی خودداری کند. (انصاری، ۱۳۸۸،ص۱۰۲)
از مجاری مهم اعمال حق ریاست شوهر، حق وی در خصوص تصمیم گیـری نسـبت بـه اشتغال زوجه است. در جامعه ما کم نیست مواردی که زن به جهت مخالفت شوهر و بـدون دلیل موجه، شغل مورد علاقه خود را رها کـرده یـا از ادامـه تحصـیل بازمانـده اسـت. در بسیاری موارد نیز مرد به هنگام ازدواج، رضایت خود را از ادامه اشتغال یا تحصیل زوج اعلام میکند، ولی پس از ازدواج، بدون آن که الزامی به توجیه کار خود داشته باشد، از ادامه اشتغال یا تحصیل زن ممانعت به عمل می آورد و خسارتی غیرقابل انکار به زن وارد میکند.
۲-۲-۵-۲-۱- منافی بودن شغل زوج با مصالح خانوادگی
«مصلحت» در لغت به ضد و نقیض مفسده و فساد به خیر تفسیر شده است. (دهخدا ،۱۳۷۲،ص۲۳۸۸-۲۳۹۰) در زبان فارسی نیز در مقابل مفسده و به معنای صواب، شایستگی و صلاح است. (ابن منظور ، ۱۴۱۰،ص۳۸) در زبان فارسی باستان، معادل فارسی مصلحت «چاره» بوده است که با پسوندهایی از قبیل : اندیش استعمال میشده است (دهخدا، ۱۳۷۷، ص ۵۸۰٫) در مفردات الفاظ قرآن آمده است. صلاح در اکثر موارد به باب افعال میرود و از مشتقات آن باب استفاده میشود و اصلاح انسان از سوی خداوند در سه قالب است:۱-خلقت کامل و نیکو ۲-زدودن و برطرفکردن فساد از وی بعد از خلقت ۳-تشریع و حکم مطابق مصلحت در حق وی. در قرآن کریم نیز هرچند واژۀ مصلحت استفاده نشده است، ولی مشتقات آن بسیار مورد استفاده قرار گرفتهاند که در همۀ آن ها اصلاح در مقابل افساد و عمل صالح در مقابل عمل سوء و سیئه به کار رفته است. (مسعودی،۱۳۸۷، ص۵۹)
دین اسلام از جامعیت برخوردار است و در همۀ عرصهها از جمله مسائل خانواده حضور دارد و به نیازهای روز بشر پاسخ میدهد. گرچه نصوص دینی محدود هستند، اما همین اندازه، پاسخگوی نیازهای درحالگسترش انسان میباشند. یکی از عناصری که در عرصههای مختلف برای پاسخگویی به نیازهای فردی و اجتماعی در دین اسلام پیشبینی شده است عنصر مصلحت در خانواده است.
وفق اصل ۲۸ قانون اساسی: «هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید». این اصل با تعبیر «هر کس» حکم عامی را بیان نموده و بین زن (اعم از زوجه یا غیر آن) و مرد فرقی قایل نشده است. این اصل دولت را موظف میکند، زمینه اشتغال را برای «همه افراد» با شرایط برابر ایجاد نماید.
وفق اصل ۴۳ قانون اساسی؛ در بند دوم و چهارم این اصل آمده: «تأمین شرایط و امکانات کار، برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، ». «رعایت آزادی انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهرهکشی از کار دیگری». در متن فوق نیز با تعبیر «همه» بر حق تمام مردان و زنان در اشتغال تأکید شده است.
طبق اصل۲۱ قانون اساسی: «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد: ۱٫ ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او …». تعبیر «حقوق زن در تمام جهات» عام است و یکی از مصادیق آن حق اشتغال است.
ممکن است مردی با نگاه مادی محض و بدون لحاظ موقعیت اجتماعی خود یا همسر شغلی را برگزیند. در این صورت زن حق دارد با آن مخالفت نماید. نمیتوان بین حیثیت مرد و زن تفاوت قایل شد زیرا پس از ازدواج، بین منافع زن و شوهر و نیز آبرو و حیثیت آنان پیوند ناگسستنی برقرار میشود. بنابرین زن نمیتواند به این دلیل که شغلش تنها با حیثیت وی مغایرت دارد و هر کسی حق دارد، راجع به خود تصمیم بگیرد، به مخالفت شوهرش بیاعتنا باشد. (مومنی، ۱۳۸۵، ص۱۲۷)
۲-۲-۵-۲-۲- منافی بودن شغل زوج با حیثیت زوجه