- درونی شدن یا درگیری پیشبینی شده بر اساس همگرایی بین ارزش های فرد و سازمان
۲-۳-۲- رویکردهای نظری سرمایه اجتماعی
رویکرد دیگر سرمایه اجتماعی مباحثی است که با امیل دورکیم[۴۲] آغاز و پس از او با تالکوت پارسنز[۴۳] پیگیری می شود. این اندیشمندان مفهوم سرمایه اجتماعی را بر مبنای تعهداتی که مبنای آن ها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی است، تعریف نمودند. همه روابط، تعاملات و همکاری ها بنظر ایشان ریشه در هنجارها و ارزشهای جامعه دارند. چنین ارزشها و هنجارهایی افراد را فارغ از هر گونه دغدغه ای به ایفای نقش ها و اعمال خویش ترغیب میکند.
از جریانات فکری دیگر که به طرح مفهوم «سرمایه اجتماعی » پرداخته است می توان از ماکس وبر نام برد، مباحثی که وبر مطرح میکند مفاهیمی است که به اعتماد معطوف است. این سوال که اعتماد در متن اجتماعی رسمی و غیر رسمی چگونه ساخته می شود و در یک متن اجتماعی چه ملازماتی برای افراد به همراه دارد. در مفهوم سازی سرمایه اجتماعی مؤثر بوده است. این اعتماد قرار دادی است به سوی خطرپذیری و به نوعی سود متقابل را برای مشارکت کنندگان در بردارد (فوکویاما، ۱۳۷۹).
دسته دوم، اندیشمندان معاصراند که به طور خاص به تعریف مفهوم سرمایه اجتماعی دست یازیده اند. نخستین اندیشمندی که در میان معاصران به این مهم اقدام نموده پیر بوردیو[۴۴] است . بوردیو سه نوع سرمایه را شناسایی نموده است: این اشکال سرمایه عبارتند از شکل اقتصادی (پول، مالکیت)، فرهنگی (شناخت، مهارت ها و کیفیت های تحصیلی ) و اجتماعی (ارتباطات وعضویت گروهی) (بوردیو، ۱۹۸۶).
شکل اقتصادی سرمایه بلافاصله قابل تبدیل به پول است، مانند دارایی های منقول و ثابت یک سازمان. سرمایه فرهنگی نوعی دیگر از سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد مانند تحصیلات عالیه اعضای یک سازمان ، که این نوع سرمایه هم تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و سرانجام میتواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه های اقتصادی باشد(الوانی، ۱۳۸۲).
همان گونه که ملاحظه میگردد شکل غالب سرمایه گذاری از دید بوردیو ، سرمایه اقتصادی است و انواع دیگر سرمایه که شامل سرمایه فرهنگی و اجتماعی است، به عنوان ابزاری برای حصول سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا میکند. به هر ترتیب بوردیو، سرمایه اجتماعی را این گونه تعریف میکند که «سرمایه اجتماعی مجموعه منابع واقعی یا بالقوه ای است که حاصل شبکه ای با دوام از روابط کمابیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل یا به عبارت دیگر با عضویت در گروه است، شبکه ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار میکند و آنان را مستحق اعتبار میسازد» (بوردیو ، ۱۹۸۶ ).
به اعتقاد بوردیو سرمایه اجتماعی یک ودیعه طبیعی یا اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی وقفه به دست میآید. شبکه روابط، محصول راهبردهای سرمایه گذاری فردی یا جمعی ، آگاهانه یا ناخودآگاه است که هدفش ایجاد یا باز تولید روابط اجتماعی است که مستقیما در کوتاه یا بلند مدت قابل استفاده هستند(بوردیو ، ۱۹۸۶ ).
از دیگر اندیشمندانی که به تعریف سرمایه اجتماعی همت گماشته است و برخورد عمیقی با این مفهوم داشته جیمز کلمن است. برخلاف بوردیو کلمن تعریف مبسوطی از سرمایه اجتماعی ارائه داده و از واژگان مختلفی برای تعریف سرمایه اجتماعی کمک میگیرد. نخستین برخورد عمیق با مفهوم سرمایه اجتماعی به وسیله کلمن و در کتاب بنیادهای نظریه اجتماعی شکل گرفته است. کلمن در این کتاب، سرمایه اجتماعی را به عنوان «روابط میان اشخاص ، گروه ها و اجتماعات که اعتماد را شکل داده واکنش ها را تسهیل میکند» معرفی می کند (کلمن، ۱۳۷۷).
کلمن بر این اساس جهت تعریف سرمایه اجتماعی از نقش کارکرد آن کمک گرفته و تعریفی کارکردی از سرمایه اجتماعی ارائه میدهد نه ماهوی. به عبارتی کلمن سرمایه اجتماعی را به عنوان شی واحد قلمداد نکرده بلکه در توصیف ، انواع چیزهای گوناگون را مد نظر دارد که همه این انواع ، دو ویژگی مشترک دارند:«همه آن ها شامل جنبه ای از یک شناخت اجتماعی هستند و کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل میکنند.» (کلمن ، ۱۳۷۷).
کلمن اظهار میداد که سازمانهای اجتماعی سرمایه اجتماعی را تولید میکنند که اکتساب هدف را که در صورت عدم حضور آن قابل حصول نبوده یا با هزینه بالایی قابل حصول بود، آسان میکند. از این منظر سرمایه اجتماعی همچنین میتواند برای غلبه بر مسایل مرتبط با کنش جمعی و تسهیل تولید کالاهای جمعی مفید واقع گردد(کلمن ، ۱۳۷۷).
یکی دیگر از نظریه پردازان مهم سرمایه اجتماعی رابرت پوتنام است . با کار پوتنام و معرفی مفهوم سرمایه اجتماعی در مطالعه دموکراسی ، این مفهوم ابعاد تازه تری یافت . آنچنان که پوتنام در کارش نتیجه گرفت « سرمایه اجتماعی هم اجرای سیاست و هم اجرای اقتصاد را تقویت میکند»(پوتنام ، ۱۳۸۰).
پوتنام در آثار خود سرمایه اجتماعی را با سه مؤلفه به عنوان ویژگی سازمان اجتماعی تعریف میکند که مؤلفه اول شبکه ها هستند. شبکه ها به دو قسمت تقسیم میشوند: ۱- شبکه های افقی « مساوات طلب» در قالب مشارکت های مدنی (انجمن ها ، باشگاه ها و … ) که خاستگاه دو مؤلفه دیگر است.
۲- شبکه های عمومی یا « انحصار طلب » که فاقد توان برقراری اعتماد و هنجارهای همیاری هستند(همان.۳۱۳).
مؤلفه دیگر هنجارهای همیاری هستند که خود به دو قسمت هنجارهای متوازن و هنجارهای تعمیم یافته تقسیم میشوند . در هنجارهای متوازن با مبادله هم زمان چیزهایی با ارزش برابر ، مانند موقعی که همکاران روزهای تعطیلشان را با هم عوض میکنند ، مواجه هستیم. در هنجارهای همیاری تعمیم یافته که اصلا ملاک سرمایه اجتماعی است. رابطه تبادلی مداومی در جریان است که در همه حال یک طرفه و غیر متوازن است؛ اما انتظارات متقابل ایجاد میکند ، مبنی بر این که سودی که اکنون اعطا شده ، باید در آینده باز پرداخت گردد(همان : ۲۹۳).
مؤلفه سوم اعتماد است که از عناصر ضروری برای تقویت همکاری بوده و حاصل پیشبینی پذیری رفتار دیگران است که در یک جامعه کوچک از طریق آشنایی نزدیک با دیگران حاصل می شود. اما در جوامع بزرگتر و پیچیده تر ، یک اعتماد غیر شخصی تر یا شکل غیر مستقیمی از اعتماد ضرورت مییابد. اعتماد خود دو نوع است : ۱-اعتماد شخصی ۲-اعتماد اجتماعی یا اعتماد تعمیم یافته که سودمندتر برای جامعه است. این نوع اعتماد « شعاع اعتماد را از فهرست کسانی که شخصا می شناسیم ، فراتر میبرد و همکاری گسترده تر در سطح جامعه را موجب میگردد» (همان : ۱۳۶).
پوتنام افزایش مشارکت مدنی و گسترش شبکه های اجتماعی را از ساز و کارهای تبدیل اعتماد شخصی یا خاص به اعتماد اجتماعی یا تعمیم یافته معرفی میکند. که اعتماد اجتماعی به همان اندازه که یک نگرش شخصی است یک دارایی ضروری نظام اجتماعی نیز به شمار می رود(همان : ۱۳۷).
از نظر پوتنام سرمایه اجتماعی بر پایه ویژگیهای زیر تعریف می شود:
وجود شبکه های اجتماعی (که در برگیرنده تعادل انسانی در درون یک جامعه است)
تعهد مدنی ( مشارکت شهروندان در فرایند های اجتماعی و به کارگیری شبکه های اجتماعی)
هویت مدنی (احساس مشارکت برابر در درون جامعه )
مبادله (یاری متقابل در میان اعضای یک جامعه )
اعتماد به جای ترس .