۹-علاقه به طرح چراهای بنیادی[۲۴۴]: هرگز از پرسیدن درباره چراها دست برنمیدارند، همیشه به دنبال یافتن روشهای بهتر، دستیابی به مسیرهای بهتر و یافتن علل اصلی موانع پیش آمده هستند.
۱۰-توانایی تغییر چارچوب های ذهنی[۲۴۵]: افرادی که توانایی تغییر چارچوبهای ذهنی خود را دارند، یعنی این توانایی را دارند که به مسائل از زوایای گوناگون نگاه کنند، بخصوص از زاویۀ دید دیگران. چنین افرادی چارچوبهای محدود کننده ذهن خود را میبینند و برای یافتن نگرش جدید، از آن ها میگذرند. برای مثال، به عنوان پدر یا مادر، نیازها و نحوه نگرش بچه ها را میفهمند و با توانایی درک نگرش بچهها، هنگام بروز مشکلات، واکنشهای بهتری ارائه می دهند و راه حلهای مناسبتری مییابند. در نتیجه، کشمکش کمتری در خانوادهشان روی میدهد.
۱۱-استفاده مثبت از مشکلات و چالش ها[۲۴۶]: مهارت استفاده مثبت از مشکلات و چالشها موجب می شود که افراد از اشتباه کردن نترسند و با اطمینان، کار خود را انجام دهند؛ شکست معنا ندارد ؛
۱-خودآگاهی[۲۴۷]: شناختن استعدادها و خواسته ها، ارزشها، نیازها و ویژگیهای منحصر به فرد خودمان.
۲- خودانگیختگی[۲۴۸]: پیششرط ضروری خوشحالی، ابتکار و بدیههگویی، یادگیری از طریق آزمایش و خطا و خلاقیت است.
۳- چشم انداز محوری و ارزش محوری[۲۴۹]: طبق اصول و باورهای عمیق شخصی، تصمیم گیری، رفتار و زندگی کردن است. چنین افرادی با اندیشه هایی همچون کمک به دیگران یا خدمت به اهداف متعالی برانگیخته میشوند و با آرمانهایشان زندگی میکنند.
۴- کل نگری[۲۵۰]: توانایی دیدن الگوهای بزرگتر، همراه با روابط و ارتباطات موجود بین اجزای کل است. افراد کلنگر توانایی دیدن مشکلات از زوایای گوناگونی را دارند و ارتباط بین عوامل پیرامونی هر چیز را هنگام بررسی آن می بینند.
۵-دگرخواهی[۲۵۱]: وجود ویژگی دگرخواهی موجب می شود که افراد با همدلی با یکدیگر کار کنند. هنگام نیاز، به سرعت به کمک یکدیگر میشتابند و همکاری بین اعضا عمق بیشتری مییابد. در چنین ارتباط بین افراد انسانیتر می شود افراد نگرش و رفتار بهتری با همدیگر دارند.
۶- استقبال از تفاوت ها[۲۵۲]: ارزش نهادن به دیگران و عقاید آن ها است ؛ یعنی تفاوت ها را به عنوان یک فرصت میبینید و به این نکته باور دارند. این ویژگی همچنین کمک می کند هنگام صحبت با کسانی که با وی موافق
نیستند یا حتی مخالفند، توانایی دیدن موضوع را از دیدگاه دیگران نیز به دست آورد.
۷- استقلال رأی[۲۵۳]: میدانند چه میخواهند و برای رسیدن به آن مناسبترین راه ممکن را انتخاب میکنند.کسانی که استقلال رأی دارند، نظر مشورتی دیگران را میشنوند و درباره آن ها فکر میکنند، اما در نهایت، از قالبهای درونی خود برای تصمیم گیری استفاده میکنند و اجازه نمیدهند دیگران برایشان تصمیم بگیرند. آنان ذهن تحلیلگری دارند و برای تصمیم گیریهای مستقل خود، از تحلیلهای شخصیشان استفاده میکنند.
۸-تواضع و فروتنی[۲۵۴]: مغرور نیستند، ولی عزّت نفس، اراده و اعتماد به نفس دارند و محدودیتهای خود را میشناسند و میدانند به تنهایی قادر به انجام کاری نیستند، به همۀ افراد امکان رشد می دهند، از اشتباه کردن نمیترسند و امکان اشتباه را برای همه در نظر می گیرند.
۹-علاقه به طرح چراهای بنیادی[۲۵۵]: هرگز از پرسیدن درباره چراها دست برنمیدارند، همیشه به دنبال یافتن روشهای بهتر، دستیابی به مسیرهای بهتر و یافتن علل اصلی موانع پیش آمده هستند.
۱۰-توانایی تغییر چارچوب های ذهنی[۲۵۶]: افرادی که توانایی تغییر چارچوبهای ذهنی خود را دارند، یعنی این توانایی را دارند که به مسائل از زوایای گوناگون نگاه کنند، بخصوص از زاویۀ دید دیگران. چنین افرادی چارچوبهای محدود کننده ذهن خود را میبینند و برای یافتن نگرش جدید، از آن ها میگذرند. برای مثال، به عنوان پدر یا مادر، نیازها و نحوه نگرش بچه ها را میفهمند و با توانایی درک نگرش بچهها، هنگام بروز مشکلات، واکنشهای بهتری ارائه می دهند و راه حلهای مناسبتری مییابند. در نتیجه، کشمکش کمتری در خانوادهشان روی میدهد.
۱۱-استفاده مثبت از مشکلات و چالش ها[۲۵۷]: مهارت استفاده مثبت از مشکلات و چالشها موجب می شود که افراد از اشتباه کردن نترسند و با اطمینان، کار خود را انجام دهند؛ شکست معنا ندارد ؛ زیرا هر گامی که به موفقیت منجر نگردد، درسی به افراد میدهد و سپس افراد را برای دستیابی به موفقیت مصممتر می کند.
۱۲-احساس رسالت[۲۵۸]: به دنبال اهداف عمیق شخصی میروند. در این مسیر، زندگی برای آن ها زیبا می شود و می توانند تغییر مثبت و زیبایی هر قدر کوچک در جهان به وجود آورند. احساس رسالت همیشه به معنای این نیست که رهبر بزرگی در جهان شوند. انسان می تواند در شغلی که به نظر دیگران کوچک و معمولی است، با چنان عشقی کار کند که همگان این عشق را احساس کنند، عشقی که انگیزهاش نیرویی درون فرد است که میگوید: «باید چنین کنم» احساس رسالت به زندگی انسان آرامش، و خوشحالی عمیقی میدهد و موجب می شود در وی چنان شور زندگی بدرخشد که الهام بخش دیگران شود. (رجایی، ۱۳۸۹)
۱-معنایابی: معنادار بودن فعالیتهای روزمره از طریق احساس هدفمندی و حس وظیفه شناسی در رو به رو شدن با رنجها و مشکلات زندگی.
۲-آگاهی: هوشیاری و خوددانایی رشد یافته
۳-بخشش: داشتن صلح و آرامش نسبت به خویشتن
۴-تعالی: حرکت فراتر از خویشتن منفرد به سوی کلیت به هم پیوسته
۵-حقیقت: زندگی با پذیرش و گشادهرویی، کنجکاوی و عشق برای تمام مخلوقات
۱-سطح بالایی از خودآگاهی
۲-آگاهی جهانی و فراگیر
۳-تسلط بر نفس
۴-وجود معنوی / تسلط اجتماعی
۱- تفکر انتقادی وجودی[۲۵۹]: که عبارت است از استعداد تفکر انتقادی در باره گوهر وجود، واقعیت، گیتی، مکان، زمان و موضوعهای وجودی و متافیزیک و توانایی تفکر درباره موضوعهای غیر وجودی مرتبط با وجود فرد.
۲- معناسازی شخصی[۲۶۰]: که عبارت است از توانایی استنتاج مفهوم و معنای شخصی از همه تجارب جسمی و ذهنی، از جمله توانایی ایجاد هدف زندگی.
۳- آگاهی متعالی[۲۶۱]: که عبارت است از استعداد تشخیص ابعاد و چارچوبهای متعالی خود، دیگران و دنیای مادی در خلال حالتهای طبیعی هشیاری، همراه با استعداد تشخیص ارتباط آن ها با خود فرد و با دنیای مادی.
۴-گسترش خودآگاهی[۲۶۲]: که عبارت است از توانایی داخل و خارج شدن از حالتهای بالای هشیاری، مانند مدیتیشن، دعا و امثال آن.
۱- تفکر انتقادی وجودی[۲۶۳]: که عبارت است از استعداد تفکر انتقادی در باره گوهر وجود، واقعیت، گیتی، مکان، زمان و موضوعهای وجودی و متافیزیک و توانایی تفکر درباره موضوعهای غیر وجودی مرتبط با وجود فرد.
۲- معناسازی شخصی[۲۶۴]: که عبارت است از توانایی استنتاج مفهوم و معنای شخصی از همه تجارب جسمی و ذهنی، از جمله توانایی ایجاد هدف زندگی.