همیشه کتابهایی وجود دارد که هر نوع سلیقهای را راضی کند، وظیفه ما پیدا کردن کتابهایی است که در خواننده عادت مطالعه ایجاد کند. اگر یک کار را به طور منظم تکرار کنید، اثر خود را خواهد گذاشت. اگر مدتی در خانه کتاب را محور قرار داده و بعد فراموش شود، بچه ها به عادت قبلی باز میگردند. (کولنیان، ۱۳۸۲، ص ۶۶)
۲-۶٫ پایگاه های ایجاد عادت به مطالعه و خواندن
عادت به مطالعه امری اکتسابی است؛ یعنی همان طور که کودک، خواندن، نوشتن و حساب کردن را یاد میگیرد میتواند مطالعه را هم بیاموزد، پس بایستی روش را به او آموخت و او را به مطالعه عادت داد.
به طور کلی به ۴ پایگاه خانواده، مدرسه، کتابخانههای عمومی، رسانه های همگانی تقسیم میشود که صاحب نظران به تعابیر مختلف آن ها را برشمردهاند.
شعاری نژاد(۱۳۷۸)والدین و افراد خانواده را اولین گروه دانسته است:کودک مهارت و عادت به خواندن را همانند سایر مهارتها از اطرافیان بخصوص والدین یاد میگیرد.والدین بی علاقه به خواندن نباید از کودک توقعی غیر از این داشته باشند.
– معلم و مدرسه: روش تدریس معلم و محیط آموزشی عاملی است که در ایجاد، تکمیل و پرورش مهارت و عادت خواندن دانش آموز اثر میگذارد. معلمی که از روی عادت و کلیشه تدریس میکند و به ارزشیابی مرسوم اکتفا میکند نخواهد توانست دانش آموز را به مطالعه و خواندن برانگیزد.
– وجود و غنی بودن کتابخانه در منزل و مدرسه.
– فرصت و محیط مساعد خواندن:پیشبینی ساعات معینی در جدول ساعات درسی برای مطالعه آزاد دانشآموزان را به خواندن برخواهد انگیخت.
ـ- وضع عمومی کتابها، محتوا، شکل و صحافی کتاب، رغبت خواندن را در دانش آموز برمیانگیزد.
– وسایل ارتباط جمعی، رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجلات با ترتیب برنامه های خاص، کودکان و نوجوانان را به خواندن ترغیب میکند. (ص ۸۹-۹۰)
کولنیان (۱۳۸۲) در زمینه نقش خانواده معتقد است: به عنوان اولین معلم فرزندتان همان گونه که به آن ها آموختهاید صحبت کنند، گوش بدهند و بفهمند، میتوانند خواندن و نوشتن بیاموزند. در واقع به او الگو میدادید. هنگامی که اولین بار از زبان استفاده میکرد، نمیتوانست کاملاً صدایش را با الگوی شما منطبق کند، اما کوشش او را مورد تشویق قرار میدادید. اگر همین تقدیر و تشویقها در مورد خواندن و نوشتن نیز به کار رود، قطعاً به طور فطری و طبیعی آن را خواهد آموخت. دور و بر آن ها را از کتاب پر کرده و به آن ها بفهمانیم کتاب با ارزش است. با خواندن برای آن ها، به آن ها الگوی خواندن بدهیم. تشویق شان کنیم که بخوانند حتی اگر غلط بخوانند. (ص۲۴)
-
- بلندخواندن کتاب جذاب است و اشتیاق غیرمنتظرهای برای شما و فرزندتان در پی خواهد داشت.
-
- بلندخوانی برای کودک، درها را به سوی ناشناختهها باز میکند. وقتی باهم کتاب میخوانید به مکان هایی سفر میکنید که هیچ گاه در دنیای واقعی به آن نرفتهاید.
-
- بلندخوانی از راز و رمزهای مناسبی است که برای پدر و مادر بودن به آن نیاز دارید: کودک بیمار را شفا میدهد، به بچه ترسو آرامش میبخشد، هدیهای به نام عشق به خواندن به فرزندتان میدهد که تا آخر عمر با اوست.
-
- بلندخوانی، علاقه به خواندن را در کودک پی ریزی میکند. کودکان در مییابند که داستانهای هیجان انگیز در کتابها وجود دارند.
-
- بلندخوانی بخشی از میراث خانوادگی محسوب میشود. اگر شما برای بچه ها بخوانید، آن ها نیز برای بچه های خود خواهند خواند. آنچه یاد میگیرند خاطرات به یاد ماندنی آن ها خواهد شد. وقتی که عشق به کتاب را به بچه میدهیم، جادوی خواندن، خیال پردازی و فکر را منتقل میکنیم. مانند شغلی که از نسلی به نسل بعد سپرده میشود.
-
- بلندخوانی وابستگی عاطفی را در خانواده پی میریزد. محتوای واقعی یک کتاب به اندازه احساس آرامشی که کودک با کنار شما نشستن پیدا میکند، مهم نباشد.
- بلندخواندن به توانایی او در تنها خواندن کمک میکند. (کولینان،۱۳۸۲، ص۴۱-۴۸)
ملنیسکی [۹]طی مدت بیست سال ۱۲۰۰ کارت گردآوری کرده که سوابق رشد شاگردان از زمان آغاز نوجوانی (۱۲ سالگی) تا ترک مدرسه در آن ها ثبت شده است. مطالعه دقیق گویای آن است که آدمهای بالغی که از خصوصیات اخلاقی شایسته و وجدان کاری برخوردار هستند این فضایل ستوده را از محیط خانوادگی کسب کردهاند که در آن جا کتاب و مطالعه به دیده احترام نگریسته میشود. (۱۳۸۰، ص ۹۴)
بی تردید هر رسانهای پنجرهای تازه به روی انسان میگشاید و امکان دستیابی به اطلاعات را وسیعتر میکند. برنامهریزی صحیح در تلویزیون سبب میشود کودکان به مطالعه روی آورند. همه رسانه ها اعم از چاپی، صوتی، تصویری اگر در یک هماهنگی کامل عمل کنند، نه تنها مخل خواندن نیستند بلکه گزیده خواندن و خوب و عمیق خواندن را نیز ترویج میکنند. در روند کار خود میتوانند:
-
- والدین را از ارزشهای خواندن آگاه کنند.
-
- آموزگاران، برنامه ریزان شبکه ها را برای اجرای برنامه های ترویج کتاب تربیت کنند.
-
- شرایط لازم را برای تولید کتابهای مناسب و ارزان آماده نمایند.
- در جهت گسترش شبکه کتابخانههای عمومی سرمایهگذاری نمایند. (قزلایاغ،۱۳۸۰، ص ۴۰)
۲-۷٫ رغبت، علاقه، انگیزه
کلاپارد میگوید: خواست تربیت جدید این است که کودکان آنچه میکنند، دلخواهشان باشد و شخصاً عامل باشند، نه اینکه عمل شخص دیگری را تحمل کنند. زیرا عاملی که هر واکنش را به صورت فعل حقیقی درمیآورد. علاقهای است که از نیازی سرچشمه میگیرد. بنابرین، علاقه یا رغبت، یگانه محوری است که کل نظام تربیتی باید حول آن در حرکت باشد. (نقل در شعاری نژاد، ۱۳۷۸، ص ۴۷)
رغبت سبب میشود که شخص به کاری بگراید، امکانات و جریان و وجه نمایی آن را مطمح نظر سازد، موافق نظر و پیشبینی خود، در آن مداخله کند.
دیویی معتقد است: مفهوم «رغبت» مفهوم «هدف» را در بر میگیرد. شخص بر اثر عنایت به جهت و سیر آینده و هدف کاری، تمایلی به آن کار پیدا میکند.
رغبت، موضوعی است که شخص را به فعالیت وا میدارد.
رغبت، تأثیری است که یک کار یا چیز در شخص میگذارد، بی آنکه به فعالیتهای او مربوط باشد.
اصطلاح، عادت خواندن اشاره به حالت کودک نسبت به مطالعه به طور کلی دارد. «علاقه خواندن» به زمینه انتخاب شده فرد در قلمرو ادبیات، چه تخیلی و چه آموزنده، اشاره دارد و «سلیقه خواندن» به مفهوم زیبا شناختی به کیفیت کتابهایی که فرد انتخاب میکند اشاره دارد. یک کودک ممکن است عادت خواندن داشته باشد بنابرین باید زمینه علاقهاش را پیدا کرد و شاید دارای سلیقه خوبی باشد اما تعداد کتابهایی که میخواند یا هیچ یک از این عوامل تعیین نشود. این به هدف، نوع و استاندارد کتابهایی که میخواند بستگی دارد. (موهان واج، ۱۳۸۸، ص ۱۱۶)