ویژگیهای شخصیتی: اگر شخصیت را نتیجه ترکیب ویژگیهای روانی و ژنتیک مانند اخلاق فردی- حسن خلق، انزواطلبی، جمعگرایی ومانند آن- و ویژگیهای جامعهشناختی، حلول باورها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی در فرد، بدانیم ویژگیهای شخصیتی به همین ویژگیهای انتسابی و اکتسابی که سازندهی هویت فرد است اشاره دارد.
روابطی عاطفی میان کنشگران: توانایی تحت تأثیر قرار دادن دیگران از طریق ترغیب که از سوی ما نفوذ اجتماعی نامگذاری شده، نتیجه رابطه عاطفی میان کنشگران است. اگر رابط میان افراد و انواع کنش متقابل آنها را همانند وبر به ارزشی، عقلانی و سنتی تقسیم کنیم، نفوذ اجتماعی نتیجه کنش متقابل عاطفی میان افراد است. شاید این ایراد گرفته شود که در ترغیب، صحبت از استدلال و مجاب کردن طرف مقابل بر اساس منطق است و این شکل رابطه، رابطهای است عقلانی- البته به یک معنای دیگر آن نگاه ابزاری به دیگران است. باید به اشاره شود: آنجایی هم که در نفوذ اجتماعی افراد تحت تأثیر استدلال به سمت یک رفتار یا تغییر نگرش هدایت میشوند، قبل از آن میان دو طرف رابطه اعتمادی برقرار است که آن نتیجه علاقه ناشی از مشاهده رفتارهای ارزشی واخلاق از سوی صاحب نفوذ است و همین ویژگیها، زمینه پذیرش آسان استدلالهای صاحبنفوذ را مهیا میکنند (هارجی،۱۳۷۷: ۵۸-۶۹).
منابع نفوذ اجتماعی
نفوذ اجتماعی بر خلاف قدرت، که مبتنی بر موقعیتسیاسی یا سازمانی- دارایی، ابزار سرکوب و…است، ریشه در منابعی دارد که از روابط اجتماعی نتیجه می شود. از آنجا که تحت تأثیر نفوذ یا نفوذپذیری در رابطه با صاحب نفوذ پاداشهایی دریافت میدارد، البته پاداشهای غیر مادی که رضایت خاطر اوج آن است، لذا در برابر دریافت این پاداشها منزلت و احترام به صاحب نفوذ اعطا می کند. وقتی گفته میشودنفوذ اجتماعی نتیجه رابطه است اشاره است اشاره به همین فرایند است.
صاحب نفوذ باید داری ویژگیهایی باشد تا مورد قبول و پذیرش طرف دیگر رابطه قرار گیرد. پیش از این ویژگیها را به ویژگیهای شخصیتی تقسیم کردیم. ویژگیهای شخصی و ویژگیهای روانی و فیزیکی افراد دارد. زیبایی چهره، اندام و صدا، هوش و استعداد و …از اجزای ویژگیهای شخصی به حساب میآیند و ویژگیهای شخصیتی به ویژگیهای جامعهشناختی اشاره دارند(حلول ارزشها و هنجارهای اجتماعی) در فرد وتبلور آن در به ارزشها وهنجارها و اخلاقیات و رفتار بر اساس آنها از جمله ویژگیهای شخصیتی است که صاحب نفوذ باید از آنها برخودار باشد. البته صاحب نفوذ برای جذب دیگران ابتدا باید اعتقاد خود را به اصول ارزشی، هنجاری و اخلاقی متبلور کند و سپس بر اساس این اصول رفتار نماید. این دو ویژگی (شخصی و شخصیتی)، فرد صاحب را «جاذبه» و «محبوبیت» میگردد(هومنز[۳۵]، نقل در هولندر[۳۶]،۱۳۷۸: ۴۵).
افراد جاذب کسانی هستند که دارای ویژگیهای شخصیتی (اجتماعی) و روانی- فیزیکی اشاره شده باشند. دارندگان این گونه ویژگیها نه تنها توانایی جذب دیگران به خود به دست می آورند بلکه در نزد دیگران محبوبیت هم کسب مینمایند. شهرت نیک بر جاذبهی فرد می افزاید و موجب جذب بیش از پیش به افراد دارای ویژگیهای بالا میگردد. مک آریور پا را یک قدم پیش تر گذاشته و شهرت را نوعی قدرت میداند. شهرت بالاستقال یا از طریق جاذبه موجب ایجاد برای افراد مورد اشاره میگردد. اعتبار مبتنی بر شناخت گذشتهی فرد است که به آینده هم تسری مییابد و این انتظار وجود دارد که فرد رفتار گذشته را در آینده هم داشته باشد(فرانزوی،۱۳۸۱: ۲۴). اعتبار، وزن و جایگاهی است که فرد درنظر دیگران دارد. این وزن و جایگاه نتیجه ثبت اعمال گذشته فرد از سوی دیگران است(زتومکا[۳۷]، ۱۳۸۶: ۸۲). رأس معتقد است کسانی که بیشتر اعتبار را نزد جامعه دارند از بیشترین قدرت برخودارند(به نقل از سام دلیری ،۱۳۸۹: ۶۹) و مزن نوو همانند رأس اعتبار را عامل کسب قدرت و فراتر از آن (( روح قدرت)) میداند. لاپییر در این باره مینویسد: «آدمی با پرستیژ است که می تواند دیگران را شفتیه خود کند» (لاپیر[۳۸]،۱۳۷۵: ۳۱). در نتیجه کسب اعتبار، افراد از شأن و منزلت در نزد جامعه برخودار میشوند. اعتبار منجر به باورکردنی شدن گفتارها و رفتارهای فرد می شود که این وضعیت قابلیت اعتماد را به همراه دارد. افراد قابل اعتماد میکنند و نه تنها مسئولیتهای خود را به وی واگذار میکنند، بلکه در برابرگفتههای وی نیز تسلیم میشوند. افراد قابل اعتماد توانایی این را دارند که دیگران را به سمت یک هدف به وجد آورندو دیگران نیزآمادهی انجام این درستکاری میشوند. البته افراد قابل اعتماد که از اعتبار ناشی از جذابیت و محبوبیت برخودارند، هدف همانندسازی دیگران قرار می گیرند (چلبی، ۱۳۸۶: ۱۸۸).
برای سنجش نفوذ اجتماعی سه مؤلفه منابع( ویژگیهای شخصی و شخصیتی)، رابطه( که در نتیجه آن جذابیت، اعتماد واعتبار برای فرد ایجاد می شود) و نتیجه ( توانایی) مورد بررسی قرار میگیرد.گروه هایی که دارای ویژگی شخصی و شخصیتی مطلوب هستند، به عنوان افراد یا گروه های با نفوذ تشخیص داد. یعنی کشف یا شناسایی افراد داری منابع نفوذ. اما این روش دو اشکال دارد:هرچند محقق ملاک مطلوبیت ویژگیهای شخصی و شخصیتی را از جامعه و نظرات آنان اخذ کرده و با توسل به آنهادیگران را مورد ارزیابی قرار میدهد، اما چه بسا افرادی که در بررسی، واجد منابع نفوذ تشخیص داده شدند از نظر جامعه دارای این ویژگیها نباشد. این نشان دهنده این امر است که ذهنیت افراد میتوان مستقل از واقعیت باشد. از آنجا که نفوذ در ذهن بازیگران اجتماعی شکل گرفته و قرار دارد، پس ملاک وجود و فقدان نفوذ اجتماعی باید همین ذهنیت جامعه باشد، نتیجه داشتن ویژگیهای شخصی و شخصیتی در شکل گیری جذابیت برای فرد است و جمع ویژگیهای شخصی و شخصیتی با جذابیت میتواند، اعتبار وقابلیت اعتماد برای وی ایجاد کند. ترکیب جذابیت، اعتبار و قابلیت اعتماد به فرد توانایی میدهد که ما را تحت نفوذ قرار دهد. جذابیت، اعتبار و اعتماد متغییرهایی هستند که در روابط اجتماعی به دست آمده و متبلور میشوند. یعنی متغیرهای فرایندی هستند که در رابطه دو طرفه ایجاد میشوند(سام دلیری، ۱۳۸۹: ۸۳-۸۸).
۲-۱-۱۱٫ نفوذ در علم سنجی
روش نفوذ نارین