یکی از دلایل چنین دیدگاهی این است که شرکتها بایستی اصولاً سودی کسب کرده باشند تا بتوانند آن را بین سهامداران خود توزیع نمایند؛ به این معنی که سطح سودآوری منطقاً زیربنای تصمیمات تقسیم سود است. مسئله دیگر، بحث عدم تقارن تابع زیان و چسبندگی سود تقسیمی است، به این معنی که شرکتها در صور کاهش سود نقدی خود با واکنش منفی به مراتب شدیدتری در مقایسه با واکنش مثبت بازار در پی افزایش سود نقدی سهام مواجه خواهند شد. به همین دلیل، شرکتها در تصمیمات افزایش سود نقدی، به توانایی خود در حفظ سود نقدی در سطح جدید توجّه ویژه مبذول میدارند. از طرفی، سود نقدی اصولاً دو جنبه اصلی، یعنی برخورداری از سود خالص (سودآوری) قابل توزیع و وجود منابع مالی برای توزیع بین سهامداران (نقدینگی) دارد؛ بنابرین همان طور که لینتنر (۱۹۶۵) نیز در مطالعه معروف خود نشان داد، شرکتها در تعیین سود نقدی خود علاوه بر وضعیت نقدینگی و جریانهای نقدی مورد انتظار آتی، وضعیت سودآوری فعلی و مورد انتظار آتی را نیز درنظر خواهند داشت.
یکی دیگر از مباحث مطروحه در اینباره، وجود الزامات قانونی مبنی بر حداقل میزان سود تقسیمی در صورت سودآور بودن شرکت است؛ قوانین حاکم بر هر کشور عموماً در جهت حمایت از منافع سهامداران جزء در باب تقسیم سود به تمهیدات خاصی اندیشیدهاند. به عنوان مثال طبق قانون تجارت ایران چنانچه شرکت سود ویژه داشته باشد ملزم است حداقل %۱۰ آن را بین صاحبان سهام تقسیم کند (ماده ۹۰ قانون تجارت).
از دیگر شواهد تجربی در تأیید رابطه سطح سودآوری با میزان سود تقسیمی شرکتها میتوان به تحقیق جنسن و دیگران (۱۹۹۲) اشاره نمود؛ ایشان دریافتند که میزان سود نقدی شرکتها با افزایش سطح سودآوری آن ها افزایش مییابد، و بالعکس. تحقیقات فاما و فرنچ (۲۰۰۱)، دنیس و اوسوبو (۲۰۰۸) و چی و سا (۲۰۰۹) نیز شواهدی مطابق با این دیدگاه ارائه نمودند.
سطح سودآوری و سود خالص برای مدتهای زیادی به عنوان اصلیترین عامل تعیین کننده میزان سود تقسیمی شرکتها مطرح بوده و در مطالعات متعددی (که در بالا به چند مورد از آن ها نیز اشاره گردید) مورد آزمون قرار گرفته است؛ نتیجه این سلسله بررسیها پژوهشگران حوزه مالی را به این اجماع رهنمون گردیده که سطح سودآوری همواره یکی از عوامل مهم تعیین کننده سیاست تقسیم سود شرکتها خواهد بود. لذا در بیشتر مطالعات جدید بر روی عوامل تعیین کننده سیاست تقسیم سود شرکتها، این عامل به عنوان یک متغیر کنترلی که اثرگذاری آن برای همگان به اثبات رسیده در نظر گرفته میشود.
۲-۴بخش سوّم- پیشینه تحقیقات انجام شده
۲-۴-۱تحقیقات داخلی:
-
- علی جهانخانی و امیر صفّاریان در سال ۱۳۸۲ مقاله ای تحت عنوان “واکنش بازار سهام نسبت به اعلان سود برآوردی هر سهم در بورس اوراق بهادار تهران” انجام دادند که این مقاله پژوهشی در مورد محتوای اطلاعاتی سود برآوردی هر سهم و تأثیر آن بر قیمت و حجم معاملات سهام در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. بدین منظور تغییرات قیمت، حجم معاملات سهام ۲۷ شرکت که برای دوره تحقیق (سال های ۱۳۷۴ الی ۱۳۷۶) سود برآوردی هر سهم اعلام نموده اند در ۴ هفته قبل و ۴ هفته بعد از هفته اعلان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که سود برآوردی هر سهم دارای محتوای اطلاعاتی بوده، باعث تغییر قیمت، حجم معاملات سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران گردیده است.
-
- عبده تبریزی و دموری در سال ۱۳۸۲ به شناسایی و بررسی عوامل مؤثّر بر بازده بلندمدت سهام جدیداً پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. آن ها بیان نمودند که در پنج صنعت از پانزده صنعت بورس اوراق بهادار تهران، واکنش بیش از حد مورد انتظار سرمایه گذاران مصداق داشته، لیکن در مابقی صنایع این امر صادق نیست.
-
- افشاری (۱۳۸۳) تحقیقی تحت عنوان “بررسی ساختاری قابلیت پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران ” انجام داده است . بر اساس یافته ها ی تحقیق، تغییرات قیمت سهام یکی از مهمترین موضوعات مورد توجّه هر سرمایه گذار است. سرمایه گذارانی که با اهداف بلند مدت سرمایه گذاری میکنند به نوعی به قیمت سهم و تغییرات آن حسّاس و از خود واکنش نشان میدهند .
-
- ثقفی و کردستانی (۱۳۸۴) در زمینه “واکنش بازار به تغییرات سود نقدی” مطالعه ای انجام دادند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی و تبیین رابطه بین کیفیت سود و بازده غیر عادی انباشته سهام در شرکت هایی است که سود نقدی آن ها افزایش (کاهش) داشته است. کیفیت سود بر مبنای پایداری سود ، قابلیت پیشبینی سود و رابطه سود و جریان های نقدی عملیاتی اندازه گیری شده است. واکنش بازار به تغییرات سود نقدی و تغییرات سود غیرمنتظره مثبت و از نظر آماری معنی دار است. بنابرین می توان گفت سود نقدی، اطلاعاتی درباره ارزش شرکت فراهم میکند.
-
- نیکبخت و مرادی در سال ۱۳۸۴ با ارزیابی بیش واکنش سهامداران عادی در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۲، مشاهده نمودند که علیرغم بیش واکنش سرمایه گذاران در دوره های مورد بررسی تحقیق، به کارگیری راهبرد سرمایه گذاری معکوس در دوره اول (۷۶-۱۳۷۱) مؤفّقیت آمیز و به کارگیری این راهبرد در دوره دوّم تحقیق ۸۲-۱۳۷۷ نامؤفّق خواهد بود. بدین ترتیب نتایج این تحقیق به صورتی قوی از فرضیه بیش واکنش سهامداران عادی در بورس اوراق بهادار تهران حمایت کرد.
-
- سعیدی در سال ۱۳۸۵ با اثبات وجود عکس العمل احساسی در بازار سرمایه، شیوه اندازه گیری آن را در مدلی توصیفی تشریح نمود و مدلی رفتاری را برای ارزش گذاری سهام از دیدگاه سرمایه گذاران در مقایسه با دیدگاه عقلایی ارائه داد. وی در مدل توصیفی خود به آزمون علّیت شاخص تأثیرات احساسی و شاخص بازدهی و آزمون سنجش اعتبار این شاخص پرداخت. او برای ارزش گذاری رفتاری اوراق بهادار از دو شاخص رفتاری برای ریسک و بازدهی بهره برده و مدل سنّتی قیمت گذاری داراییهای مالی را توسعه داد.
-
- قالیباف و نادری در سال ۱۳۸۵ با اشاره به متفاوت بودن واکنش افراد نسبت به اطلاعات جدید منتشره در بازار سهام ایران و غیرعقلائی بودن رفتار آنان، به بررسی بیش واکنش سرمایه گذاران نسبت به اطلاعات و اخبار منتشره در شرایط رکود و رونق داخلی پرداختند. آن ها نتیجه گرفتند که سرمایه گذاران در کوتاه مدت نسبت به اطلاعات و اخبار منتشره در شرایط رکود و رونق، واکنش بیش از حد نشان نداده اند.