سرعت بخشیدن به توسعه محصولات
مارک برگمن، مشاور فنی شرکت آیبیام میگوید: «موانع موجود بر سر راه توسعه بازار جهانی یک مشکل مالی نیست، بلکه عدم توانایی در تبدیل سریع فنآوری به محصولات تولیدی میباشد. میزان موفقیت در امور تجاری، به واسطه تعیین مدت زمانی صورت میگیرد که در طول آن، یک شرکت موقعیت تک قطبی خود را به تولید محصولات جدید یا ارائه خدمات نوین تثبیت میکند. برای رسیدن به این امر مهم، سرعت بخشیدن به امور مربوط به بازار به طور قطع حائز اهمیت و سازنده میباشد» این موضوع نشان میدهد که فقط ۳۷ درصد از مدیران تحقیق و توسعه برای افزایش بودجه به منظور بالا بردن میزان محصولات تولیدی نظر مثبتی دارند. امروزه سازمانها، انواع خاصی از فنآوریها از قبیل طراحیها و الگوهای رایانهایی، ابزار شبیهسازی و نرمافزاری را به منظور افزایش کارایی محصولات تولیدی به کار میبرند(عطافر، آنالویی،۱۳۸۴،ص۶۶).
تحقیقات نشان میدهد که موفقیت در سرعت بخشیدن در امر توسعه محصولات و خدمات به واسطه بازدهی تلفیق یافته کاری هر یک از افراد به دست میآید. منظور از بازدهیهای تلفیق یافته، کارکرد متقابل گروه با عرضه کنندگان و مشتریان میباشد. در برخی موارد، شیوه توسعه محصولات یکپارچه به عنوان مهندسی توسعه تعریف میشود. در این شیوه اجرای همزمان مراحل چندگانه فرایند توسعه از قبیل طراحی محصولات و فرایند تولید با هم انجام میگیرد. مزیت این شیوه عبارتنداز: کاهش زمان توسعه، ایجاد ارتباط مؤثر بین گروههای مختلف کارکردی، کاهش هزینه تولید فرآوردههای معتبر و تخصیص بهینه بودجه (عطافر، آنالویی،۱۳۸۴،ص۶۶).
کسب حمایت مدیران عالی سازمان
مدیران ارشد، نقش اساسی در فرایند نوآوری ایفا میکنند. نحوه رابطه آن ها با تحقیق و توسعه و همچنین نقش آن در تأثیر گذاری بر عملکرد تجاری، حائز اهمیت فراوانی میباشد. در تحقیقات کوپتا، تفاوتهای مهم در نقشهای مختلف مدیریت ارشد و شیوه های گوناگون آن پیرامون فرایند نوآوری در سازمانهای با کارایی بالا و پائین در تحقیق و توسعه در سطح وسیعی وجود دارد، مدیران ارشد دریافتهاند که تحقیق و توسعه یک فعالیت پرمخاطره و پر از ابهام میباشد، ولی با این حال هنوز علاقه شدیدی به سرمایهگذاری در این حوزه از خود نشان میدهند. در سازمانهایی که از حیطه وسیعی از تحقیق و توسعه بهره میبرند، بخش مدیریت ارشد، نقش خود را در برنامهریزی تحقیق و توسعه نه تنها به عنوان فرآهم آورنده منابع؛ بلکه همین طور، به عنوان تهیه کننده مسیر راهبردی، شیوه رهبری، تعهد و التزام، برقراری نظم و قاعده در فرایند نوآوری، به خوبی ایفا میکند(عطافر،آنالوِیی،۱۳۸۴،ص۶۷).
نقش مدیریت ارشد، در مراحل اولیه فرایند نوآوری در صورتی که تحقیق و توسعه کانون توجه قرار گیرد، حائز اهمیت خواهد بود. چرا که زمان با ارزش فعالیتهای تحقیقاتی، نباید صرف تلاشهای بیهودهای گردد که فاقد هر گونه تأثیر مثبت بر عملکرد تجاری میباشند. در سازمانهایی که از حیطه وسیعی از تحقیق و توسعه برخوردارند، مدیریت ارشد به طرز خاصی، توجه مضاعفی به مراحل اولیه فرایند نوآوری معطوف میدارد، و این در حالی است که چنین روندی در سازمانهایی که از دامنه کارایی پائینی از تحقیق و توسعه بهره میبرند چندان به چشم نمیخورند. ایجاد یک محیط مطمئن برای رفع خطرات احتمالی در سازمانهایی که از حیطه وسیعی از تحقیق و توسعه برخوردار هستند، یک امر مهم محسوب میشود. اگر چه مدیریتی ارشد در چنین سازمانهایی در مقایسه با سازمانهایی با دامنه پائینی از فعالیتهای تحقیقاتی، در برابر ورشکستگی مقاومت بیشتری دارند. (عطافر،آنالوِیی،۱۳۸۴،ص۶۷).
به مدیران بخش مهندسی، طراحی، توسعه و تحقیقات، پیشنهاد میشود که توصیه های زیر را برای به عهده گرفتن نقش مهمتری در تحولات سازمان به کار گیرند.
۱- مدیران تحقیق و توسعه، باید درصدد نهادینه سازی روابط باز، مطمئن و سازنده با صاحبان صنایع همگن، اعضاء و سازماندهی مصرف کننده محصولات خود باشند هدف اصلی تمامی متصدیان صنایع، تشخیص حوزه هایی است که به قوانین، اصول با استانداردهای پذیرفته شده، نیاز خاصی دارند و از حیث هزینه و ایمنی محصولات به شکل متقابلی قابل پذیرش میباشند.
۲- مدیران تحقیق و توسعه، باید اشکال آتی نیازهای مشتریان و اصول قانونی پیرامون ایمنی محصولات و اجرای برنامه های متناسب و مقتضی را همراه با قابلیت تعریف محدودیتها و فرصتها برای شرکت، پیشبینی کنند.
۳- مدیران تحقیق و توسعه، باید ارزش و هزینه سطح خاصی از کیفیت برای محصولات جدید را به عنوان ابزاری برای سنجش میزان کیفیت مطلوب محصولات در خصیصههای مورد نیاز (خصیصههای هدف یا مقصد) در نظر بگیرند.
۴- مدیران تحقیق و توسعه؛ باید اجرای سنجشهای دقیق در طول فرایند تولید محصولات جدید را با هدف دستیابی به ایمنی لازم در محصولات، یک امر ضروری تلقی کنند. اهمیت روز افزون اجرای چنین سنجشهایی بر مبنای اسناد معتبر ضرورت خاصی دارد به طوری که از دستیابی به نتایج مغایر با اهداف شرکت ممانعت به عمل آید.
۵- مدیران طراحی، باید طراحیهای نوین رسمی، قاعده مند و کامل را در طول تولید محصولات جدید در موقعیتهای مختلف به مورد اجرا در بیاورند.
۶- برنامهریزی برای استفاده مجدد یا بازیابی محصولات منسوخ و کهنه با اعمال یک شیوه مطمئن باید به عنوان بخشی از توسعه فرآیندهای تولیدی نوین همواره مورد توجه قرار گیرد.
۷- فرآیندهای تولیدی جدید باید از حیث صحت و سقم مورد بررسی قرار گیرند، بدین معنا که ارزیابی اعمال شده جهت بازبینی ظرفیت فرایند، در تأمین نیازهای موجود لحاظ شوند.
۸- مدیران تحقیق و توسعه، باید مسئول ارائه راهنماییهای فنی برای استفاده مطلوب از محصولات و اعمال سنجشهایی پیرامون عملکرد صحیح کالاها بوده و همچنین پیشنهادات ارائه شده از سوی بخش فروش را در راستای به بهینهسازی کالا مورد ارزیابی قرار دهد.
۹- تحقیق و توسعه، باید در تحلیل و بررسی دلایل شکست و نواقص موجود در فرایند تولید و بازبینی کالاها برگشت داده شده و شکایات صورت گرفته اقدامات لازم را انجام دهد(عطافر،آنالوِیی،۱۳۸۴،صص ۶۸، ۶۹).
۶عنصر در مدیریت تحقیق وجود دارد که در شکل( ۱-۲) نشان داده شده است: (علی احمدی،۱۳۷۷).
شکل (۱-۲) عناصر مدیریت تحقیق
بازار/ هوش علمی و تکنولوژی
مدیریت ایده ها
مدیریت منابع داخلی و خارجی
استراتژی و برنامه ریزی
برنامه ها و
پروژه ها
بهره گیری و انتقال نتایج