گاهی از رنگ واژه ی سپید برای ساخت تعبیرات کنایی استفاده می شود، از آن جمله است: تیره شدن روز سپید، سپید نبودن روز با کسی، سپید شدن دیده، سیم دندان شدن و … .» (کاووس لی و احمدیان، ۱۳۸۶: ۱۶۰)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سیه گشت رخشنده روز سپید
از این زندگانی شدم نا امید
گسستند پیوند از جمشید
(همان: ۴۹)
سیه شد مرا بخت و روز سپید
(همان: ۱۶۹)
۴-۴-۴) نمادینگی عنصر چهارگانه (آب، آتش، باد، خاک)
نمادینگی عنصر آب
معانیِ نمادین آب در سه مضمون خلاصه می شود :
۱) چشمه ی حیات
۲) وسیله ی تزکیه
۳) مرکزِ زندگیِ دوباره.
خلاصه می توان گفت سرچشمه و منشأ همه ی کائنات هستی.
«وجعلْنَا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیءٍ حی أَفَلا یؤْمِنُون » (انبیاء ۳۱:۲۱)
و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم. آیا ایمان نمی آورند؟
«اهورامزدا )آفریدگان زمین) همه را از آب پدید آورد، جز گاو و افزایش می دهد کیومرث را که گوهرشان از آتش بود.
رودخانه، نماد مرگ و تولد دوباره (تعمید)، پیوستن زمان به ابدیت، مراحل انتقالی چرخه ی حیات با تجسم خدایان در چهره های انسانی.» (زرین کوب،۱۳۸۳: ۴۲۲)
«آب، مایه ی رشد و نمو و بالندگی و سرچشمه ی زندگی در همه ی مراتب هستی است و این معانی، همگی بیانگر اسطوره ی واحدی از آفرینش است، اما در این میان آب همواره باقی است و پایدار. حدیث سنتی آب های آغازین که زادگاه جهان ها بوده اند، در روایات عدیده ی مربوط به آفرینش های باستانی و ابتدایی کیهان باز یافته اند.
بر اساس اسطوره بابلی، روزگاری بود که هنوز زمین و آسمانی نبود. اسپو که خدای آبهای محیط بود، آبش را با آب تیامات که ماده ی خدای بی نظمی و آشفتگی محسوب می شد، درآمیخت و از آن میان، عالم ولادت یافت.» (همان: ۴۱۱)
از مطرح شدن این مباحث می توان برداشت کرد که تمامی هستی از آب پیدا می شود. «از سویی قدما چنان قداستی برای آب قائل بودند که آن را جوهره ی خدایان خود می شمرده اند، طوری که از دیدگاه ایشان، جان مایه ی خدای بی نظمی، آب بوده است که همین آب خمیرمایه و ماده ی اولیه ی ایجاد جهان و عالم بوده است. ایرانیان باستان به ایزدبانوی آب و باران و باروری به نام «آناهیتا» اعتقاد داشتند. واژه ی پارسی «آناهیتا» که در پارسی میانه «آناهید» Anahid و در فارسی امروز «ناهید» شده، از پسوند نفی (an) یعنی «نا» و واژه اوستایی ahitha یعنی «آلوده» پدید آمده است و معنی آن «ناآلوده»، یعنی پاک و بی گناه است.
بهترین و بارزترین نمادینگی آب در شاهنامه را می توان در داستان کیخسرو مشاهده کرد. در شاهنامه چنین آمده است که پس از قتل سیاوش، خشکسالی به وجود می آید:
ز باران هوا خشک شد هفت سال
شد از رنج و سختی جهان پر نیاز
دگرگونه شد بخت و برگشت حال
برآمد بر این روزگاری دراز
(فردوسی، شاهنامه: ۲۸۳)
ولی هنگامی که کیخسرو بر تخت شاهیِ ایران می نشیند، رستاخیزی دوباره در طبیعت به وجود می آید: