انگیزه را به طور مستقیم نمی توان مشاهده کرد ولی وجود آن را از روی رفتار استنباط میکنیم. هر انگیزه معمولا دو عنصر اساسی دارد: ۱- سایق که مراد از آن فرایندههای درونی به خصوصی است که شخص را به عمل بر میانگیزد. ۲- هدف یا پاداش، که به محض رسیدن به آن حالت انگیزشی پایان مییابد (حسنزاده، ۱۳۹۰).
روان شناسان انگیزش را به این صورت تعریف کرده اند: فرایندی درونی که رفتار را در طول زمان فعال کرده، هدایت می کند و نگه میدارد. به زبان ساده، انگیزش چیزی است که شما را به پیش رفتن وا میدارد، در حال پیش رفتن نگه میدارد و تعیین می کند که سعی دارید به کجا بروید (همان منبع،۱۳۹۰).
یکی از جامعترین آنها تعریف زیر است:
“انگیزش به نیروی ایجاد کننده، نگهدارنده، و هدایت کننده رفتار گفته می شود” (سیف،۱۳۹۰).
انگیزش پیشرفت عبارت است از میل افراد برای کسب موفقیت در فعالیتهایی است که موفقیت در آن به سعی و کوشش فردی از او بر میگردد. افراد دارای انگیزش سطح بالا برای حل مشکلات بسیار کوشا هستند و اگر در حل مشکلی شکست بخورند از آن دست نمیکشند و به کوشش خود ادامه می دهند (سیف، ۱۳۸۷).
انگیزش عبارت است از آغازگری، جهت گیری، شدت و تداوم رفتار. انگیزه ممکن است درونی و یا بیرونی باشد. انگیزه درونی بر خلاف انگیزه بیرونی به هیچ نوع نتیجه و یا پاداش وابسته نیست و زمانی به وقوع می پیوندد که شخص به خاطر خود فعالیت و بدون توجه به مشوق خارجی یا نتیجه حاصل از کار تلاش می کند. این انگیزه از سالهای دهه ۱۹۷۰ به این طرف، بارها توسط روانشناسان تربیتی مورد مطالعه قرار گرفته است. تحقیقات نشان داده است که بین این نوع انگیزه، پیشرفت تحصیل و لذت بردن از فعالیتهای یادگیری همبستگی قوی وجود دارد (گین[۴۸]،۱۹۹۴).
از لحاظ پرورشی، انگیزش هم هدف است و هم وسیله. به عنوان هدف ما از دانشجویان میخواهیم نسبت به موضوع های مختلف علمی و اجتماعی علاقه کسب کنند. از این رو تمام برنامه های درسی که در آنها فعالیتهای حیطه عاطفی ملحوظ شده است، دارای هدف انگیزشی هستند. به عنوان وسیله، انگیزش مانند آمادگی ذهنی یا رفتارهای ورودی است، یک پیش نیاز یادگیری به حساب می آید و تاثیر آن بر یادگیری یکی از امور بدیهی است. اگر دانشجویان نسبت به درس بی علاقه باشند به توضیحات استاد توجه نخواهند کرد و تکالیف خود را با جدیت انجام نخواهد داد و بالاخره پیشرفت چندانی نصیب آن ها نخواهد شد. اما اگر علاقه آنها نسبت به مطالب درسی بالا باشد هم به توضیحات معلم بادقت گوش خواهند داد و هم به دنبال کسب اطلاعات بیشتری در زمینه مطالب درسی خواهند رفت و هم پیشرفت زیادی به آن ها خواهد شد (سیف، ۱۳۸۷).
مردم عموما انگیزش را حالت درونی میدانند که باعث می شود که فرد به انجام کارهایی بیش از کارهای دیگر تمایل نشان دهد، استیرز و ویورتر انگیزش را شامل سه عنصر اصلی میدانند که عبارتنداز:
-
- نیروهای فعال کننده: رفتاری که نیروهایی در افراد هستند و باعث میشوند هر فرد رفتار مشخصی داشته باشد.
-
- نیروهای هدایت کننده: رفتار به سوی چیزی هدایت می کند. به عبارت دیگر انگیزش هدف دار است.
- نیروهای تداوم دهنده: انگیزش رفتار انسانی را که جهت دست یابی به هدف فعال و هدایت شده نیرو بخشیده و به آن تدوام میدهد. محیط افراد عامل اصلی در شدت و ضعف و جهت دادن به این نیروهاست. پس انگیزش یعنی نیروها، سابقهها یا حالتهایی درونی که باعث میشوند فرد داوطلبانه فعالیتهایی را شروع کرده و تا رسیدن به اهداف مشخصی ادامه دهد. بر اساس این تعریف انگیزش متاثر از عوامل درونی و بیرونی است (شیرازی،۱۳۷۳).
انگیزش به معانی زیر به کار میرود:
– الهام فکری
– تلاش و عرق ریزی (بر اثر انجام دادن کار سخت)
– اشتیاق و آرمان
– توجیه
– خودکاوی
انگیزش به عنوان الهام فکری:
برای برخی از افراد انگیزش اساسا نیرو و اشتیاق، هیجان و هدف است. الهام، کلید و اساس خود انگیزشی است. به این معنا انگیزش، بیانگر احساسی بسیار شخصی درباره آن چیزهایی است که فرد دوست دارد یا میخواهد. هیجان همان چیزهایی است که فردیت او را میسازند. شور و هیجان، به هنگامی که اوضاع دچار اشکال می شود، هم دوام لازم را برای مداومت در کار، و هم اشتیاق به انجام دادن تکالیف را به صورتی مطلوب، در شخص به وجود میآورد. راهنمایان کارآمد، این شور و هیجان را پرورش می دهند و از آن حراست میکنند (بروئر، ۱۳۹۰، ترجمهی ناهیدی، ص ۲۹).
انگیزش به عنوان تلاش و عرقریزی
تعریف متداول انگیزش، میزان تلاشی است که افراد در رسیدن به نتایج یا هدفها صرف میکنند. در این زمینه، واژه هایی مانند ” نیروی اراده”، ” پشتکار”، ” استقامت”، “شکیبایی”، ” پیگیری” و “تادیب نفس” نیز به ذهن خطور میکنند (همان منبع، ۱۳۹۰).
امروزه معلمان بر این باورند که اگر به دانش آموزان بیش از حد اجازه دهیم که منتظر الهامی باشند تا تکالیف خود را انجام دهند، در واقع به ارضای نفس آنها بیش از حد تکیه می شود. وقتی فعالیتی به ما الهام می شود که از انجام آن لذت میبریم، هیچ گونه تحمیلی صورت نمیگیرد. لیکن اگر از ما بخواهند فعالیتی که برای ما مطلوب نیست، انجام دهیم مجبور به رعایت انضباط خاصی میشویم (همان منبع،۱۳۹۰).
در نتیجه منتقدان بر این باورند که کودکان بیش از حد نازپرودهاند و توانایی لازم برای کار کردن را ندارند و از طرفی این کارها چه به صورت خوشایند و چه به صورت ناخوشایند باید انجام بگیرد. در نظر این منتقدان، انرژی که تعریف انگیزش بدان اشاره شد، شور و هیجان نیست، بلکه سعی و کوشش و عرق ریختن است (همان منبع،۱۳۹۰).
انگیزش به عنوان اشتیاق و آرمان
انگیزش شامل اشتیاق و امید و آرمان نیز میباشد. ما باید دارای هدف، آرمان و مقصدی برای بلند پروازیهای خود باشیم. بنابرین مفهوم انگیزش، بر مسائلی همچون برخورداری از حس جهتیابی و میل به تحرک و استفاده مناسب از زمان، متمرکز است. از این دیدگاه، انگیزه داشتن یعنی نسبت به کاری که میخواهیم انجام دهیم، طرح و بینش روشنی داشته باشیم. در این زمینه، الگوها نقش بسیار مهمی ایفا میکنند چون آنها نمونه های مطلوبی از همان افراد یا اشیائی هستند که ما دلمان میخواهد به آن دست بیابیم (همان منبع، ۱۳۹۰)
انگیزش به عنوان توجیه
روانشناسان در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ انگیزه را به صورت عنصر درونی و کمابیش ذاتی و نه نیرویی که به آسانی با تفکر عقلانی کنترل می شود، تلقی میکردند. این نیروها معانی مختلفی از جمله “نیازها”، “سائق ها”، یا “امیال” نامیده میشوند.