فصل دوم:
ادبیات تحقیق
۲-۱-مبانی نظری
۲-۱-۱- ناتوانی های تحولی
ناتوانی های تحولی، ناتوانیهایی هستند که در طول دوره های نوزادی، کودکی و یا نوجوانی اتفاق می افتد که معمولاً همراه با عقبماندگی ذهنی و فیزیکی هستند. آن ها شامل اختلالهای فیزیکی و یا ذهنی هستند. اختلالهایی هستند که در آن ها رشد و تحول صحیح مغز یا دستگاه عصبی مرکزی در دوران رشد (کودکی) مختل می شود. این اصطلاح به مشکلاتی در عملکرد مغز اشاره دارد که همزمان با رشد فرد، بر هیجان، توانایی یادگیری و حافظۀ فرد تأثیر منفی می گذارد. در پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی [۳]، این اختلالها اینگونه آمدهاند: ۱-کمتوانیذهنی ۲-ناتوانی یادگیری ۳-اختلال در مهارت های حرکتی ۴-اختلالهای ارتباطی ۵-اختلالهای طیف اتیسم ۶-اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در رفتار۷-اختلال خوردن و تغذیه در نوزادی و کودکی ۸-اختلال حرکات غیرعادی(انقباض غیرعادی عضلات) ۹-اختلال دفع ۱۰-و دیگر اختلالهای نوزادی، کودکی و نوجوانی (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
اگرچه اختلالهای روانشناختی علائم و علتهای متفاوتی دارند اما زمینه یکسانی دارند. آن ها نشان دهنده ناکامی در سازگاری در حوزه های مختلف رشد میباشند. به عبارت دیگر افرادی که دارای ناتوانی هستند از جنبه های مختلفی در مراحل مختلف رشد از همسالان خود متفاوتند. رشد کودکان سازماندهی شده است. یعنی اینکه الگوهای اولیه سازگاری در طول زمان تکامل مییابند و به کارکردهای بالاتر در یک شیوه ساخت یافته و قابل پیشبینی است (ماش و ولف[۴] ۲۰۱۲).
ناتوانی های تحولی شامل گروهی از شرایط و موقعیتهای است که در نتیجه نقص فیزیکی، اختلال در یادگیری و اختلال در عملکرد زبانی یا رفتاری است. این شرایط که در دوره رشد رخ می دهند، ممکن است عملکرد هر روزه فرد را تحت تأثیر قرار دهند و معمولا در تمام طول زندگی فرد همراه او هستند (روبین[۵]، ۱۹۸۹)
اخیراًً تحلیلهای ملوکولی این اختلالها پیشرفتهایی در تکثیر ژنهای سببی به دست آوردهاند. برای مثال پروتئین متیل سیپیجی مسئول اختلال رت میباشد. در برخی موارد این اختلالها با دیگر اختلالها همپوشی دارند و تنها یک جهش ژنتیکی ممکن است در بعضی افراد فنوتیپ بالینی متفاوتی را ظاهر کند. بعضی بیماریهای روانی مثل اسکیزوفرنی، که در نوجوانی یا بزرگسالی اتفاق میافتند، بعضی مواقع درناتوانیهای تحولی طبقه بندی میشوند. اگرچه نشانهها و علل آن ها می تواند در کودکی و در گذشته فرد باشند (انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۲۰۱۳).
علتها و علائم خطر
ناتوانی های تحولی در هر زمان در طول دوره یادگیری شروع شده و معمولاً در طول دوره زندگی فرد ادامه پیدا میکنند. بیشتر ناتوانی های ذهنی قبل از اینکه کودک متولد شود شروع شده و به وجود میآیند اما بعضی هم بعد از تولد کودک به دلیل آسیب، عفونت و سایر عوامل رخ می دهند. بیشتر ناتوانی های تحولی به نظر میرسد به دلیل عوامل مختلف ایجاد میشوند. این عوامل شامل عوامل ژنتیکی، وضعیت سلامتی مادران و رفتار آن ها (مثل سیگار کشیدن و مصرف مشروبات الکلی) در طول دوران بارداری، مشکلات در زمان تولد، عفونتی که مادران ممکن است در طول حاملگی داشته باشد، عفونت نوزاد در اوایل تولد و یا در معرض عوامل مسمویتزا بودن مادر یا نوزاد میباشند. علت بعضی از ناتوانی های تحولی مثل سندرم کشنده الکل، که به وسیله مصرف الکل توسط مادر در طول دوران بارداری ایجاد می شود، مشخص است اما علت بیشتر آن ها مشخص نیست (روبین، ۱۹۸۹).
ناتوانی های تحولی در میان همه نژادها و گروه های اقتصادی اجتماعی رخ میدهد. محاسبات اخیر در ایالات متحده نشان میدهد که یک کودک از هر ۶ کودک ، یا حدود ۱۵ درصد کودکان بین ۳ تا۱۷سال یک یا تعداد بیشتری از ناتوانی های تحولی را دارند. این ناتوانیها شامل اختلالات طیف اوتیسم، اختلالات ذهنی، اختلالات یادگیری و موارد دیگری می شود (بویل، بولت، شیو و رابین[۶]، ۲۰۱۱).
۲-۱-۲- اختلالهای طیف اتیسم
اختلالهای طیف اتیسم، اختلالهای رشدی فراگیر هستند که عمدتاًً تعاملات اجتماعی، زبان و رفتار را تحت تأثیر قرار می دهند. اختلالهای طیف اتیسم، اختلالهای عصب زیستشناختی پایداری هستند که علت آن ها ناشناخته است و موجب نارسایی در ارتباط، فهم زبان، بازی، مهارت های اجتماعی و تعامل با دیگران میشوند (همتی علمدارلو و شجاعی، ۱۳۹۳).
اتیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیر طبیعی مشخص می شود. علت اصلی اختلال ناشناخته است و وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و تحصیلات والدین نقشی در بروز اتیسم ندارد. این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارت های ارتباطی تأثیر می گذارد. این کودکان در فعالیتهای مربوط به بازی نیز مشکل دارند. این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار میسازد. هستهی مرکزی مشکل در اتیسم، اختلال در ارتباط است ( قهرمانی، ۱۳۸۵).
۲-۱-۲-۱- ویژگیهای دانش آموزان با اختلالهای طیف اتیسم
دانش آموزان دارای اختلالهای طیف اتیسم ویژگیهای متعددی دارند که از جمله آن ها اینکه در رفتارهای غیرکلامی مانند ارتباط چشمی، بیان چهرهای، اطوار و حرکات بدنی اختلال دارند. همچنین این افراد در تنظیم تعامل اجتماعی مشکل دارند و علاوه بر آن در برقراری روابط با همسالان متناسب با سطح رشد ناتوان هستند. فاقد تلاش خودانگیخته برای سهیم شدن در شادیها، علایق یا پیشرفتهای دیگران (برای مثال، چیزهای مورد علاقه خود را نشان نمیدهند، آن ها را نزد دیگران نمیآورند و به آن ها اشاره نمیکنند) هستند ( همتی علمدارلو و شجاعی، ۱۳۹۳).
تشخیص اختلال طیف اتیسم از آنجایی که هیچ آزمایش پزشکی، مانند آزمایش خون، وجود ندارد میتواند مشکل باشد. پزشکان به رفتار کودک نگاه میکنند و یک تشخیص را ارائه میدهند. اتیسم گاهی در ۱۸ ماهگی یا زودتر تشخیص داده می شود. در سن ۲ سالگی، تشخیص توسط یک متخصص کاملاً قابل اعتماد است. هر چند، بسیاری از کودکان ممکن است تشخیص نهایی را تا سنین بالاتر دریافت نکنند. این به این معنی است که بسیاری از کودکان ممکن است کمک را در زمانی که به آن نیاز دارند دریافت نکنند (لورد، ریسی، دیلاور، شولمان، تارم[۷]، ۲۰۰۶).
۲-۱-۲-۲-میزان شیوع
اطلاعات متفاوت و به طور کلی رو به افزایش در مورد میزان شیوع اختلال طیف اتیسم وجود دارد. سن شروع این بیماری از تولد تا حدود سه سالگی و میزان شیوع آن تقریباً ۵/۴ مورد در ۱۰۰۰۰ تولد است. اگرچه با بهره گیری از ملاکهای تشخیصی اخیر، میزان این اختلال به ۷ تا ۱۳ نفر در هر ۱۰۰۰۰ تولد رسیده است. در بین کودکان با اختلال طیف اتیسم، پسرها به ۳ یا ۴ به ۱بیشتر از دختران مبتلا میشوند. مطالعات نشان میدهد که دختران اتیسم نمره های پایینتری در هوش کلامی و غیرکلامی نسبت به پسران کسب میکنند. میزان شیوع اختلالهای طیف اتیسم در کل ۱ در ۱۶۶ است (کمیجانی، ۱۳۸۸).