کلیات تحقیق
-
- مقدمه
در تمامی ادوار زندگی بشر، تعارض، کشمکش و اصطکاک بین منافع رئیس و مرئوس، کارگر و کارفرما، ارباب و رعیت وجود داشته است. تعارض واقعیتی است که بشر در طول تاریخ با آن آشنا بوده ولی متاسفانه به دلیل عدم مدیریت صحیح، بیشتر تعارضات به ستیزه جویی و دشمنی مبدل شده است و امروزه جوامع بشری به علت پیشینه نا خوشایندی که از آن دارند، به تعارض به عنوان یک پدیده منفی مینگرند (مقیمی، ۱۳۸۵).
بسیاری از صاحب نظران اخیر سازمان به این باور رسیده اند که علیرغم کوششهای سازمان و مدیریت برای اجتناب، جلوگیری و در نطفه خفه کردن تعارض، باز هم به وقوع خواهد پیوست و حضور دائمی خود را در سازمان حفظ خواهد کرد. بنابراین مسئله این نیست که آیا کشمکش و اختلاف وجود دارد یا نه، زیرا در هر حال وجود خواهد داشت. نکته حائز اهمیت این است که چگونه با مسئله برخورد می شود و مورد رسیدگی قرار میگیرد (مولینز[۱]، ۱۹۹۰). تعارض در واقع چیز بدی نیست چنانچه اگر به طور صحیح مدیریت شود می تواند پیامدهای مثبت قابل توجهی داشته باشد و میتواند به عنوان یک نیروی حیات بخش و انرژی بخش در گروهها و سازمانها باشد و حتی مشخص شده است که تعارض میتواند تاثیرات مخرب موقعیتهای برد و باخت سازمان را به حداقل برساند (مولینز، ۲۰۰۲ ).
برخی از علمای علم رفتاری معتقدند که تنوع گروه کاری از طریق تعارض، عملکرد را تحت تاثیر قرار میدهد. در متون رفتاری از دو نوع تعارض سخن راندهاند، یکی تعارض احساسی و دیگری تعارض وظیفه ای. مدیریتی که بتواند از تعارض احساسی بکاهد و تعارض وظیفه ای را به نحو شایستهای مدیریت کند موفقتر خواهد بود. در این راه مدیران باید از منشاء تعارضات و نحوه تأثیرگذاری تنوع بر تعارض آگاه بوده و شیوه های مناسب برخورد با آن را بدانند (الوانی، دانائی فرد، ۱۳۸۰).
سبکهایی که هر یک از مدیران برای حل تعارض انتخاب میکنند، تحت تاثیر ویژگیهای منحصر به فرد آنها نظیر شخصیت، نگرشها، سبک رهبری، جنسیت، شایستگیها و میزان قدرت و اقتدار آنها و نقشی که در تعارض دارند قرار میگیرد (ایزدی، ۱۳۷۹). از جمله مهمترین عواملی که تعیینکننده شیوه برخورد افراد با دیگران است شخصیت میباشد. برای مثال مدیران ورزشی درونگرا از فعالیتهای ورزشی دیر بازده که فاقد برنامه های تبلیغی است و بعضاً پیچیده و درد سرساز است پرهیز میکنند. آنها در برابر تغییر و تحولات اساسی مقاومت میکنند و دوست دارند وضعیت موجود حفظ شود و برنامه های فعلی را سر و سامان دهند. مدیرانی که شخصیت برونگرا دارند در ایجاد روابط مؤثر بین کارکنان به ویژه مربیان و ورزشکاران قوی عمل میکنند؛ در سخنرانی و فن بیان استادند و سعی میکنند شیوه های رفتاری خود را با فرهنگ سازمان تحت سرپرستی و علایق افراد زیردست تطبیق دهند (نادریان جهرمی، ۱۳۸۶).
هرسی و بلانچارد[۲] شخصیت و سبک را مترادف فرض کرده و معتقدند” شخصیت یا سبک رهبری یک فرد عبارت است از الگوی رفتاری که وی هنگام هدایت کردن فعالیتهای دیگران از خود نشان میدهد”. بر این اساس شخصیت افراد تا حد زیادی شیوه حل تعارض آن ها را تعیین می کند ( هرسی و بلانچارد،۱۹۷۲).
در تحقیقات بسیاری ارتباط بین ویژگی شخصیتی که در حیطه تئوری پنج فاکتوری (کاستا و مککری[۳] ۱۹۹۲) است با شیوه های حل تعارض مورد بررسی قرار گرفته است. تئوری پنج فاکتوری شخصیت توسط مککری و کاستا توسعه یافته است. آنها برنامهای را در پیش گرفتند که پنج عامل شخصیت، معروف به”پنج عامل نیرومند” یا “پنج بزرگ[۴]” را شناسایی کردند. این پنج عامل شامل روان رنجورخویی[۵]، برونگرایی[۶]، فراخ ذهنی[۷]، خوشایندی (توافق)[۸] و وجدانی بودن[۹] میباشد (فورد وود و بل[۱۰]، ۲۰۰۸ ).
سمت های مدیریتی متعددی در ورزش وجود دارد. کسانی که این پست ها را اشغال میکنند از طیف وسیعی از شیوه های مدیریتی و ویژگیهای انسانی برخوردارند. برخی مدیران موفق هستند و برخی دیگر نا موفق؛ باید دید آنچه یک مدیر را موفق میسازد و به بیان دیگر کسی را واقعاً مدیر می کند چیست؟ (جکسون و پالمر[۱۱]، ۱۹۸۸).
همانطور که بیان شد تعارض جنبه اجتنابناپذیری از زندگی سازمانی است. آن چه در این میان مهم است، برخورد منطقی با تعارضات سازمانی است. هیات های ورزشی در مراکز استانها نیز به عنوان یکی از مراکز مهم ورزشی کشور نیازمند مدیرانی با ویژگیهای مثبت شخصیتی و هم چنین هوش و ذکاوت بالایی بوده تا در زمانهای بحرانی و بروز تعارضات در درون سازمان بتوانند به طور صحیح با آن برخورد نموده و با اتخاذ شیوه های درست، تعارضات را به خوبی حل نمایند. بنابرین، در پژوهش حاضر سعی بر این است که رابطه ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای مدیریت تعارض در مدیران هیات های ورزشی استان فارس بررسی شود .
-
- بیان مسأله
تعارض خواه ناخواه در زندگی سازمانی به وقوع میپیوندد. روندهای اصلی نظیر تغییرهای مستمر، تنوع بیشتر ترکیب کارکنان، کارهای تیمی بیشتر (به صورت تیمهای خودگردان و مجازی)، ارتباطات چهره به چهره کمتر ( تعامل الکترونیکی بیشتر )، اقتصاد جهانی با مبادلههای میان فرهنگی بیشتر بروز تعارض را اجتنابناپذیر میسازند (کریتنر و کینکی[۱۲] ، ۲۰۰۱، به نقل از رضائیان، ۱۳۸۲).