مؤلفه ها و پنج عامل شخصیت
در طی ۲۰ سال گذشته، شمار زیادی از تحقیقات در جهت همبستگی های تجربی هریک از پنج عامل انجام شده اند. که به اختصار بحث می شود.
برونگرایی
برونگرایی، عبارتی است که در نظریه شخصیت از کارل یونگ[۸۴] نشأت گرفته است. یونگ این عبارت را به معنای جهت گیری بیشتر به سوی دنیای بیرونی نسبت به دنیای درونی که وی آن را درونگرایی میدانست، به کار میبرد. در مدل پنج عاملی معنای ضمنی برونگرایی تا حدی متفاوت میباشد. برونگرایی با صفاتی همچون اجتماعی بودن[۸۵]، به ویژه تمایل به گروههای بزرگ به بهترین وجه تعریف شده است. به هر حال، برونگرایی بسیار گسترده تر از اجتماعی بودن است و شامل صفاتی است که دربرگیرنده سطوح انرژی و فعالیت (با توجه به عنوان دیگر ” شادخویی” )، احساس طلبی[۸۶]، سلطه گری بین فردی و گرایش به تجربه کردن هیجان های مثبت میباشد (هسلم[۸۷]، ۲۰۰۷).
افراد برونگرا خون گرم و حقیقتاً اهل دوستی با دیگران هستند و آشکارا عواطف مثبتی نسبت به آن ها نشان میدهند. آن ها زود با دیگران دوست میشوند و به سادگی میتوانند روابطی نزدیک و صمیمی برقرار سازند. عاشق مهمانی و جمع میباشند و همنشینی با دیگران را نوعی تحریک و تقویت خوشایند مییابند. از هیجان همراهی با جمعیّت و ازدحام لذت میبرند. رهبری انجمن ها را به عهده می گیرند و از زیاد حرف زدن لذت میبرند (اشتون، لی و پانومن[۸۸]، ۲۰۰۲؛ نقل از گنجه، ۱۳۸۸). برونگراها در برابر زنانی که نمی شناسند، شجاع و دلیر ظاهر میشوند در صورتی که درونگراها ترسو و خجالتی میباشند. برونگراها شادترند و زمانی که به شیوه خویش عمل میکنند، این عاطفه مثبت بیشتر احساس می شود (فیلسون، مالانوس و آشیل[۸۹]، ۲۰۰۲؛ نقل از گنجه، ۱۳۸۸). لاجونن[۹۰] (۲۰۰۱؛ نقل از آقایی، ۱۳۸۴) نیز بیان میکند که نکات منفی نیز در برونگراها وجود دارد از جمله اینکه، برونگراها علاقه دارند که با سرعت برانند ، در حین رانندگی به موسیقی گوش کنند و در نتیجه تصادفات رانندگی بیشتری را ایجاد کرده و حتی نسبت به گروه درونگراها بیشتر در اثر حوادث جاده ای جان خود را از دست میدهند.
سازگاری
عامل سازگاری بازتاب دهنده ی تفاوت های فردی مرتبط با همکاری و سازگاری اجتماعی است. افراد برخوردار از سازگاری بالا، کنار آمدن با دیگران را یک ارزش می دانند. در نتیجه آن ها افرادی با ملاحظه، خون گرم، سخاوتمند، یاری رسان و علاقمند به شریک کردن دیگران در علایق خود هستند. این افراد همچنین، نظری خوش بینانه نسبت به طبیعت انسان ها دارند. آن ها معتقدند مردم ذاتاً صادق، درستکار و قابل اعتماد میباشند.آن ها نیازی نمی بینند که در مواجهه با دیگران متظاهر و فریبکار باشند و در نتیجه واضح، صریح و صادق هستند. افراد سازگار، دل رحم و دلسوز هستند. آن ها رنج و درد دیگران را به شکلی ملموس احساس میکنند و به راحتی حس ترحم شان برانگیخته میشوند کمک به دیگران را واقعاً لذت بخش مییابند. در نتیجه آن ها عموماً مشتاق یاری دادن به افراد نیازمند هستند. افراد سازگار از درگیری و برخورد خوششان نمی آید. آن ها کاملاً آماده اند با دیگران سازگار شوند یا برای کنار آمدن با آن ها از نیازهای خود چشم پوشی کنند (آقایی،۱۳۸۴).
وظیفه شناسی
وظیفه شناسی عاملی است که اسم آن مورد مخالفت های زیادی واقع شده است. به هر حال، درباره صفاتی که این عوامل را مشخص میکنند، تقریباً توافق وجود دارد. این صفات به طور کلّی خود کنترلی، برنامه داشتن و نسبت به کار خویش به صورت سازمان یافته، کارآمد و با دقّت عمل کردن را در بر میگیرد (هسلم،۲۰۰۷). کار کردن شدید، وقت شناسی و رفتار قابل اعتماد از ویژگی های افراد وظیفه شناس میباشد و در نتیجه این رفتار به رتبه بالاتر از میانگین، رضایت شغلی بیشتر، امنیت شغلی بیشتر و روابط اجتماعی مثبت تری نائل میشوند (لانگ فورد[۹۱]، ۲۰۰۳؛ نقل از گنجه، ۱۳۸۸). اسامی دیگر این عامل، توجه ما را به سوی دیگر جنبههای آن جلب میکند از جمله : “قابلیت اطمینان[۹۲]” با تأکید بر خودکنترلی و پیشبینی پذیری ، “محتاط بودن[۹۳]” با تأکید بر برنامه ریزی و دوراندیشی، “میل به پیشرفت[۹۴]” با تأکید بر میل به پیگیری اهداف (هسلم، ۲۰۰۷). بنابرین، وظیفه شناسی در واقع نگرانی درباره اهداف و مقاصد درازمدت میباشد، از این رو افراد وظیفه شناس در برابر تکانش هایی که خطر خراب کردن اهداف را به همراه دارند، مقاومت میکنند و تمام تلاش خود را در جهت تکمیل اهدافشان تجهیز میکنند (هسلم، ۲۰۰۷). روی هم رفته، افراد با وظیفه شناسی بالا تمایل دارند که در مدرسه و محیط کار عملکرد خوبی داشته باشند و از شکستن قوانین اجتناب کرده و روابط عاشقانه پایدار و امنی دارند. در مقابل، افرادی که وظیفه شناس نمی باشند، تمایل به رفتار تکانشی و سازمان نیافته دارند، همچنین جهت گیری نسبت به حال دارند تا اینکه متوجه آینده باشند و نسبت به مسئولیت های شغلی خویش بی توجهند و به احتمال زیاد عملکرد ضعیفی در مدرسه و محیط کار دارند و کارهایشان را به موقع انجام نداده و به تعویق می اندازند (لارسن و باس، ۲۰۰۸؛ نقل از گنجه، ۱۳۸۸).
روان رنجورخویی