در تحقیق حاضر منظور از آداب اجتماعی نمره ای است که پاسخگویان از مجموع سؤالات ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۲۱ پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی پدساکف کسب می کنند.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱٫ مقدمه
ظهور سازمانهای اجتماعی و گسترش روز افزون آنها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است. جهان کنونی جهانی است کاملاً پیشرفته و تکنولوژی، این پیشرفتهای سریع و تکنولوژی ها انسان ها را با وضعیتی روبرو ساخته که کمتر به گذشته شباهت دارد. یکی از این علومی که تحولات بسیاری داشته و مورد توجه نیز واقع شده علم مدیریت است. مدیریت سازمانی یکی از حوزه های اصلی مدیریت می باشد. در گذشته از سازمان به عنوان هماهنگ کننده بین افراد و کنترل آنها برای دستیابی به هدفی خاص یاد می شد ولی امروزه سازمانها فراتر از این رفته اند و با مفاهیمی چون فرهنگ و ارتباط، ارتباط سازمانی آمیخته شده اند. ارتباط سازمانی یک موضوع پیچیده است و نقش آن در عملکرد سازمان بسیار مهم است. از وظایف مدیریتی، ارتباط برای هماهنگی بین اعضاء و فعالیتهای گروهی بین افراد سازمان مهم ترین آنها به شمار می رود. مدیرانی که مدیریت خود را بنا بر ارتباط بین افراد یعنی ارتباط سازمان بنا نهند در نتیجه مدیریتی با موفقیت می تواند به همراه داشته باشند. در مدیریت عواملی چون ارتباطات بین افراد، عوامل ارتباطات،چگونگی برقراری ارتباطات مؤثر، در سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مطالب این فصل به سه بخش تقسیم شده است. بخش اول مفاهیم مرتبط با ارتباطات سازمانی و بخش دوم رفتار شهروندی سازمانی و بخش سوم پژوهش های انجام شده داخلی و خارجی مرتبط با موضوع آورده شده است.
۲-۲٫ بخش اول: ارتباطات سازمانی
۲-۲-۱٫ مقدمه
جهان کنونی جهانی است پر از تغییرات شتابان. دگرگونیهای بسیاری در ارکان جامعه صورت گرفته و پیشرفتهای سریع علوم و تکنولوژی انسان را با وضعیتی روبرو ساخته که کمتر شباهتی با گذشته دارد. یکی از علومی که تحولات بسیاری داشته علم مدیریت است که پا به عرصه نوینی از حیات خود گذاشته و در پاسخ به چالشهای محیطی به جستجوی روش های تازه پرداخته است. یکی از تحولات اساسی که در مدیریت ایجاد شده است تحول در نحوه نگرش به سازمان است. تا چند دهه گذشته سازمانها به عنوان ابزارهایی برای ایجاد هماهنگی بین افراد و کنترل افراد در راستای دستیابی به اهداف بودند ولی امروزه سازمانها با نگرش وسیعتر درنظرگرفته می شوند و به مفاهیمی چون فرهنگ و ارتباطات سازمانی توجه ویژه ای می شود.
تقریبا در دو دهه گذشته بسیاری از دانشمندان و محققان مدیریت به بررسی نقش فرهنگ و ارتباطات در عملکرد سازمانها پرداخته و تحقیقات و مطالعات فراوانی نیز در این زمینه انجام گرفته است. ارتباطات سازمانی یک موضوع پیچیده و نقش آن در عملکرد سازمان بسیار حائز اهمیت است. توجه به فرهنگ و ارتباطات سازمانی منحصر به مراکز علمی نیست، بلکه سازمانهای تجاری و تولیدی نیز از آن بعنوان کلید موفقیت یاد نموده اند.
ارتباط برای هماهنگی فعالیتهای گروهی، اجرای وظایف رهبری و انجام وظایف مدیریتی لازم است، بنابراین مدیرانی که مدیریت خود را با توجه به مفاهیم ارتباطات سازمانی اعمال نمایند به وضوح از موفقیت بیشتری برخوردار خواهند گردید. در مدیریت اموری چون ارتباطات انسانی، عوامل موثر بر ارتباطات، گروه های رسمی و غیررسمی، روش های بهبود ارتباطات و رفع موانع ارتباطی در سازمان حائز اهمیت است.
۲-۲-۲٫ سازمان
برای بررسی دقیقتر مفهوم ارتباطات سازمانی ابتدا به توضیح مفاهیم سازمان و ارتباطات می پردازیم. سازمان به مجموعه ای اجتماعی، هدفدار و وظیفه مدار اطلاق می شود. مجموعه ای که هر کدام از اعضای آن دارای هدف های فردی هستند و کل مجموعه به عنوان یک نظام دارای اهداف سازمانی می باشد. این مجموعه برای انجام فعالیتهایش به نوعی هماهنگی در چارچوب یک ساختار سازمانی نیازمند است. هیچ سازمانی نمی تواند در خلاء به وجود آید یا در آن به ادامه فعالیت بپردازد، بلکه همه سازمانها توسط محیط های اجتماعی پیرامون که هم بر آنها اثر می گذارند و هم از آنها تاثیر می پذیرند احاطه شده اند.
سازمان یک پدیده اجتماعی است از جمع عده ای افراد که توانایی همکاری داشته و با ایجاد روابطی گوناگون برای نیل به هدف مشترکی کوشش می نمایند، تشکیل می شود. آنچه در سازمانها به صورت یکسان و مشابه وجود دارد، اصل نیاز تقسیم کار و در نتیجه هم آهنگی و هم کاری است برای وصول به هدف که در حقیقت به منظور نیازهای معینی تعیین گردیده است(امیرکبیری، ۱۳۸۴، ۱۵).
برای هریک از افراد در یک سازمان دو مفهوم مهم وجود دارد؛ یکی مفهوم سازمان که حیاتی ترین امر در پروسه شغلی هر فرد است و دوم مفهوم ارتباط است که یک المان منحصر به فرد برای فهم نحوه عمل سازمان و دانستن وظیفه فرد برای ارتقاء و پیشرفت سازمان است. درحقیقت برای یک فارغ التحصیل دانشگاه هیچ فعالیت تخصصی نیست که نیاز به عضویت در یک سازمان را نداشته باشد.
۲-۲-۳٫ ارتباط
برای اینکه یک اندیشه به واقعیت بپیوندد باید برنامه ای وجود داشته باشد و هنگامی که یک برنامه توسعه می یابد باید با افرادی که درگیر اجرای آن هستند ارتباط برقرار شود. در این زمینه ارتباطات وسیله به دست آوردن حاصل کار از دیگران به شمار می رود و به عنوان فرایند انتقال و دریافت اطلاعات تعریف می شود. ارتباطات نقطه آغاز کلیه وظایف مدیریتی است. بدون ارتباطات، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل مقدور نیست زیرا درک اطلاعات و انتقال آنها ممکن نیست.
ارتباط فرآیندی است که طی آن افکار، عقایـد و احساسات یک فرد به فرد دیگر منتقل می شود ارتباط فرآیندی است آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته که از طریق آن احساسات و نظرات به شکل پیامهای کلامی و غیر کلامی بیان، ارســال، دریافت و ادراک می شوند. بنا به تعریفی دیگر ارتباط فرایند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده به شرط این که ذهنیات مورد نظر فرستنده به گیرنده پیام انتقال یابد و بالعکس می باشد(برکو و همکاران، ۱۳۸۶، ۵).
ارتباطات عبارت است از فرایند ارسال اطلاعات از طریق یک شخص به شخص دیگر و درک آن توسط شخص گیرنده یعنی انتقال و سهیم شدن در اندیشه ها و عقاید و واقعیتها به گونه ای که گیرنده، آنها را دریافت و درک کند. به عبارت دیگر ارتباطات فرایندی است که به وسیله آن افراد در صدد برمی آیند تا در سایه مبادله پیام های نمادین به مفاهیم مشترک دست یابند.
ارتباطات فرآیندی است که از طریق آن افراد وسازمانها، به اهداف خود دست مییابند. از طریق ارتباط با دیگران؛ ما نگرشها، ارزشها، آرزوها، خواستهها و نیازهای خود را با دیگران تقسیم میکنیم(آدنروپلانکت، ۱۹۹۷، ۳۵۸).
ارتباطات به معنای انتقال مفاهیم است. اگر هیچ تبادل اطلاعاتی یا فکری وجود نداشته باشد ارتباط به وجود نمیآید. . گویندهای که سخنانش شنیده نشود یا نویسندهای که نوشتهاش خوانده نشود ارتباط برقرار نکرده است. برای اینکه ارتباط موفقیت آمیز باشد نه تنها معنای آن باید انتقال یابد، بلکه باید درک هم بشود. پس ارتباط انتقال دادن و درک مفهوم است. ارتباط کامل – اگر چنین چیزی امکان پذیر باشد- وقتی وجود دارد که فکر یا اندیشه ارسالی دقیقا به همان منظوری که ارسال شده است، دریافت شود(اعرابی و همکاران، ۱۳۷۹، ۳۶۵).
همچنین می توان این تقسیم بندی را برای مفهوم ارتباطات ارائه داد:
ارتباطات عبارت است از فرایند انتقال اطلاعات از یک شخص به شخص دیگر.
ارتباطات عبارت است از فرایند انتقال اطلاعات، معانی و مفاهیم در بین افراد در سازمان با واسطه یا بدون واسطه.
ارتباطات عبارت است از توزیع اطلاعات به منظور هدایت رفتار سازمانی.
ارتباطات عبارت است از تبادل اطلاعات و انتقال معانی، مفاهیم و احساسها بین افراد در سازمان.
۲-۲-۴٫ اهمیت ارتباطات
ارتباطات از عوامل بنیادی هویت سازمانی و به قول فیفنر [۴] قلب تپنده و جوهره اصلی مدیریت است که از طریق آن فعالیتهای برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری و کنترل توسط مدیریت انجام میشود. ارتباطات تبادل جریان «پیام» از یک نفر به نفر دیگر از طریق واسطه و به عبارتی عامل اطلاعرسانی و تفاهم بین عناصر انسانی میباشد. جان کاتر [۵] فرایند ارتباطات را شامل سه عنصر فرستنده – پیام – گیرنده میداند. به عقیده وی در سازمانی که بین عناصر انسانی پدیده ارتباط برقرار نباشد، در هر نوع و شکلی از تعریف که میتوان برای سازمان ارائه داد، معهذا سازمان به حساب نمیآید.ارتباطات در سازمان موجد قدرت و وسیلهای برای به کارگرفتن بهینه اختیارات قانونی و اداری و اعمال آن در طول سلسله مراتب سازمانی میباشند. ارتباطات به عنوان «وسیله» اعمال قدرت و مجاری شبکههای سازمانی و قوانین مربوط، مسیری برای جریان آن میباشند. قدرت در سازمان از مجاری ارتباطی حرکت کرده و از طریق موقعیتهای فراهم شده ناشی از جریانات ارتباطی، بدواً اعمال شده سپس گسترش یافته و نهایتا به متن سازمان اضافه و حفظ میشود . (فخیمی ۱۳۷۹).
ارتباط موثر به دو دلیل برای مدیران اهمیت دارد. اول، ارتباط فرآیندی است که به وسیله آن مدیران به ساختار برنامهریزی، رهبری و کنترل دست مییابند. دوم، ارتباط فعالیتی است که مدیران بخش اعظمی از وقتشان را صرف آن میکنند.
بندرت مدیران در میز کارشان به تنهایی فکر یا برنامهریزی میکنند. در حقیقت زمان مدیریت به طور عمده زمانی برای ارتباط رو در رو، الکترونیکی یا تلفنی با افراد، همتایان، ناظرین، تهیه کنندگان یا مشتریان است. به هنگام برخورد نداشتن با دیگران به صورت حضوری یا تلفنی، مدیران ممکن است یادداشت، گزارش یا نامهای را بنویسند یا بخوانند.
در تحقیقی، بررسی مدیران رده بالا و میانی سازمان نشان داد که آنها در هر دو روز تنها نیم ساعت با آرامش کامل، بدون داشتن هیچ نوعی ارتباط یا بر هم خوردن سکوت، به سر میبرند. (استونر و فری من، ۱۹۹۲، ص ۵۳۰)
ارتباطات به اعضاء سازمان برای دستیابی به اهداف فردی و سازمانی و نیز استفاده و پاسخ به تغییر سازمانی، ایجاد فعالیتهای سازمانی هماهنگ و برای وارد شدن در تمامی رفتارهای مرتبط سازمانی کمک میکند. (ایوانویچ [۶] و ماتسون [۷]،۲۰۰۲، ص ۴۹۲).
چندین نشریه به عنوان آثاری میباشند که اهمیت ارتباط در فرایند سازمانی را مورد توجه قرار میدهند. هربرت سیمون [۸] (۱۹۴۵) در نشریهای با نام نوبل [۹] راجع به سیستمهای ارتباطات سازمانی بحث میکند و عنوان میکند که در سازمانها ارتباط کاملا الزامی است. باولاس و بارت [۱۰] (۱۹۵۱) در کتابشان آوردهاند که ارتباط ماهیت فعالیتهای سازماندهی شده است. در سال ۱۹۵۴، جوانی به نام کریس آرگریس[۱۱]، کتابی تحت عنوان «شخصیت و سازمان» را منتشر کرد. این کتاب که حاوی مطالب دقیق و تحقیق شده است، ارتباطات سازمانی را بخاطر اهمیت ویژه و بخصوصش مجزا نموده است. آرگریس زمانی به این موضوع پرداخت که در ارتباطات سازمانی شرایط ناعادلانهای حکمفرما بود، مثلا اینکه «مدیر همه چیز را خوب میداند و کارگردان به طور ذاتی احمق و نادان هستند.». وی این وضعیت را که مبتنی بر تحمیل خواستههای مدیر بر کارکنان بود بشدت متهم کرد. [۱۲]
ارتباطات، برای مدیران سازمان و کاری که انجام میدهند نقش حیاتی دارد. کانتر (۱۹۷۷) به این نتیجه رسید که مدیران درصد بالایی از وقت خود را صرف ارتباطات میکنند. معمولا این ارتباطات به صورت تماسها به صورت برگزاری شوراها برقرار میگردد. مدیران باید به پیامهای تلفنی و نامههای ارسالی پاسخ دهند. کوتاه سخن اینکه، کار مدیر در ارتباط خلاصه میشود. (پارسائیان و اعرابی، ۱۳۷۶)
گوئل کهن (۱۳۷۶) در زمینه نقش و جایگاه ارتباط در سازمانها اظهار میدارد که سازمانها به منظور رسیدن به اهدافی مشخص طرح ریزی شدهاند. در این ساختار مدیران، کارکنان، کارفرمایان، متخصصان و محیط برونی سازمان،لزوما به وسیلهی فرآیندهای ارتباطات سازمانی به یکدیگر وابستهاند. افزون بر این برای رسیدن به اهداف، سازمان میطلبد که رهبرانی کوشا و پرتلاش داشته باشد، مردم انگیزش یابند، تلاشها هماهنگ شود، تصمیمگیریها انجام پذیرد و عملیات کنترل و هدایت شوند. هر یک از این وظایف،مستلزم کنش و واکنش متقابل بین افراد و در نتیجه مستلزم وجود ارتباط است.
ارتباطات در پیشبرد اهداف سازمان و همچنین در ایجاد احساس هویت و وابستگی کارکنان به سازمان و همکاران و نهایتا نهادینه کردن وفاداری آنان به سازمان بسیار مهم و مورد توجه فراوان مدیران با تجربه و تحصیل کرده میباشد. به عقیده ونریل [۱۳] ارتباطات میتواند وسیلهای برای احساس هویت و احراز شخصیت فرد در سازمان تلقی گردد.
امروزه به قول وایت و مازور [۱۴] یکی از مسائل مهم و مبتلا به سازمانها، مدیریت ارتباطات عمومی است که کلیه سازمانها به گونهای در راهاندازی، کنترل و بهرهگیری از آن دخالت دارند. برای این کار مدیران و کارشناسان به زعم ویندهال و سیگنیتزر [۱۵] باید با آگاهی از بکارگیری تئوریهای ارتباطات اقدام و برنامهریزی در هرچه مؤثرتر نمودن این عنصر مهم مدیریت در جهان امروز که به گونه غیرقابل پیشبینی در حال گستردگی و کم کردن فاصلهها و خارج نمودن انسان از مرزهای انزوا و پرتاب او به اقصی نقاط جهان است، بنمایند. (فخیمی، ۱۳۷۹).
۲-۲-۵٫ تعاریف ارتباطات
محققین غربی که پایهگذاران دیدگاههای جدید ور وشها و فنون ارتباطی موجود میباشند، بر این عقیدهاند که کلمه ارتباطات [۱۶] از لغت لاتین (Communication) مشتق شده است که این لغت خود در زبان لاتین به معنای(To Make Common) یا عمومی کردن و یا به عبارت دیگر در معرض عموم قرار دادن است. این بدین معنی است که مفهومی از درون فردی برخاسته است، به میان دیگران راه یافته و به دیگران انتقال یافته است. پس در اصل اعتقاد بر این است که ارتباطات، برخی ازمفاهیم و تفکرات و معانی و یا به عبارت بهتر پیامها [۱۷] را به دیگران و یا میان عموم گسترش میدهد. تعاریف جدیدتر آن را «انتقال مفاهیم» و یا «انتقال معانی»[۱۸] و نیز «انتقال و یا تبادل پیامها» [۱۹] میدانند.
ارتباط به گونهای وسیع و گسترده «تسهیم تجارب»[۲۰] نیز تعریف شده است. در این معنی هر موجود زندهای تجارب و آنچه در درون خود دارد با دیگران چه همنوعان خودو چه با انواع دیگر در میان میگذارد (فرهنگی، ۱۳۷۳).
بنا به تعریف ارائه شده در فرهنگستان جامع انگلیسی آکسفورد، ارتباطات عبارت میباشد از: «فرستادن، انتقال دادن و تبادل عقاید، دانش و غیره ….» (فخیمی، ۱۳۷۹، ۴۰۸).
فرهنگ وبستر [۲۱] در تعریف لغت ارتباط آورده است: «ارتباط عبارتست از عمل انتقال، اظهار، بیان و گفتگو، بین یک فرد با فرد دیگر» (مشبکی، ۱۳۷۷، ۲۱۱). در مدیریت، ارتباط را انتقال اطلاعات [۲۲]، مفاهیم و معانی بین افراد سازمان تعریف میکنیم و منظور از اطلاعات تنها وقایع و نظرات نبوده بلکه احساسات و عواطف را نیز شامل میشود. بنابراین زمانی که اطلاع یا خبری را به فردی میدهیم. یا نظرمان را برایش بازگو میکنیم، با او ارتباط برقرار کردهایم. همین طور زمانی که در نگاه، حالات چهره، طرز رفتار یا لحن گفتارمان نکتهای هست که بازگو کننده احساسات و عواطف مناسب میباشد، بدون اینکه صریحا خواسته باشیم نشان دهیم، باز ارتباط برقرار کردهایم. بدین ترتیب ارتباطات عبارتست از «انتقال و تبادل اطلاعات، معانی و مفاهیم و احساسات بین افراد در سازمان با واسطه یا بلاواسطه (میرآبی، ۱۳۸۰، ۲۳۰).
به زعم ولنس و مک ویلیام[۲۳]:
«…. ارتباطات پایه کلیه روابط مراودهای میباشد. از طریق ارتباطات با یکدیگر به تفاهیم میرسیم و دوست داشتن همدیگر را میآموزیم، در یکدیگر نفوذ مینمائیم، به هم اعتماد میکنیم، راجع به خودمان چیزی آموخته و به دیگران که چگونه ما را میبینند توجه مینمائیم ….» (فخیمی، ۱۳۷۹، ۴۰۸).
به عقیده مورفی و هیندبرانت [۲۴] :