۱۳۸۷
ابراهیمی و همکاران
نوع موسسه حسابرسی
رگرسیون و همبستگی
۱) DAit = c0 + c1 AudCorp+ε
۲) DAit = f0 + f1 Opinion+ε
۳) DAit = β۰ + β۱ NoQual+ε
نوع موسسهی حسابرسی با اقلام تعهدی اختیاری ارتباط دارد.
۱۳۸۴
حساس یگانه و همکاران
کیفیت حسابرسی
تحلیل همبستگی
FCFi,t=β۰+β۱LEVi,t+β۲conci,t+β۳DEPENDINGi,t+β۴INISTi,t+β۵SIZEi,t+εi,t
عوامل موثر بر ارتقای کیفیت حسابرسی: الف) تخصص گرایی، ب) کارایی حسابرسی، ج) کشف تحریفات با اهمیت، د) تضاد منافع، ه) وجود قوانین و مقررات، و) مکانیزم بازار و ز) اندازه موسسات حسابرسی.
۲-۳-۲٫پژوهشهای خارجی
مبنای اصلی و تئوریکی اکثر پژوهش های انجام شده در خصوص رابطه بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد واحد تجاری در کشورهای غربی، نظریه جنسن بوده است. جنسن در سال ۱۹۸۶ عنوان کرد که مدیران در شرکت های با جریان نقد آزاد زیاد و رشد کم، به جای این که جریان های نقد آزاد شرکت را بین سهام داران توزیع نمایند به احتمال زیاد در پروژه هایی سرمایه گذاری می کنند که دارای خالص ارزش فعلی منفی هستند.
راسمین و همکاران (۲۰۱۴) در پژوهشی تحت عنوان «تاثیر مازاد جریان وجوه نقد آزاد و کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود» براساس داده های بورس مالزی و سنگاپور در طی دوره زمانی ۲۰۰۵-۲۰۱۰ به این نتیجه رسیدند که مدیران شرکت های دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد و فرصت های های رشد پایین تمایل دارند آندسته از رویه های حسابداری را انتخاب کنند که باعث افزایش سود می شود. علاوه براین یافته های آنها نشان می دهد که چهار موسسه بزرگ حسابرسی به طور قابل ملاحظه ای رابطه بین مازاد جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود را تعدیل می کنند.
داماری و اسماعیل (۲۰۱۴) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی اثر مازاد جریان وجوه نقد آزاد، حاکمیت شرکتی و اندازه شرکت برقابلیت پیش بینی سود» در کشور مالزی به این نتیجه رسیدند که در شرکت های دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد بالا، قابلیت پیش بینی سود کمتراست. همچنین یافته ها نشان می دهد زمانی که سهامداران نهادی مالک حجم بزرگی از سهام هستند و زمانی که مدیر عامل مستقل است، در شرکت های دارای مازاد وجوه نقد آزاد بالا، قابلیت پیش بینی سود بیشتر است. در نهایت یافته های این پژوهش نشان می دهد که نقش مالکیت نهادی و مالکیت مدیریتی در کاهش تضاد نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد و و بهبود قابلیت پیش بینی سود در شرکت های بزرگ بیشتر است.
نوریامان (۲۰۱۳) در پژوهشی تحت عنوان «تأثیر مدیریت سود بر بازده سهام و نقش کیفیت حسابرسی به عنوان متغیر میانجی (تعدیل گر)» به این نتیجه رسید مدیریت سود تأثیر منفی بر بازده سهام دارد و کیفیت حسابرسی رابطه منفی مدیریت سود با بازده سهام را تقویت می کند به عبارت دیگر، رابطه منفی مدیریت سود با بازده سهام برای شرکت های حسابرسی شده توسط چهار موسسه بزرگ حسابرسی در مقایسه با شرکت های حسابرسی شده توسط سایر موسسات حسابرسی بیشتر است.
حبیب (۲۰۱۲) تحقیقی با عنوان تاثیر فرصت های رشد و تداوم سود بر ارزیابی بازار از جریان نقد آزاد انجام دادند؛ مطالعه آنها که در بازار سهام استرالیا انجام دادند؛ به این نتیجه رسید که شرکتهای با جریان نقدی آزاد مثبت و موقعیتهای رشد جذاب، ارزش گذاری بهتری دارند. همچنین در صورتی که درآمدها موقتی باشند، جریان نقدی آزاد رابطه مثبتی با بازده سهام دارد.
فاتما و همکاران (۲۰۱۱) به این نتیجه رسیدند که براساس تئوری جریان نقدی آزاد جنسن (۱۹۸۶)، سیاست بدهی به عنوان مکانیزم حاکمیتی اصلی می تواند خطر جریان نقدی را محدود کند. همچنین نتایج نشان داد که مالکیت مدیریتی، سطح هزینه های نمایندگی جریان نقدی آزاد را کاهش می دهد. همچنین تمرکز مالکیت، خطر جریان نقدی آزاد را افزایش می دهد.
بوکیت و اسکندر (۲۰۰۹)، در پژوهشی این موضوع را بررسی کردند که آیا مازاد جریان وجوه نقد بالا با مدیریت سود رابطه دارد یا نه؟ آنها در پژوهش خود فرض کردند که مدیران شرکت های دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد بالا انگیزه درگیری در فعالیت های مدیریت سود را دارند. با این وجود، زمانی که کمیته حسابرسی مستقل تر است مدیریت سود کمتر به وقوع می پیوندد. آنها در پژوهش خود نشان دادند که کمیته حسابرسی مستقل به شرکت های دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد بالا کمک می کند تا فعالیت های مدیریت سود که باعث افزایش سود می شود، را کاهش دهند.
پنمن و یهودا (۲۰۰۹) در تحقیقی ارزشگذاری سود و جریان نقد آزاد را با بهره گرفتن از اصول حسابداری تعهدی مورد بررسی قرار دادند. آنها دریافتند که درآمدها آن چنان که انتظار میرود ارزش مثبتی دارند اما در صورت ثابت بودن درآمدها جریان نقدی آزاد هیچ قدرتی در توضیح بازده سهام ندارد.
آینی و دیگران (۲۰۰۹)، در پژوهشی با عنوان جریان های نقد آزاد مازاد، مدیریت سود و کمیته حسابرسی به این پرداختند که چقدر مازاد جریان نقدی آزاد به مدیریت سود مربوط است. در این مطالعه فرض بر این است که مدیران شرکت هایی که از جریان نقدی آزاد بالایی برخورداند شدت عمل خوبی در اداره مدیریت سود دارند. هر چند کمیته حسابرسی از استقلال بیشتری برخوردار باشد مدیریت سود به طور مکرر اتفاق نمی افتد. کمیته حسابرسی مستقل یک نظارت موثر بر رویه های مدیریت سود فراهم می کند. این بررسی انتظار دارد که رابطه مثبتی بین جریان نقدی آزاد و مدیریت سود که بوسیله کمیته حسابرسی مستقل تعدیل شده است بدست آورد. یک نمونه از ۱۵۵ شرکت لیست شده در هیات اصلی از بورس مالزی در سال ۲۰۰۱ به کار گرفته شده است. این بررسی شواهد تجربی مطابق با پیش بینی همه فرضیه ها بدست می آورد. این بررسی نشان می دهد که کمیته حسابرسی مستقل به شرکت هایی که دارای جریان نقدی آزاد هستند کمک می کند در آمد عملیات مدیریت سود رو به افزایش را کاهش بدهند.
تندلو و وانسترای لن (۲۰۰۸) نیز در پژوهشی تحت عنوان مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در اروپا شرکت های خصوصی، با در نظر گرفتن ۴ شرکت بزرگ حسابرسی به عنوان حسابرسان با کیفیت و بررسی مدیریت سود در شرکت های حسابرسی شده توسط این ۴ شرکت و مقایسه با مدیریت سود صورت گرفته در شرکت هایی که توسط غیر ۴ شرکت بزرگ حسابرسی شده اند، به این نتیجه رسیدند که بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی ارتباط معناداری وجود داشته و کیفیت بالای حسابرسی در شرکت هایی که دارای قوانین مالیاتی مشابه هستند، باعث کاهش در مدیریت سود می شود.
مینگ(۲۰۰۷) در پژوهشی در شرکت های چینی نتیجه گرفت ده موسسهی بزرگ حسابرسی در چین بیشتر از موسسه های دیگر موجب کاهش مدیریت سود می شوند.
چانتائو و همکاران (۲۰۰۷) در پژوهش خود به تحلیل شناخت بازار سهام از کیفیت حسابرسی میان تعدادی از موسسات حسابرسی کوچک در بازار حسابرسی چین پرداختند. این پژوهشگران دریافتند رابطه مثبت بین اندازه موسسه حسابرسی و درک سرمایه گذار از کیفیت سودآوری وجود دارد. نتایج پژوهش ایشان نشان داد که اندازه های مختلف موسسات حسابرسی روی کیفیت حسابرسی تاثیر گذار است.
چان و همکاران (۲۰۰۶) رابطه اقلام تعهدی ( تفاوت بین سود و جریان های نقدی ) را با بازده آینده سهام بررسی کردند و نشان دادند که شرکتهای با ارقام تعهدی زیاد در دوره بعد از گزارشگری اطلاعات مالی، بازده سهام آنها کاهش مییابد. یک تفسیر از این نتایج این است که شرکتها با کیفیت سود پایین (یعنی شرکتهایی که ارقام تعهدی بالایی دارند ) در دوره پس ازگزارشگری سود، دچار افت بازدهی میشوند، زیرا سرمایه گذاران به مساله کیفیت سود پایین شرکتها پی میبرند و قیمت سهام را متناسب با آن تعدیل می کنند.
فاروزانا و راشیده (۲۰۰۶) در تحقیق خود تاثیر اندازه موسسهی حسابرسی(۵ موسسه ى بزرگ) و وجود کمیتهی حسابرسی بر اقلام تعهدی را بررسی کردند. نتایج تحقیق آنان نشان داد که اندازه موسسهی حسابرسی، میزان اقلام تعهدی اختیاری را کاهش نمیدهد. اما، وجود یک کمیتهی حسابرسی فعال در شرکت میزان آنها را کاهش میدهد.
چن و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی تحت عنوان کیفیت حسابرسی و مدیریت سود برای شرکت های درگیر در عرضه عمومی سهام تایوان، با انتخاب ۴ شرکت بزرگ حسابرسی به عنوان حسابرسان با کیفیت و مقایسه سود در شرکت های حسابرسی شده توسط این ۴ شرکت با سود در سایر شرکت هایی که توسط غیر این ۴ شرکت حسابرسی شده اند، به بررسی ارتباط کیفیت حسابرسی و مدیریت سود در مراحل قبل و بعد از عرضه عمومی سهام پرداختند و به این نتیجه رسیدند که اولا در چنین شرکت هایی مدیریت سود رخ می دهد و ثانیا بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی ارتباط معنی داری وجود دارد، به این صورت که بالاتر بودن کیفیت حسابرسی موجب کاهش مدیریت سود در این شرکت ها می شود.
چن (۲۰۰۵) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که تداوم حسابرسی یک موسسهی حسابرسی، استفاده از اقلام تعهدی و مدیریت سود را افزایش میدهد.
چانگ و دیگران (۲۰۰۵) با مشاهده اطلاعات ۲۲۵۷۶ شرکت امریکایی در یک دوره ۱۳ ساله رابطه بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد زیاد در شرکت های با رشد کم را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که رابطه معنادار مستقیمی بین متغیرهای مذکور وجود دارد. بدین مفهوم که مدیران شرکت های با جریان نقد آزاد بالا و رشد کم، از اقلام تعهدی اختیاری افزایش دهنده سود استفاده می کنند تا سود های کم و زیان های حاصل از سرمایه گذاری در پروژه های با خالص ارزش فعلی منفی را از بین ببرند. همچنین آن ها پس از بررسی سهام داران نهادی و موسسات حسابرسی با کیفیت حسابرسی بالا، به این نتیجه رسیدند که عوامل مذکور باعث تضعیف رابطه بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد شده و از اقدام مدیران به منظور مدیریت سود جلوگیری به عمل می آورند. آن ها در پژوهش دیگری مساله مدیریت سود را در شرکت هایی بررسی کردند که با مشکلات ناشی از جریان های نقد آزاد بالا مواجه بودند. آن ها دریافتند که در این گونه شرکت ها مدیران سود را از طریق اقلام تعهدی اختیاری کاهنده سود، مدیریت می نمایند تا به وسیله هموارسازی سود، عملکرد سنوات آتی را بهبود بخشند و بدین ترتیب اثرهای منفی حاصل از سرمایه گذاری های نامناسب خود را پنهان سازند.
چان و همکاران (۲۰۰۴) رابطه محتوای اطلاعاتی کیفیت سود را با بازده آینده سهام بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که میان اقلام تعهدی و بازده آینده سهام رابطه منفی وجود دارد.
باود و ویلکینز (۲۰۰۴) دو پژوهشگر بلژیکی اثرهای اندازه موسسه حسابرسی را بر کیفیت حسابرسی در بازار بلژیک به آزمون گذاشتند و برای اندازه حسابرسی فرعی هایی چون سهم بازار حسابرس، تعداد صاحبکاران موسسه حسابرسی و … قرار دادند. در نهایت نتایج پژوهش های ایشان نشان داد رابطه معناداری بین اندازه حسابرس و کیفیت حسابرسی وجود ندارد.
مایرز و همکاران (۲۰۰۳) در پژوهشی نشان داد که بالا بودن دوره تصدی گری حسابرس موجب شناخت و تخصص حسابرس در صنعت صاحب کار مربوطه می شود و هر چه دوره تصدی حسابرس بیش تر باشد کیفیت و پایداری سود هم بیشتر می شود.
استیوارت جونز (۲۰۰۱) رابطه بین مدیریت سود و جریان های نقدی آزاد را در کشور استرالیا و در شرکت های با اقتصاد قدیمی و جدید را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که در شرکت های با اقتصاد قدیمی ( که معمولا از رشد کمتری نسبت به شرکت های با اقتصاد جدید برخوردار هستند) رابطه معنادار مستقیمی بین اقلام تعهدی اختیاری و جریان های نقد آزاد وجود دارد به این دلیل که در این نوع شرکت ها مدیران سعی می کنند از طریق اقلام تعهدی اختیاری عملکرد ضعیف واحد تجاری خود را بهبود بخشند. اما جونز در شرکت های با اقتصاد جدید (دارای رشد بالا) به چنین رابطه معناداری دست پیدا نکرد.
جاگی و گول (۲۰۰۰) رابطه مستقیمی را بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد زیاد در شرکت های با رشد کم پیدا کردند. آن ها معتقدند طبق نظریه جنسن (۱۹۸۶) در چنین شرکت هایی به جای این که مدیران جریان های نقدی آزاد را بین سهامداران توزیع نمایند اقدام به سرمایه گذاری وجوه مذکور در پروژه هایی با ارزش خالص فعلی منفی می کنند که این امر باعث پایین آمدن ارزش بازار شرکت می گردد. لذا مدیران چنین شرکت هایی سعی می کنند وضعیت موجود را از طریق استفاده از اقلام تعهدی اختیاری افزایش دهنده ی سود تعدیل کرده و به برخی منافع شخصی خود نایل شوند. همچنین آن ها عنوان کردند که عامل بدهی رابطه مذکور را تعدیل می کند.
تی سویی و گول (۲۰۰۰) پس از بررسی حق الزحمه ی حسابرسی در شرکت های با جریان نقد آزاد بالا و رشد کم در کشور هنگ کنگ عنوان کردند که در چنین شرکت هایی معمولا به دلیل مشکلات نمایندگی مرتبط با جریان های نقد آزاد زیاد، مبلغ حق الزحمه حسابرسی بالاست. آن ها همچنین به این نتیجه رسیدند که طبق نظریه جنسن، عامل بدهی می تواند در کاهش مشکلات مذکور نقش اساسی ایفا کند.
اسلون (۱۹۹۶) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که شرکت های با حجم اقلام تعهدی بالا، دارای بازده پایینی می باشند، یعنی رابطه معکوس بین حجم اقلام تعهدی و بازده سهام وجود دارد. همچنین آن ها اثبات کردند که شرکت های با سود گزارش شده بالاتر از جریان وجوه نقد عملیاتی، به خاطر بالا بودن حجم اقلام تعهدی، در سال های آتی کاهش در سود عملیاتی را تجربه خواهند کرد.
دی انجلو، پالمروس، تندلو و وانسترای لن و چن و همکاران موسسات حسابرسی عضو ۴ سازمان حسابرسی بزرگ (قبلا به ۶ موسسه حسابرسی بزرگ و ۸ موسسه بزرگ معروف بودند) را به عنوان موسسات حسابرسی بزرگ و دارای اعتبار و شهرت در نظر گرفته و حسابرسی های انجام گرفته شده به وسیله آن ها را به عنوان حسابرسی با کیفیت بالا مطرح نموده اند و آن را به عنوان معیار و شاخص کیفیت حسابرسی در پژوهش های خود ارائه کرده اند، چرا که شرکت های عضو ۴ موسسه بزرگ حسابرسی علاوه بر شهرت و اعتبار شان در امر آموزش کارکنان و حفظ استقلال در برابر صاحب کاران و دیگر موارد مهم اثرگذار در افزایش کیفیت موفق عمل می کنند.
جدول (۲-۲): خلاصه پژوهشهای خارجی انجام شده در زمینه موضوع پژوهش